با نزديك شدن۲۲ ارديبشت ماه و مشخص شدن موضع نهايي ايالات متحده در بقا يا خروج از برجام، احتمال بازگشت ايران به ميدان هسته اي، رعبي را ميان سران و رسانههاي غرب ايجاد نموده است. بازگشت هستهاي ايران پيامهاي بسياري براي غرب و جهان خواهد داشت:
۱- تثبيت نگرش بياعتمادي به امريكا و رسوخ امريكا ستيزي در لايههاي مختلف فكري- سياسي، ايران را وارد مرحله جديدي از«نهادينه شدن تفكر انقلابي» مي نمايد. بازگشت هستهاي ايران با توان و دانش دوچندان كه به بيان علي صالحي، رئيس سازمان انرژي اتمي در كمتر از يك سال محقق خواهدشد، پيام«توقف ناپذيري انقلاب اسلامي» را بارديگر براي ايالات متحده هجي خواهد كرد كه شايد تجهيزات هستهاي جمهوري اسلامي در اثر تقويتِ هدفمند نگرشي در داخل، بتنريزي شود اما آموزههاي انقلابي و ذهن توانمند و تلاشگر جوان انقلابي قابل بتنريزي و توقف نيست.
۲- حذف گزينه سياسي از سوي امريكا به معناي سوقِ روابط بينالملل به سمت تنش و چه بسا مطرح شدن گزينه نظامي خواهد بود. با خروج تجهيزات هستهاي ايران از خلأ و دستيابي مجدد به غني سازي۲۰درصد، مسير جهت غنيسازي ۴۰و ۵۰درصد و دستيابي به پيشرانهاي هسته اي-كه از اهميت ويژهاي برخوردار هستند-تسهيل خواهد شد و اين پيام را تفهيم مينمايد كه جمهوري اسلامي با روحيه مقاومت انقلابي قادراست هرتهديدي را درصورت ضرور به يك «فرصت استراتژيك به نفع خود» تمام كند.
۳- در ادوار پيشين، جمهوري اسلامي مجبور به واردات برخي امكانات و تجهيزات و حتي سوخت نيروگاهها از خارج از كشور بود كه متعاقباً از سوي غرب با فرصت طلبي، كارشكني و سنگ اندازي عليه حاكميت ملي روبهرو ميشد. با تلاش غيورمردان هسته اي، ايران توانست در اين زمينه به مرحلهاي از خوداتكايي نائل آيد. غير فعال كردن رآكتورهاي هستهاي فردو طي برجام، پتانسيل هستهاي كشور را به سمت پروژههاي تحقيقاتي رآكتورهاي هستهاي متمايل ساخت. پرده برداري از ساختههاي جديد در سالروز فناوري هستهاي نشان داد جمهوري اسلامي به محض بازگشت به ميدان هستهاي با يك گام رو به جلو از«خود اتكايي» به «خودكفايي كامل»و بوميسازي توان هستهاي خود ظاهر خواهد شد و اين بيشك نقش تعيين كنندهاي در «تغيير معادلات و موازنات قدرت در جهان» خواهد داشت و اين پيام را متذكر ميگردد كه اهرمهاي زنگ زده فشار و تحريم وتهديد در مقابل ايران ناكارآمدتر ازهميشه گشته و كفه ترازوي اقتدار و برش سياسي ايرانِ هستهاي سنگينتر خواهد شد.
۴- «شكست دگر باره سياستهاي قدرت طلبانه امريكا در جهان» و همچنين«نمايش شكاف و ضعف در اجماع دروني امريكا به نفع منافع ملي خويش» در اثر خروج اين كشور از برجام و بازگشت قطعي ايران به ميدان هسته اي، ترديد جامعه جهاني نسبت به امريكا را برانگيخته و هشداري دال بر«نامطمئن بودن ايالات متحده در روابط ديپلماتيك خود» به جهان صادر ميكند. اين نيز يكي ديگر از خرمشهرهايي است كه به دست ايران اسلامي فتح ميگرددكه نخستين بازخورد خود را در مذاكره با كره شمالي نشان خواهد داد.
۵- از آن جهت كه ايران اسلامي همواره به دانش هستهاي به ديد يك«قابليت علمي» نگريسته است و نه صرفاً نظامي، پروژههاي علمي بسياري در كشور در اين زمينه طراحي گرديده كه با باز شدن دست ايران در ميدان هستهاي و عملياتي شدن كامل آن، كشور را در زمينههاي متعدد چون پزشكي، راديو دارو و كشاورزي به مرحلهاي از توسعه يافتگي، استقلال در تأمين نيازهاي داخلي و امكان صادرات محصولات توليدي خواهد رساند و نگاه بسياري كشورها را به سمت تبادل اقتصادي با ايران خواهد چرخاند. با كاهش وزنه قدرت ايالات متحده و نيز ورود محصولات ايراني قابل رقابت و ارزانتر به بازارهاي بينالمللي، تهديدي عليه منافع غرب به ويژه در بازار كشورهاي همگرا باايران ايجاد خواهد شد و اين چراغ پيامي ديگر را مبني بر«مهارناپذيري و كنترل ناپذيري ايران در هيچ يك از ميادين سياست، علم، صنعت، توسعه و...» براي غرب روشن ميكند.
۶- «چرخش سياسي قدرت در ايران و امريكا» نيز از تبعات بازگشت هستهاي ايران خواهد بود. از سرگيري غنيسازي درزمان دولت به اصطلاح اعتدال، پيام سياسي سنگيني را متوجه غرب خواهد كرد كه عدول از مواضع پيشين آشكارترين آن است. مشابه اين جريان درايالات متحده با «واژگونسازي هرم سياسي فعلي قدرت» به وقوع خواهد پيوست. درحالي كه قريب يك ماه پيش ترامپ مدعي شده بود از اوباما محبوبتر است اما نظرسنجي اخير رويترز نشان داد پايگاه مردمي جمهوريخواهان به علت سياستهاي نادرست ترامپ-كه برجام شكني يكي از آنهاست- با ريزشي بيسابقه روبهرو است و مردم براي انتخابات پارلماني تمايل بيشتري به گزينههاي دموكرات نشان دادهاند كه اين، احتمالِ واژگوني ناگهاني هرم قدرت در امريكا را تقويت مينمايد و به جرئت ميتوان گفت عبور از برجام از آن جهت كه بسياري مسائل بينالملل را به چالش ميكشد، عبور از ترامپ و تك دورهاي شدن وي را درپي خواهد داشت. اگرچه رويكرد برخي دموكراتها نسبت به برجام نيز نشان از«ثبات ايران هراسي»و «برجام گريزي فراحزبي» در ايالات متحده است اما بازگشت هستهاي ايران اين پيغام واضح را متذكر ميگردد كه امريكا باید از «مركب قلدرمآبانه و امريكائيزه كردن روابط جهاني» پايين آمده و اين را آخرين پرده از جهان تك قطبي خويش ببيند، اين به معناي شكست قريب الوقوع شعارهاي نخستين ترامپ پيرامون احياي امپرياليسم امريكايي خواهد بود.