مسئولان هشدار ميدهند که بحران آب در کشور داريم. ولي ما فکر ميکنيم بحران آب در هاون کوبيدن داريم! با اينکه همه ميگويند بحران جدي است، ولي به نظر ما بحرانها و کمبودهاي جديتري هم در کشور هست که اولويت دارند. حالا اگر آب تمام شود فوقش نوشابه ميخوريم!
بحران هاون
يکي از کمبودهاي جدي کشور که اولويت بالايي هم دارد، فقدان هاون است. هاون نقش بسزايي در چرخه تصميمگيري و مديريت کشور بازي ميکند. اگر هاون نباشد يا از کيفيت مناسب برخوردار نباشد، کساني که مسئوليت حساس آب کوبيدن را بر عهده دارند از خدمترسانی باز میمانند.
بحران دسته هاون
از خود هاون مهمتر، دسته هاون است. دسته هاون بايد مقاوم و خوشدست باشد. آن عزيز نازنيني که صبح تا شب پشت ميز نشسته و هاون ميکوبد، حق دارد دسته هاوني داشته باشد که دستش بر اثر تماس مداوم تاول نزند و ضمناً به قدري مقاوم باشد که حداقل يک دوره مديريتي چهارساله دوام بياورد.
فکر نان باش نه آب
در درجه سوم ميرسيم به بحران آب، اما توجه داشته باشيد که بر خلاف آنچه گفته ميشود، بحران آب در اولويت اول نيست. شما الان از هر کس که در مملکت سری توی سرها دارد بپرسید به این جواب میرسید که خیلی چیزهای دیگری مهمتر از آب داریم. از قدیم هم گفتهاند فکر نان باش که خربزه آب است! بديهي است که هاون و دسته هاون اولويتشان بالاتر از آب است. اگر آب نباشد ميشود چيزهاي ديگر را کوبيد، ولي اگر هاون و دستهاش نباشد کلاً کار ميخوابد.
اهمیت انجام وظیفه
البته در مورد هاون و دسته هاون هنوز صاحبنظران به نتيجه نرسيدهاند که کداميک اولويتش بالاتر است. مثل قير و قيف که لازم و ملزوم يکديگرند و اگر يکيشان نباشد انگار ديگري هم نيست. ولي جايگاه آب در موضوع مورد بحث، کمي متفاوت است. مثال عرض ميکنم؛ يک روز دو تا کارگر مشغول کار بودند، يکيشان زمين را حفر ميکرد و ديگري بلافاصله همان جا را پر ميکرد. شخصي از راه رسيد و مدتي تماشايشان کرد ولي سر از کارشان درنياورد. رفت جلو و پرسيد: ببخشيد، ميشه بپرسم چکار داريد ميکنيد؟ کارگرها جواب دادند: ما داريم وظيفهمان را انجام ميدهيم، منتها آن کسي که بايد لولهها را کار بگذارد امروز نيامده!
حالا هم آبِ توي هاون حکم همان لوله را دارد. همانطور که در مثال ملاحظه ميفرماييد، چنانچه آب نباشد دليلي ندارد که مسئولان وظيفه خودشان را انجام ندهند و ميتوانند هاون را خالي بکوبند.
مشخصات آب مناسب
هر آبي آب نيست! يعني هر آبي مناسب کوبيدن نيست. آبي را بايد کوبيد که به اندازه کافي شل باشد و به کوبندگان فشار نياورد. ضمناً بايد از املاح معدني و انواع ويتامينها برخوردار باشد تا بعد از کوبيدن به خير و خوشي از گلو پايين برود.
بحران مدير
در عين حال که با کمبودهاي مختلف دست و پنجه نرم ميکنيم، نبايد از يک کمبود اساسي غافل شويم. ما در کشور با بحران مدير مواجه هستيم و پيشبينيها نشان ميدهد در سال پيش رو مشکل در حال افزايش است. البته نه اينکه اصلاً مدير نداشته باشيم، مدير هست اما کم است و بر خلاف روند گذشته، امسال بارش مدير در مناطق مختلف کشور افت محسوسي را نشان ميدهد. قبلاً درِ هر دانشگاه را که باز ميکردي يک خروار مدير ارشد و نيمه ارشد ميريخت بيرون. اما در حال حاضر درِ دانشگاه را که باز کني هفته مُد پاريس راه ميافتد. تحصيلکردههاي امروزي هم که به هيچ وجه بنيه هاون دست گرفتن را ندارند و اساساً اين کارها را بيفايده ميدانند. امان از دست این جوانها! در نتيجه افق مديريت کشور امیدوار کننده نیست. به نظر ما بايد چند تا مدير خوب و کارآمد از خارج بياوريم و سر کيسه را شل کنيم و تعدادي دستگاه غذاساز جديد برايشان بخريم تا آبها را در غذاسازهاي چندمنظوره بريزند و با تکنولوژی روز دنیا آبها را نرم کنند و مديريت کشور را از بحران نجات بدهند.
رسانهها دخالت نکنند
در مثالي که کمي بالاتر ذکر شد، يک نکته ديگر هم وجود دارد. اگر دقت کنيد داستان يک شخصيت کنجکاو دارد که ميرود از کارگرها سؤال ميپرسد. در حقيقت در کار آنها دخالت ميکند و رفتارش مصداق اخلال در انجام وظيفه مأموران خدوم است. مثل بعضي از افراد که خود را با عنوان خبرنگار يا اسامي دهنپرکن ديگر معرفي ميکنند و تنها هنرشان دخالت در هاون کوبيدن مسئولان است. خب اين فرد دهنپرکن شايد سوادش قد ندهد که مسئولان دارند چه کار ميکنند و مدام ايراد ميگيرند که چرا هاون را خالي خالي ميکوبند. غافل از اينکه شايد موقتاً آب قطع شده ولي خدمتگزاران مردم از وظايفشان غافل نشدهاند.
یک شورای سفتتر به جای شورای عالی آب
در مجموع اگر منطقي نگاه کنيم ميبينيم که بحران آّب چندان هم جدي نيست و ما اگر همين آبهايي را که داريم به خوبي بکوبيم از بحران عبور خواهيم کرد. فقط بايد قبلش به اين باور برسيم که هاون جزء نيازهاي اساسي کشور است. سپس بايد هر چه سريعتر اقدامات اجرايي را در اين خصوص سامان دهيم و «شوراي عالي هاون و ملزومات» را جايگزين شوراي عالي آب کنيم و رياستش را هم به دست يک فرد توانا مثل اسحاق جهانگيري بدهيم که تا دير نشده يک کاري بکنند.