پژوهشگران تكنولوژي جديدي را براي ثبت طولانيمدت پايداري عصب توسعه دادهاند كه بر اساس تركيب مواد انعطافپذير نوين زيست سازگار هستند و حتي زماني كه به دو برابر طول اصلي خود كشش مييابند، هدايت بالاي الكتريكي را حفظ ميكنند.
اين اكتشافات،براي بسياري از كاربردهاي مهندسي پزشكي بسيار مهم است، اتصال بين قطعات الكترونيكي و سلولهاي عصبي نه تنها براي جمعآوري اطلاعات در مورد سيگنالدهي سلول مهم است، بلكه براي تشخيص و درمان اختلالات و بيماريهاي عصبي مانند بيماري صرع حائز اهميت است.
دستيابي به اتصالات پايدار طولانيمدت كه به نورونها يا بافتها آسيب نميرساند بسيار پيچيده است، از آنجا كه هر دو سيستم، بافت نرم و انعطافپذير بدن و اجزاي الكترونيكي سفت و محكم، ويژگيهاي مكانيكي كاملاً متفاوت دارند.
كلاس تيبوردي استاد دانشگاه زوريخ درباره اين تحقيق ميگويد:«همانطور كه بافت انساني انعطافپذير و متحرك است، آسيب و التهاب در رابطه با اجزاي سخت الكترونيكي بهوجود ميآيد كه نه تنها سبب آسيب رساندن به بافت ميشود، بلكه موجب كاهش سيگنالهاي عصبي ميگردد.»
در واقع محققان يك ماده هدايتكننده جديد را ايجاد كردهاند كه مانند بافت انساني نرم است و ميتواند تا دو برابر طول آن گسترش يابد. اين ماده شامل نانوسيمهاي دي اكسيد تيتانيوم با پوشش طلاست كه در لاستيك سيليكوني تعبيه شده است. اين ماده زيست سازگار است بدين معنا كه بدون عوارض نامطلوب ميتواند در تماس با بدن باشد و رسانايي آن در طول زمان ثابت باقي ميماند.
الكترودها به اندازه 50 ميكرومتر هستند و در فاصله 200 ميكرومتري از يكديگر قرار دارند. روش ساخت آنها طوري است كه تا 32 الكترود روي يك سطح بسيار كوچك قرار ميگيرند. بررسي نهايي كه در عكس نشان داده شده است، عرض2/3 ميليمتر و ضخامت 80 ميكرومتر دارد.
ميكروالكترودهاي نرم توسعهيافتهاند و محققان آنها را در مغز موشها قرار دادهاند. محققان موفق به ايجاد سيگنالهاي عصبي با كيفيت بالا از موشهاي آزاد به مدت سه ماه شدهاند. اين آزمايشها به بررسي اخلاقي منجر شده و از مقررات سختگيرانهاي كه در مورد آزمايش روي حيوانات است، پيروي ميكنند.
تيبوردي بيان ميكند:«هنگامي كه نورونها در مغز سيگنالها را انتقال ميدهند، ولتاژي شكل ميگيرد كه الكترودها به وسيله يك آمپلي فاير كوچك آن را شناسايي و ارسال ميكنند. ما همچنين ميتوانيم ببينيم سيگنالها از كدام الكترودها ميآيند كه بدين معناست كه ميتوانيم مكاني را در مغز كه در آن اين سيگنالها به وجود آمده است را برآورد كنيم. اين نوع از اطلاعات فضايي و زماني براي برنامههاي آينده مهم است. ما اميدواريم بتوانيم ببينيم كه به عنوان مثال سيگنالي كه باعث تشنج صرع ميشود، يك پيش شرط براي درمان آن است. يكي ديگر از زمينههاي كاربردي، رابطهاي مغز و دستگاه است كه با استفاده از تكنولوژيهاي آينده و پروتزها با كمك سيگنالهاي عصبي كنترل ميشود. همچنين بسياري از برنامههاي جالب شامل سيستم عصبي محيطي در بدن و نحوه تنظيم ارگانهاي مختلف وجود دارد.»
منبع:ساينس ديلي