ليگ برتر در حالي به نيم فصل رسيد كه تعطيليهاي زياد مسابقات به بهانه اردوها و بازيهاي تيم ملي، از جمله مشكلاتي بود كه بر اين رقابتها سايه انداخته بود و سبب شده بود تا فدراسيون فوتبال از سوي باشگاه مورد انتقاد جدي قرار بگيرد. در حالي ليگ برتر در اوايل مرداد آغاز شد كه در طول پنج ماهي كه از شروع ليگ پانزدهم ميگذرد، اين مسابقات بارها با تعطيليهاي چند هفتهاي و طولاني روبهرو شد، طوري كه تيمها بعد از انجام دو هفته به تعطيلي يك ماهه ميرفتند و اين چرخه در طول رقابتهاي نيمفصل بارها تكرار شد. توجيه مسئولان فدراسيون هم اولويت داشتن تيم ملي است و آنها در پاسخ به منتقدان ميگويند با توجه به اينكه تيم ملي بازيهاي حساسي را در انتخابي جام جهاني پيش رو دارد، چارهاي نيست كه بازيهاي ليگ هر چند وقت يكبار تعطيل شود تا كرش بتواند اردوها و برنامههايش را پياده كند. البته اين اولين باري نيست كه مسئولان فدراسيون طرف سرمربي تيم ملي را گرفتهاند، در زمان علي كفاشيان نيز كرش هر گاه اراده كرد، توانست با تعطيلي بازيهاي ليگ، براي تيم ملي برنامه بريزد. البته بديهي است كه تيم ملي با توجه به رقابتهاي سرنوشتسازش در راه جام جهاني روسيه بايد مورد توجه و حمايت قرار بگيرد و در اين راه باشگاهها نيز بايد تعامل لازم را با مجموعه تيم ملي داشته باشند. با اين حال روندي كه فوتبال ايران در سالهاي اخير و به خصوص پس از آمدن كرش طي كرده است نشان ميدهد كه تعامل باشگاهها با تيم ملي، تعاملي يكطرفه بوده و سرمربي پرتغالي در پنج سالي كه از حضورش در فوتبال كشورمان ميگذرد، براي ارتباط گرفتن با مربيان ليگ و باشگاه قدمي برنداشته است و همين سبب شده تا رابطه باشگاهها و تيم ملي در اين سالها همواره تيره و تاريك باشد.
هر چند باشگاههاي ليگ، به رغم سرمربيان و مديرانشان، همواره با برنامههاي تيم ملي كنار آمدهاند و كمتر به تغيير در برنامه ليگ و تعطيليها پي در پي اعتراض داشتهاند، اما با اين حال اين نكته را نميتوان از نظر دور داشت كه براي ساختن يك تيم ملي قدرتمند، بايد يك ليگ قوي داشت، بديهي است كه استعدادهاي فوتبال از دل مسابقات ليگ كشف ميشوند و با حمايت از باشگاههاي و ليگ برتر ميتوان پشتوانهاي قوي براي تيم ملي ساخت. اگرچه شايد گفته شود كه تركيب تيم ملي فوتبال را بيشتر بازيكنان لژيونر تشكيل ميدهند اما همين بازيكناني كه امروز در ليگهاي خارجي بازي ميكنند، پس از درخشش در ليگ داخلي بود كه توانستند لژيونر شوند. به همين خاطر تعامل مناسب و دوطرفه بين تيم ملي با باشگاهها از جمله ملزومات توسعه فوتبال كشورمان است. با اين حال مرور اتفاقات چند سال اخير و همچنين نيم فصل اول ليگ برتر به خوبي مؤيد اين قضيه است كه كارلوس كرش نگاهي از بالا به پايين به ليگ دارد و سريال تعطيليهاي ليگ كه در 15 هفته گذشته بارها تكرار شد، نشان از اين دارد كه اگر سرمربي پرتغالي تصميمگيرنده بود، ليگ را كاملاً تعطيل ميكرد! اين در حالي است كه بررسي تعطيليهاي زيادي كه نيم فصل اول داشت نشان ميدهد كه با توجه به چندين بار تعطيلي طولاني ليگ، مربيان تيمها كار سختي براي حفظ آمادگي بازيكنانشان داشتهاند. نكته تأسفبرانگيز در اين ماجرا، چرخيدن فدراسيون فوتبال به سمت كرش است، تا جايي كه اين مربي تا امروز توانسته است برنامهها و تصميماتش را هر چند بر خلاف مصالح باشگاهها باشد، به مهدي تاج تحميل كند، مسئلهاي كه انتقادهاي زيادي را متوجه فدراسيون كرده است، به خصوص اينكه باشگاهها با توجه به تعطيليهاي ليگ، بيشترين ضربه را خوردهاند.
در همين راستا به نظر ميرسد فدراسيون فوتبال بايد در برنامهريزيهايي كه صورت ميگيرد، علاوه بر منافع تيم ملي، منافع باشگاهها را هم در نظر بگيرد. مهدي تاج و همكارانش بايد سعي كنند به تعامل يكطرفه باشگاهها و تيم ملي پايان دهند و با برگزاري جلسات همانديشي بين كرش و سرمربيان ليگ برتري، زمينه را براي تعامل آماده كنند. البته سالهاست كه فدراسيون از برگزاري جلسه سرمربي تيم ملي و تيمهاي ليگ برتري خبر ميدهد اما در پنج سال گذشته، يك بار هم اين جلسه تشكيل نشده و اين مسئله نشان از عميق شدن اختلاف تيم ملي و باشگاههاست، اختلافي كه تا امروز با توجه به نفوذ كرش روي فدراسيونيها سبب شده تا باشگاهها متضرر شوند. اين در شرايطي است كه در حاشيه قرار گرفتن باشگاهها و تعطيليهاي غيرطبيعي و مكرر مسابقات، فوتبال ايران را از داشتن يك ليگ پويا محروم خواهد كرد، ليگي كه ديگر بازيكنساز هم نخواهد بود تا دودش در نهايت به چشم تيم ملي برود.