در مراسم تشييع استاد آهنگسازي، محمدرضا شجريان كه چندين بار عرق ضدميهني خود را به نمايش گذاشته است، افاضاتي نموده وگفته: حيف صد حيف كه هرازگاهي يكي از فروزهها و تابشهاي فروغ مهر و هنر اين سرزمين نفرين شده به خاموشي ميگرايد، سوگ آن عزيز در دل بيقرار بسي سنگين است و دردش بيدرمان.
گويا بايد دوباره براي اين خواننده كهنسال، برخي نكات را يادآوري كرد، با افسوس گفتي اين سرزمين نفرين شده است، آري اين سرزمين نفرين شده است اما براي آنها كه ميخواستند ايران را تجزيه كنند و نتوانستند، براي آنها كه ۳۴ سال است به اشكال مختلف نظامي، اقتصادي، فرهنگي و... چشم انتظار فروپاشي حكومت ايران هستند اما جز حسرت چيزي نصيب آنها نشده است. آري ايران نفرين شده است همانگونه كه اربابان امريكاييات بعد از واقعه طبس و معجزه سربازي شنها به آن پي بردند تا ديگر به ايران تعدي نكنند. آري ايران نفرين شده است، زيرا هشت سال ۴۴ كشور دنيا به اين سرزمين هجوم آوردند و مثل سگان درنده خرمشهر را از ايران جدا كردند ولي نتوانستند تكهاي از ايران را بكنند و زمانيكه شماها در ساحلي امن شعار وطنم وطنم را آن سوي آبها ميسروديد اين جوانان رشيد وطن بودند كه با خونشان همين سرزمين را حفظ كردند. آري اين سرزمين نفرين شده است براي وطنفروشاني كه مردمشان را به ساز و نواز اجنبي ميفروشند، سرزميني نفرين شده براي دجالوشان كه خبر ظهورشان در اين دوران توسط امامان قبلاً داده شده بود.
آقاي شجريان! روزگاري با امكانات و سرمايههاي همين سرزمين نفرين شده به نان و نوايي رسيدي و مشهور شدي كه حالا اينطور نمكدان ميشكني؟! در حالي كه هر كس فراي بيدين يا ديندارياش در هركجاي دنيا باشد نسبت به وطن و سرزمين خود احساس تعهد ميكند زيرا آن را ريشه و هويت خود ميداند، نه اينكه مانند شماها چنين جوگير رنگ و لعاب غرب شود و سرزمينش را به باد توهينش بگيرد تا براي مزاج عدهاي خوش بيايد.
آقاي شجريان! هنوز چندروزي نيست كه محرم و صفر تمام شده سالهاي زيادي از ايران دور بودي و مثل خيلي چيزهاي ديگر واقعه كربلا را هم از ياد بردهاي، براي امثال شما، همين بس كه بداني هنرمردان خدا شهادت است. شايد حسرت ميخوري كه اين استادان مسلم هنر در ايران و در سرزمينشان مدفون ميشوند و قابل تقدير هستند اما امثال شماها در تنهايي و غربت بدون هويت ملي و ديني بايد به سر ببريد. محض اطلاع بد نيست بداني كه شما هميشه با احترام از سوي مردم و مسئولان روبهرو بودهاي، حتي بعد از فتنه ۸۸ كه نقاب از چهره برداشتي، باز هم اجازه رفت و آمد در همين سرزمين نفرين شده را داشتي، راستي كدام يك از كشورهاي متمدن به زعم شما چنين رفعتي دارد؟! افرادي همچون حبيب آن كاخ رؤيايي تو و امثال تو را به همين سرزمين نفرين شده فروختند و اكنون كاستهاي او بهراحتي در اين كشور نفرين شده و هنرمندكش فروخته ميشود و مورد استقبال عمومي است.
استاد! خوب است كمي به آيينه نگاهي بيندازي و گذشتهات را منصفانه مرور كني، نمكدان شكستن در دل اجنبي عاقبت ندارد. آقاي شجريان! بد نيست تا كمي هم تاريخ بخواني و به سرگذشت وطنفروشان بيهويت هم نظري بيندازي. ما همه از خاك هستيم و به خاك ميرويم. اين ارج و قربهاي رسانهاي، در آن دنيا به كار هيچ كس نميآيد.