کد خبر: 901361
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۹
تنبلي در سايه عبارت «چو فردا شود، فكر فردا كنيم»
حكايت تلاش كردن خيلي از ما آدم‌ها مثل پلنگ بالغي است كه بعد از بلوغ قدرت و توانايي، فكر مي‌كند كه بايد ماه را به دست بياورد

نگين خلج

حكايت تلاش كردن خيلي از ما آدم‌ها مثل پلنگ بالغي است كه بعد از بلوغ قدرت و توانايي، فكر مي‌كند كه بايد ماه را به دست بياورد. پلنگ نهايت زندگي را در رسيدن به ماه مي‌داند. ماه هدفي است كه بايد طعم پنجه تيز او را بچشد. پلنگ به بالاترين نقطه مي‌رود و به سمت ماه خيز برمي‌دارد. آن‌قدر به قدرت جست‌و‌خيز خود مي‌افزايد كه كمرش مي‌شكند يا از بالاترين نقطه پرت مي‌شود.
پلنگ كمال نيرو و توان خود را براي رسيدن به چيزي دست‌نيافتني صرف مي‌كند و از پا درمي‌آيد. پلنگ در اين حكايت، نماد تلاش و بلندپروازي بيهوده است. خيلي از ما تلاش مي‌كنيم اما نمي‌دانيم كه چقدر بايد بلند گام برداريم. خيلي وقت‌ها نمي‌دانيم كه هدف ما يك بلندپروازي تهي يا يك مقصد واقعي است.
خيلي وقت‌ها هم آن‌قدر لاك‌پشتي حركت مي‌كنيم كه ديگر رسيدن به آن هدف لذتي ندارد. هميشه قشنگ‌ترين نوع تلاش بستگي به جاري بودن آن دارد. بايد مثل رود بود. رود در جهتي ثابت به مسير خود ادامه مي‌دهد. رود نماد تلاش مثبت است و از آن مهم‌تر ماهي‌هاي در جريان رود هستند. ماهي در بالا و پايين رود حركت مي‌كند و تجلي اميد و زندگي پويا است. موجودات جالبي هستيم. كلي تلاش مي‌كنيم اما نمي‌دانيم براي چه؟ يا مي‌دانيم كه هدف چيست اما تلاشي نمي‌كنيم.
انگار كسي به ما تلاش كردن را ياد نداده است. شايد هم با تلاش واقعي آشنايي نداريم. افراد جوان بايد تلاش را از پيرمردي ياد بگيرند كه تا آخرين توان خود كار مي‌كند. او هر روز به بازار مي‌رود تا شايد بتواند كنار مغازه‌ها بنشيند و عروسك‌هاي چوبي دست‌ساز خود را بفروشد. تلاش را بايد از زناني آموخت كه با سخت‌ترين شرايط دست و پنجه نرم مي‌كنند، سرپرست خانواده‌اي هستند و علاوه بر آن در ليست زنان كارآفرين قرار دارند.
كساني هستند كه مي‌توانند هزار راه براي فرار از تلاش پيدا كنند و در مقابل، افرادي هم وجود دارند كه از صفر مي‌توانند صد بسازند.

 

فتح قله نمي‌توانم!
گاهي كارهاي «امروز- فردايي» مانند كوهي بالا مي‌روند و راست و ريست كردن آنها سخت‌تر از فتح بلندترين قله‌ها است. قله‌اي كه «نمي‌توانم» نام دارد و راحت‌ترين بهانه براي شانه خالي كردن از مسئوليت است. تلاش و تحرك، دليلي براي گامي مهم‌تر به نام مسئوليت‌پذيري هستند.
كارهاي عقب‌افتاده به هفت خو‌ان رستم تبديل مي‌شوند. انسان‌هاي تنبل، تهي از توانايي نيستند بلكه پر از خالي اراده هستند. اگر ميل و نيت انجام كاري نباشد حتي با بيشترين تلاش هم به نتيجه نمي‌رسد. پس اولين گام را مي‌توان جمع و جور و متمركز كردن اراده براي از كوه، كاه‌سازي كار‌هاي عقب‌مانده ناميد.
اگر سخت بگيري پس سخت خواهد شد
هيچ چيز در اين جهان كامل و بدون نقص نيست. پس شما هم بايد اين را بپذيريد كه در هر كاري كم و كاستي‌هاي مخصوص آن وجود دارد. تنها كمال واقعي خداوند است، پس شما در انجام كارهاي خود دچار كم و كاستي هستيد و اصلاح اين كم و كاستي‌ها انسان را به كمال مي‌رساند. كمال‌گرايي در انجام كار باعث عدم رضايت‌مندي و اعتماد به نفس ضعيف مي‌شود و همين عدم رضايت گامي در ايجاد بهانه‌جويي و كسالت و تنبلي است.
اگر براي خود شرط بگذاريد كه بايد تمامي كارها را با كمال صد در صدي انجام بدهيد و در ميانه راه نتيجه برعكس دريافت كنيد پس دچار ضربه روحي خواهيد شد، چون هيچ انسان كاملي وجود ندارد و در هر كاري شكست يك امر طبيعي است. پس سعي كنيد به جاي كمال‌گرايي كمي واقع‌گرا باشيد. هر چه بهانه‌جويي بيشتر شود، ميل براي تلاش كردن كاهش پيدا مي‌كند.
اين جهان برابر با قانون عمل و عكس‌العمل است. آن‌قدر براي خود بايد را بزرگ نكنيد. بايد گفتن فقط عرصه را تنگ‌تر مي‌كند. پس اگر سختگير باشيد، همه چيز سخت مي‌شود زيرا اين كائنات از شما قدرتمندتر هستند، پس خود را باور كنيد. گام دوم را خودباوري و خودباروري بناميد.
تقصير را به گردن ديگران نينداز
بعضي وقت‌ها، بعضي‌ها نمي‌خواهند بپذيرند كه مسئول امروز و فردا كردن‌ها خودشان هستند و سخت در تلاش هستند كه تقصير را گردن عالم و آدم بيندازند. كسي نيست به آنها بگويد به جاي تلاش براي مقصر دانستن ديگران، خوب است براي انجام كار خود تلاش كنيد. اين افراد از دست عالم و آدم عصباني هستند و همين خشم ريشه اراده آنها را مي‌خشكاند. فكر مي‌كنند اشتباه از ديگران و كائنات است كه آنها از زير كار دررو هستند و بايد مانند كودكان، كار آنها را ديگران انجام دهند. پس گام سوم، گفتن نه به «ديگر مقصر‌انگاري» است.
هميشه تعهد است كه زيباست. نسبت به كاري كه انجام مي‌دهيد متعهد و باور داشته باشيد كه مي‌توانيد با تمام محدوديت‌ها و تمام كم و كاستي‌ها يك كار را به سرانجام برسانيد. سعي كنيد با خود قراردادي تنظيم كنيد و متعهد شويد كه به آن عمل مي‌كنيد.
براي انجام كارهاي خود زماني معقول مشخص كنيد و به انجام آن متعهد باشيد. زمان، كليد طلايي موفق شدن است. اگر زمان را در دست داشته باشيد به راحتي، در موفقيت را مي‌گشاييد. زمانبندي، نظم را به همراه مي‌آورد و نظم از انبوه‌سازي كارها جلوگيري مي‌كند. زيبايي انجام هر كاري در سر وقت انجام شدن آن است و تعهد به اين زيبايي مي‌تواند موتور اراده را به كار اندازد و كارها، عاقبت به خير شوند. پس گام چهارم را وفاي به عهد بناميد.
الان بايد كتت را براي آينده دربياوري
بسياري از آدم‌ها جمله‌اي مانند چو فردا شود، فكر فردا كنيم را مقدمه تنبلي خود قرار مي‌دهند و فكر مي‌كنند در يك شب مي‌توان راه صد ساله را طي كرد. آنها نمي‌دانند كه اگر هواي فردا را از امروز نداشته باشي، صد هيچ به دنيا باخته‌اي. اينكه هر چه فردا پيش مي‌آيد هميشه هم خوش نيست و نمي‌شود از زير پذيرش آنها جيم شد. بايد براي فردا كفش آهني به پاي اراده كرد.
جمله معروفي وجود دارد كه مي‌گويد موفقيت جايي نيست كه فردا به آن بروي، موفقيت جايي است كه آن را مي‌سازي‎. اگر مي‌خواهيم موفق باشيم فرداي نو را با عادت‌هاي كهنه امروز طي نكنيم. تلاش بايد به درستي انجام گيرد تا به سرانجام برسد و عادت‌هاي نادرست در تلاش كردن فقط سرانجام را به عقب مي‌اندازند. بايد قطره قطره تلاش خود را افزايش دهيم تا دريايي از موفقيت به وجود بيايد. براي ساختن فردا همين الان بايد كت خود را دربياوريم و آستين بالا بزنيم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر