قتل مرموز زن ۷۴ ساله پولدار در خانهاش در تهران، مأموران جنایی را با معمای پیچیدهای روبهرو کرد، معمایی که با کشف یک سرنخ ظریف در فیلمهای دوربین مداربسته، مأموران را به فرزند مقتول به عنوان قاتل رساند. قتل مرموز زن ۷۴ ساله پولدار در خانهاش در تهران، مأموران جنایی را با معمای پیچیدهای روبهرو کرد، معمایی که با کشف یک سرنخ ظریف در فیلمهای دوربین مداربسته، مأموران را به فرزند مقتول به عنوان قاتل رساند.
شامگاه سهشنبه، اعضای خانوادهای در تهران با مراجعه به پلیس اعلام کردند مادر سالخوردهشان در خانهاش به طرز مرموزی به قتل رسیده است.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران راهی محل حادثه در یکی از خیابانهای شمالی شهر شدند و در فضای پذیرایی خانه با جسد خونین زن ۷۴ سالهای روبهرو شدند که بر اثر اصابت ضربه چاقو به قتل رسیده بود.
خبر قتل زن سالخورده به بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی پایتخت گزارش شد و وی دقایقی بعد همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی و کارشناسان تشخیص هویت در محل وقوع جنایت حاضر شد و تحقیقات خود را آغاز کرد.
خانه بههمریخته، گاوصندوق باز و انگیزه سرقت
مقتول زن ثروتمندی بود که پس از فوت همسرش سالها تنها زندگی میکرد و فرزندانش تنها رفتوآمدهای معمولی به خانه او داشتند. بررسی صحنه حادثه، بههمریختگی وسایل خانه و باز بودن گاوصندوق نشان میداد قتل با انگیزه سرقت انجام شده است.
عامل جنایت پس از قتل زن سالخورده، تمام طلاها، جواهرات و پولهای داخل گاوصندوق را بههمراه تعداد زیادی از وسایل عتیقه گرانقیمت به سرقت برده و فرار کرده بود.
اظهارات فرزند مقتول
یکی از فرزندان مقتول به تیم جنایی گفت: «مادرم در خانهاش تنها زندگی میکرد، اما با ما رفتوآمد داشت. ساعتی قبل با او کاری داشتم که هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم، جواب نداد. نگران شدم و به خانهاش رفتم. با کلید در را باز کردم و با صحنه هولناکی روبهرو شدم. مادرم خونین و بیجان وسط پذیرایی افتاده بود. او تمام جواهرات، سکه و پولهایش را در گاوصندوق نگه میداشت که مشخص شد سارق گاوصندوق را باز کرده و همراه آنها تعداد زیادی ظروف عتیقه و نقره سرقت کرده است.»
بررسیهای فنی و سرنخ مهم
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی برای آزمایشهای لازم، کارآگاهان جنایی بررسی دقیق محل حادثه را آغاز کردند. نخستین یافتهها نشان میداد قاتل فردی آشنا بوده، چراکه بدون تخریب قفل و با کلید وارد خانه شده بود.
در ادامه، مأموران دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه را بررسی کردند. تصاویر، مردی را نشان میداد که صورتش را با پارچه پوشانده بود. او با کلاه کاسکت وارد خانه میشود و چند دقیقه بعد با عجله و در حالی که اموال سرقتی را همراه دارد از محل خارج میشود.
هرچند چهره قاتل مشخص نبود، اما کارآگاهان در بازبینی دقیقتر به نکته ظریفی پی بردند، نحوه راه رفتن مرد ناشناس نظر کارآگاهان را به خودش جلب کرد. این فرد با حالتی خاص و شبیه افراد دارای تیک حرکتی قدم برمیداشت. همین سرنخ مأموران را به سمت افراد نزدیک به مقتول هدایت کرد.
در ادامه مشخص شد پسر میانسال مقتول به نام بهراد با همین حالت خاص راه میرود. اعضای خانواده نیز پس از دیدن تصاویر، شباهت حرکتی را تأیید کردند و بدین ترتیب ظن مأموران به یقین تبدیل شد و بهراد به عنوان مظنون اصلی قتل مادرش بازداشت شد.
اعتراف پسر به قتل مادر
متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر ارتکاب قتل شد، اما صبح دیروز وقتی با شواهد و مدارک روبهرو شد، لب به اعتراف گشود و با اظهار پشیمانی به قتل مادرش اقرار کرد.
وی پس از اعتراف با دستور بازپرس جنایی برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
ورشکست شدم
قاتل، مرد ۵۰ سالهای است که برای جبران ورشکستگیاش تصمیم میگیرد اموال مادرش را سرقت کند، اما در جریان این سرقت، دستش به خون مادرش آلوده میشود.
بهراد معتادی؟
نه، هیچ اعتیادی ندارم.
چه شد که مادرت را به قتل رساندی؟
من فقط میخواستم اموال مادرم را سرقت کنم، اما ناخواسته مرتکب قتل شدم.
چرا تصمیم به سرقت گرفتی؟
به پول نیاز داشتم و تحت فشار شدید اقتصادی بودم.
برای چه کاری این پول را لازم داشتی؟
وضع مالیام قبلاً خیلی خوب بود. تاجر بودم و لوازم یدکی خودرو وارد میکردم. با پدرم کار میکردم و تا وقتی پدرم زنده بود همه چیز مرتب پیش میرفت، اما بعد از فوت او، کارم از هم پاشید و ورشکست شدم. خیلی از دوستانم سرم کلاه گذاشتند و فرار کردند و من ماندم و کلی بدهی. بیکار شده بودم و به پول نیاز داشتم. یکی از پسرهایم در اروپا درس میخواند و همیشه برایش پول میفرستادم. او اخیراً از من یورو خواسته بود، اما پولی در بساط نداشتم. پسر دیگرم هم نامزد کرده بود و باید برایش مراسم عروسی میگرفتم. هزینه عروسی زیاد بود و توان پرداختش را نداشتم.
چرا از مادرت نخواستی به تو کمک کند؟
چند روز قبل از حادثه پیش مادرم رفتم و از او کمک خواستم، اما فقط یک سکه به من داد. یک سکه مشکل مرا حل نمیکرد، برای همین تصمیم گرفتم گاوصندوقش را خالی و با پول آن مشکلاتم را حل کنم.
از وجود جواهرات و پول در گاوصندوق خبر داشتی؟
بله، پدرم سالها قبل تعداد زیادی سکه عتیقه، جواهرات و الماس خریده بود و داخل گاوصندوق نگهداری میکرد. میدانستم بیش از ۱۰ میلیارد تومان پول، دلار و طلا در آن است. همین باعث شد وسوسه شوم. من قصد قتل نداشتم، اما سرقت به جنایت منجر شد.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد که قتل رخ داد؟
آن شب صورتم را پوشاندم، کلاه کاسکت گذاشتم و وارد خانه مادرم شدم. او را تهدید کردم رمز گاوصندوق را بدهد، اما مرا شناخت. درگیری بینمان پیش آمد و ناخواسته او را به قتل رساندم.
چطور تو را شناخت؟
از نحوه راه رفتنم و از صدایم.
چرا راه رفتنت خاص است؟
مدتی پیش بیمار و دچار تیک عصبی شدم. همین باعث شد راه رفتنم حالت خاصی داشته باشد.
اموال سرقتی را چه کردی؟
همه را داخل یک کیف رمزداری گذاشتم و به خانه دوستم بردم. به او گفتم تعدادی ظروف عتیقه پیدا کردهام و آنها را در خانهاش گذاشتم. قرار بود بعد از مراسم ختم مادرم آنها را پس بگیرم، اما خیلی زود شناسایی و دستگیر شدم.
فکر نمیکردی دستت رو شود؟
نه.
حرف آخر؟
خیلی پشیمانم.