فوتسال امسال مانند سالهاي گذشته سير نزولي داشته است. فوتسال ايران به جز اينکه مثل سالهاي گذشته قهرماني آسيا را به دست آورده، دستاورد ويژه ديگري نداشته است و ما نهتنها از نظر کمي و کيفي وضعيت خوبي نداشتهايم، بلکه به دليل کمبود حاميان مالي و خداحافظي تيمها دچار مشکل نيز شدهايم. در واقع هيچ انگيزهاي وجود ندارد که افراد بخواهند در فوتسال سرمايهگذاري کنند. برخورد نامناسب با حاميان مالي و تيمها و مهمتر از آن نبود پخش تلويزيوني براي اين رشته باعث شده هر روز تيمهاي بيشتري فرار را بر قرار ترجيح دهند و از حضور در اين تيم بگريزند. در جلسه آخري که مديران با مسئولان کميته فوتسال و فدراسيون داشتند، از جمع 14 مدير، 9 مدير غايب بودند و اعتنايي به اين جلسه نکردند، چرا؟ چون آنقدر دروغ شنيدهاند که ديگر وارد کار نميشوند. در نهايت هم متأسفانه نه فدراسيون فوتبال و نه وزارت ورزش، هيچ فکري نکردند. سالهاست که فرياد ميزنيم فوتبال را از فوتسال جدا و فوتسال را به حال خودش رها کنيد، آن وقت ببينيد که اين رشته چه رشدي خواهد کرد. از آنجا که تيم ملي فوتبال 40 سال است در سطح آسيا قهرمان نشده و افتخاري کسب نکرده است، تنها جايي که فدراسيون فوتبال ميتواند بابت موفقيتهايش افتخار کند، فوتسال و فوتبال ساحلي است. در واقع فدراسيون اعتبارش را از فوتسال و فوتبال ساحلي ميگيرد، با اين حال حاضر نيست براي پيشرفت اين رشتهها هزينه کند. مدتي پيش يکي از مليپوشان فوتسال براي کاري به فدراسيون فوتبال رفته بود، اما هيچکس او را نشناخته بود. چرا يک نفر از اهالي خانواده فوتسال را در فدراسيون فوتبال به کار نميگيرند تا در چنين مواقعي بازيکنان فوتسال را بشناسد؟! فعلاً شاهزادهاي در فوتبال ما حضور دارد که تمام سرمايه فدراسيون را ميبلعد و آخرين شاهکارش نيز بازي با تيمي محلي بوده که بهعنوان تيم ملي معرفي شده بود. اگر از دست اين شاهزاده آبي بچکد، به فوتسال ميرسد. با اينكه همه چيز در اختيارشان است، اما هيچ هنري ندارند. دوره قبل و در جام ملتهاي استراليا حتي نتوانستند به جمع چهار تيم راه پيدا کنند، امسال هم مردم بايد تاوان صعودشان به جام جهاني را بدهند.