اين روزها يكي از مهمترين پرسشها در خصوص ماهيت ناآراميهايي است كه در تعدادي از شهرهاي كشور بروز كرده است. برخي تلاش كردهاند اينگونه تجمعات را سياسي قلمداد كنند و تأويل و تفسيرهاي سياسي از ريشهها و پيامهاي آن ارائه دهند. برخي دولتمردان همچون معاون اول رئيسجمهور، آنرا به مخالفان دولت منتسب كردهاند و ضدانقلاب خارج نشين و سلطه گران بينالمللي نيز از فرصت استفاده كرده و اين تجمعات اعتراضي را بر ضد جمهوري اسلامي معرفي ميكنند. در اين ميان بايد گفت درك واقعيتهاي اينگونه ناآراميها و فهم صحيح از آن يك ضرورت جدي در جهت حل معضل است.
اندكي واكاوي اجمالي از طيف شركتكننده در اينگونه تجمعات نشان ميدهد با دو سنخ از افراد با خاستگاه و مطالبات گوناگون مواجهيم. يك بخش اكثريت كه عمدتاً از طبقه متوسط به پايين و محروم و مستضعف جامعه با خاستگاه جغرافيايي عمدتاً حاشيهنشين هستند، عمده مطالبات اينان از جنس معيشتي و اقتصادي همچون حل مشكلات بانكي، بيكاري، تورم و ... است. بخش اقليتي البته فعالتر نيز در اين تجمعات حضور دارد كه شامل هواداران سياسي گروههاي ضدانقلاب و تعدادي از اراذلواوباش نشاندار هستند. هرچند طيف اول از بلاتكليفي اقتصادي و معيشتي به ستوه آمده و لب به اعتراض ميگشايند، اما حضور طيف دوم بيشتر با مقاصد سياسي يا ماجراجويي رقم ميخورد.
متأسفانه در عمل اكثريت با مطالبه اقتصادي به دليل فقدان تجربه سياسي لازم يا اعتمادبهنفس كافي در اين تجمعات در نقش پيرو ظاهرشده و هدايت و شعاردهيها توسط طيف دوم انجام ميگيرد. نتيجه روشن اين نسبت را ميتوان در شعارهاي ساختارشكنانه و يا بعضاً بيمحتوا و كمارزشي كه در اين تجمعات داده ميشود مشاهده كرد. البته خاستگاه اصلي اين تجمعات را بايد در اعتراضات مالباختگان مؤسسات اعتباري دانست كه در چند صباح اخير و بهويژه يك سال گذشته رخداده است. متأسفانه هرچند اين مؤسسات داراي مجوز از بانك مركزي و يا وزارت تعاون بودهاند، دستگاههاي اجرايي از قبول مسئوليت در خصوص عدم نظارت كافي بر روند كارآنها كه به زيان ديدن هزاران نفر از هموطنانمان انجاميده، سرباز زده و با ادامه اين تجمعات و اضافه شدن اقشار ديگر ناراضي معيشتي همچون بازنشستگان و ... اينچنين گسترده شده است. هرچند ميدانيم كه تجمعات مالباختگان و سپردهگذاران چيز جديدي نيست، اما شايد آنچه اقشار ضعيف ديگر جامعه را همراه كرده است، نااميدي از ميوههاي برجام و خاتمه فرصت انتظاري براي آن از يكسو و از سوي ديگر نيز نگرانيهايي جدي است كه لايحه بودجه سال 97 براي مردم ايجاد كرده است.
درحاليكه چند سال براي حل مشكلات اقتصادي كشور، نشاني برجام داده ميشد و پيشرفت كشور معطل نتيجه بخشي آن ماند، اكنون ديگر كسي پيدا نميشود كه اميدي به گرهگشايي برجام داشته باشد. اينك در فصل خزان آرزوهاي برجام و درست در شرايطي كه تنها در ادبيات رئيسجمهور و روي كاغذهاي مركز آمار از ركود عبور كردهايم(!)، نگراني از ايجاد تورم ناگهاني و افسارگسيخته، موضوعي است كه ذهن طبقات گوناگون جامعه را به خود مشغول نموده است.
اما آنچه اكنون توسط ضدانقلاب و رسانههاي نظام سلطه از ناآراميهاي اخير در فضاي رسانهاي بازنمايي و به جهانيان عرضه ميشود، «القاي نارضايتي و دگرگوني خواهي سياسي» و معالأسف برخي از مديران و حاميان دولت دوازدهم نيز با ارائه تلقيهاي سياسي از اينگونه اعتراضات، به اين بازنمايي غلط دامن ميزنند. اين موجسواري سياسي بزرگترين ظلم به مردمي است كه از «بيعملي» مسئولين اجرايي به ستوه آمده و نميدانند چگونه ميتوانند گلهمندي و مطالبه نجات معيشت خود از وضع بغرنج كنوني را فرياد بزنند. سياسي نمايي اعتراضات معيشتي، چه از سوي ضدانقلاب موجسوار و چه از سوي مديران راحتطلب مسئوليتناشناس، نهتنها كمكي به حل مسئله نميكند، بلكه هم مردم و هم نظام را دچار چالشهايي جدي ميسازد. در واقع بايد گفت برنده نهايي اين روند غلط، تنها بدخواهان ملت ايران هستند كه از وقاحت اين روزهاي دونالد ترامپ، اين امر هويداست.
اما براي مواجهه صحيح و تدبيرگرانه با اين واقعيت اجتماعي چند نكته را بايد در نظر داشت: نخست آنكه بايد فهم صحيحي از خاستگاه اين نارضايتيها و ماهيت آن داشت و نشانيهاي غلط را نبايد پذيرفت؛ دوم آنكه بايد براي جدا كردن صف اكثريت با مطالبات معيشتي از اقليت سياسي يا ماجراجو چاره انديشيد و در اين ميان خود مردم بايد بيش از همه هوشيار باشند؛ سوم براي حل معضلات اقتصادي و پاسخ معتبر به خواستههاي مردم مسئولين و بهويژه مديران دولتي به ميان مردم رفته گلهمنديهاي آنان را استماع كنند و تدابير داراي بازده كوتاهمدت را ارائه و اجرا نمايند.
جلسات كمفايده و تشريفاتي كه خروجي آن تكرار حرفهاي گذشته يا حواله دادن به آينده دور است، ديگر كافي است و با لبخنددرماني و حرفدرماني نميتوان مردم رنجور را راضي كرد. اكنون بيش از هميشه اجراي سريع و جهادي راهبرد اقتصاد مقاومتي بايد در دستور كار قرار گيرد و مردم اثرات آنرا در سفره معيشت خود مشاهده نمايند.