چهاردهمين دوره ليگ برتر فوتبال ايران با قهرماني سپاهان به پايان رسيد؛ ليگي سراسر حاشيه و تنش از سوت شروع تا پايان آن. آنچه در پي ميآيد مروري كوتاه بر اتفاقات و مسائلي است بر تيمهاي بالا و پايين جدول طي 30 هفته گذشته؛ چه آنها كه نتيجه گرفتند و چه آنها كه سقوط كردند.
سپاهان
زردهاي اصفهان را حالا پس از پنجمين قهرماني بايد قهرمان كلاسيك و تيم هميشه پرچم بالاي ليگ ناميد.
سپاهان فصل را با كرانچار آغاز كرد. حفظ چند بازيكن كليدي و به خدمت گرفتن مهرههاي مؤثر نظير محمدرضا خلعتبري سپاهان را از همان ابتدا يكي از مدعيان اصلي قهرماني معرفي كرد. اصفهانيها با چند برد پياپي ابتداي فصل مدتي هم صدرنشين شدند اما رفته رفته روند نتيجهگيري اين تيم با افت محسوسي مواجه و باعث بركناري كرانچار و آمدن فركي شد. تلفيق جوانان و باتجربههايي چون عقيلي، خلعتبري و نويدكيا از سپاهان يك تيم بسيار قدرتمند و خطرناك ساخته بود. فركي به عنوان يك كاربلد و مردي كه فولاد را در فصل قبل بر قله ليگ نشانده بود گزينه خوبي براي هدايت اين تركيب بوده. او به مرور زمان با تيمش هماهنگ شد و آرامآرام از ميانههاي جدول به بالا آمد و درست در هفته آخر كه همگان تصور قهرماني در جاي ديگري را داشتند جام را بالاي سر برد.
تراكتورسازي
تبريزيها با رسول خطيبي شروع كردند؛ مربياي كه با نتايجي كه در چند بازي ابتدايي كسب كرد، توانست تا حدودي جواب انتقادها را بدهد اما بيتجربگي او باعث شد تا حاشيه اين تيم را از مسير خود دور كند و در نهايت به خاطر مشكلاتي كه با هيئت مديره داشت جايش را به توني اليويراي پرتغالي داد. اوليويرا در بين مردم تبريز بسيار پرطرفدار است. جداي از بحث تغيير سرمربي، تراكتورسازي تغييرات گستردهاي هم در تيم داشت. با رفتن دقيقي، نصرتي، اسدي و كريم انصاريفر به نظر ميرسيد شيرازه اين تيم از هم پاشيده شود اما حضور چهرههاي كليدي چون كياني، ادينيو و آندرانيك تيموريان كه از نيم فصل اضافه شد به خوبي جاهاي خالي را پر كرد.
تراكتوريها هر چند با مربي پرتغاليشان در ليگ قهرمانان آسيا موفق نبودند اما توانستند عنوان نايب قهرماني و سهميه آسيا را كسب كنند. شاگردان توني با 58 گلزده آمار بهترين خط حمله را به خود اختصاص دادند ضمن اينكه ادينيو با 20 گل آقاي گل ليگ چهاردهم شد.
نفت تهران
كمتر كسي تصور ميكرد نفت تهران با عليرضا منصوريان بتواند در 30 بازي ليگ چهاردهم اينقدر جنگنده ظاهر شود و تا هفته پاياني در كورس قهرماني بماند. نفت كه فصل گذشته هم با گلمحمدي پديده شده و توانسته بود جواز حضور در ليگ قهرمانان آسيا را كسب كند يك بار ديگر در ليگ چهاردهم سهميه آسيا را گرفت. به هر حال منصوريان دست به كار بزرگي زد و توانست تيمش را تا رده سوم جدول ليگ برتر بالا بياورد هر چند ميتوانست عنوان قهرماني را هم كسب كند. فراموش نكنيم كه نفت در نيم فصل قهرمان شد. شاگردان منصوريان كه فينال جام حذفي را هم پيشرو دارند بايد به مصاف ذوبآهن بروند ضمن اينكه آنها بايد در يك جبهه ديگر يعني ليگ قهرمانان آسيا هم بازي كنند. نفت با چهار باخت يكي از نتايج تاريخي را در ليگ رقم زد.
ذوبآهن
ذوبآهن با نتايج ضعيفي كه در بازيهاي ابتدايي فصل گرفت يكي از كانديداهاي سقوط به ليگ دسته يك بود، اما رفته رفته وضعيت بهتري پيدا كرد و با 52 امتياز در رتبه چهارم قرار گرفت. اين در حالي است كه شاگردان گلمحمدي تا هفته نهم ليگ فقط 7 امتياز كسب كرده بودند. به نظر ميرسد به خاطر عنوان چهارمي در ليگ برتر و رسيدن به فينال جام حذفي و نتايج درخشان ذوبآهن را بايد بهترين تيم نيم فصل دوم معرفي كرد. ذوبيها در ليگ چهاردهم با 46 گلي كه به ثمر رساندهاند يكي از بهترين خط حملهها را به نام خود ثبت كردهاند.
فولاد
مدافع عنوان قهرماني برخلاف فصل قبل، فصل پر فراز و نشيبي را با اسكوچيچ پشت سر گذاشت. آنها در شروع ليگ چند بازيكن مطرح و خوب خود را به خاطر مشكل كارتهاي معافيت سربازي از دست دادند در نهايت هم خيلي زود از ليگ قهرمانان آسيا و جام حدفي كنار رفتند و با ايستادن روي پله پنجم جدول ردهبندي موفق به كسب سهميه دوباره نشدند.
سرخابيها
ليگ چهاردهم را بيترديد بايد فصل سقوط پرسپوليس و استقلال ناميد. دو تيم پايتخت اين قدر كمرنگ و كم اثر بودند كه در نهايت نتايج آنها حتي رقباي مدعي قهرمانيشان را قلقلك هم نداد. در اين بين البته نبايد به راحتي از گناه و كمكاري و كارشكنيهاي وزارت ورزش و برخي مديران آن در حق اين دو تيم به سادگي گذشت.
با كنار رفتن فتحاللهزاده و آمدن بهرام افشارزاده به نظر ميرسيد حال و روز استقلال بهتر از فصل قبل شود. جذب چند مهره تأثيرگذار از جمله اميد ابراهيمي، كرار جاسم، سجاد شهباززاده استقلال را به عنوان مدعي اصلي قهرماني معرفي ميكرد، اما نتايج ضعيف و حاشيهها در نيم فصل اول مشكلاتي را به وجود آورد كه قلعهنويي و تيمش نتوانستند درست نتيجه بگيرند. نتايج بد استقلال بهخصوص در نيم فصل دوم هيچ همخواني با سر دادن شعارهاي قهرماني قلعهنويي نداشت و همين باعث بيشتر شدن خشم هواداران ميشد اما از آنچه ميترسيدند سرشان آمد. استقلال نه تنها در اين فصل نتوانست قهرمان شود بلكه از كسب سهميه آسيا هم براي دومين سال پياپي باز ماند. بدتر از همه اينكه استقلاليها دو دربي رفت و برگشت را به پرسپوليس باختند.
در جبهه مقابل اوضاع بسيار وخيم و وحشتناكتر بود، پرسپوليس با رحيمي و دايي به عنوان مدير عامل و سرمربي شروع كرد اما اينقدر حاشيه و جنجال داشت كه اين دو فقط هفت هفته دوام آوردند، با هنرنمايي امير خادم معاون وزير ورزش حميدرضا سياسي نابلد يك شبه مدير عامل شد و سكان هدايت تيم به دست درخشان افتاد اما اين تركيب هم دوام نياورد. سياسي سر از اوين درآورد و درخشان هم مجبور شد جاي خود را به برانكو بدهد. پرسپوليس فصل را با نژادفلاح و برانكو و قرار گرفتن روي پله هشتم به پايان رساند. هر چند دو پيروزي در دربي و حضور موفق در ليگ قهرمانان آسيا از جمله نقاط روشن سرخها در فصل گذشته بوده است.
بازگشت قدرتمند ف، ك،ها به ليگ برتر
ليگ چهاردهم يك شاخصه ديگر هم داشت و آن نبود جز بازگشت ف، ك،ها از نيم فصل به آن، فرهاد كاظمي به راهآهن آمد. فيروز كريمي، ملوان را تحويل گرفت و فراز كمالوند هم گسترش فولاد را رهبري كرد، نكته جالب اينكه هر سه تيم در حال سقوط بودند و جالبتر اينكه هر سه تيم با هنر نمايي اين سه مربي در ليگ برتر ماندگار شدند.
سقوط كردهها
پيكان آمده بود تا يك فصل غيبت در ليگ را جبران كند، خيلي هم هزينه كرد، بازيكن بزرگ خريد نظير رحمتي، نصرتي و... مربي خوبي هم به نام ابراهيمزاده آورد كه البته خيلي زود با او به هم زد تا مرفاوي جانشينش شود اما سرانجام به همراه نفت مسجد سليمان به صورت مستقيم راهي ليگ يك شد تا ثابت شود در فوتبال فقط پول نيست كه حرف ميزند. نكته جالب اينكه مرفاوي با پيكان هيچ پيروزي و بردي كسب نكرد.