کد خبر: 1136173
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۵
محمدرضا هادیلو

امام خمینی: «ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی، برای اینکه ترمیم کنیم این خرابی‌هایی را که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است.» (صحیفه امام (ره)، ج ۸، ص ۱۸۰)
مقام معظم رهبری: «روستا پشتوانه تولید، حیات، غذا و موجودیت کشور است و در برابر این حقیقت باید به این سؤال جدی پاسخ داد که براساس چه استدلالی زندگی در روستا نباید به روانی و خوشی شهر از جهت برخورداری از امکاناتی مانند مدرسه، ارتباطات، آب، راه و آسایش زندگی باشد و چرا شهر‌ها به دلیل بزرگ‌تر بودن، مصرفی بودن و تولیدی نبودن، باید در برخورداری از زندگی راحت‌تر، جلوتر از روستا باشد.» (۲۰/ ۱۱/ ۱۳۷۶، دیدار وزیر و شورای معاونین وزارت جهاد سازندگی و مدیران عامل شرکت‌های بزرگ تابعه با مقام معظم رهبری)
همین دو جمله از میان هزاران تأکیداتی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب در رابطه با روستا‌ها کافیست تا متوجه شویم که همیشه نگاه ویژه‌ای روی این مناطق و رفع محرومیت و رسیدن آن‌ها با جایگاه اصلی خودشان وجود داشته است.
گزارشات به خوبی گواه این ادعاست که تا پیش از انقلاب اسلامی روستا‌ها نقاط فراموش شده‌ای در ایران بودند و عملاً نقشی در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور نداشتند و بر اثر سیاست‌های غلط رژیم پهلوی روستایی بودن معادل بی‌فرهنگی و بی‌ارزشی بود.
حتی در اوایل انقلاب هم واژه «دهاتی» به عنوان یک توهین به شمار آمده و برای تحقیر افراد از این کلمه استفاده می‌شد.
در واقع به واسطه عدم توجه و سیاست‌ها و روش‌های نادرست در آن زمان، روستا‌ها تجسم عینی فلاکت و بدبختی و عقب ماندگی بودند و از فقر امکانات و زیرساخت‌ها در ابتدایی‌ترین شکل آن رنج می‌بردند.
آنچه از روستایی در اذهان شکل گرفته بود، فردی ژنده پوش بود که حتی نمی‌توانست حرف‌هایش را به درستی ادا کند و به خاطر بیسوادی و اجتماعی نبودنش فقط در حد یک کارگر ساده باید به آن نگاه می‌شد.
اما با وقوع انقلاب اسلامی و آغاز تحولات در این مناطق، شرایط روستا‌ها تغییر کرد و امروز به هیچ وجه قابل مقایسه با گذشته نیست.
پیشرفت‌های چشمگیر و رسیدن امکانات مورد نیاز به روستا‌ها موجب شده تا امروزه هر شهرنشینی اگر خانه‌ای در روستا داشته باشد، افتخاری برای خود می‌داند و سپری کردن اوقات و تعطیلات در روستایی دنج و کوچک، در هر نقطه از ایران که باشد یکی از بهترین اتفاقات و آرزوی هر کس به شمار می‌آید.
با مروری بر اتفاقات دوران پهلوی و برنامه‌هایی که در دستور کار رژیم قرار داشت نشان می‌دهد خروجی آن‌ها چیزی جز تضعیف روستا‌ها نبوده است.
اصلاحات ارضی یک استراتژی نادرست بود که در دهه ۴۰ به اجرا درآمد. تصمیمی که اقتصاد را به شدت به چالش کشید و روستا‌ها را به گوشه‌ای راند.
برنامه‌ها و طرح‌هایی که با نام عمران به اجرا در می‌آمدند بدون توجه درست به اقتصاد پویای کشاورزی و دامداری روستا‌ها و عشایر و به جای گام نهادن در ارتقا کیفیت و کمیت زندگی روستاییان در جهت تشویق آن‌ها به ماندن در روستا‌ها و بهره‌وری بیشتر، بر صنایع وابسته به ویژه صنایع مربوط به کالا‌های مصرفی اتکا داشت و نتیجه آن عدم توازن بین بخش کشاورزی و بخش‌های دیگر اقتصادی بود.
آمار‌ها نشان می‌دهد در بخش کشاورزی، تولید محصولات از ۲۹درصد تولید ناخالص ملی در سال ۱۳۳۹ به ۹درصد در سال ۱۳۵۶ تنزل کرده بود.
در بخش صنعت نیز با توجه به بیگانگی صنایع مورد حمایت حکومت پهلوی با اقتصاد ملی و عدم توجه به نیاز‌های داخلی کشور، وابستگی اقتصاد کشور به غرب روز‌به‌روز زیادتر می‌شد.
وقتی خیابان‌ها و مغازه‌ها و ویترین‌ها هر روز رنگ و لعاب جدیدتری می‌گرفتند، به این معنی بود که در‌ها و مرز‌ها برای ورود کالا‌های خارجی بازتر شده و در عوض بخش کشاورزی به فراموشی سپرده می‌شود.
در حالی که بیشترین سرمایه‌گذاری و امکانات کشور در بخش صنعت و صنایع متکی به واردات صورت می‌گرفت، تولید گندم آنقدر کاهش یافت که در مقابل ۵/۲ میلیون تن تولید داخل، باید حدود ۳ میلیون تن هم واردات انجام می‌شد تا نیاز کشور مرتفع شود.
حرکت نامتوازن صنعت و کشاورزی باعث فاصله گرفتن امکانات شهری و روستایی شده و پیامد آن هم فقر روزافزون روستاییان و عشایر و مهاجرت آن‌ها به سمت شهر‌ها را رقم زده بود.
بعد از انقلاب، تأمین زیرساخت‌های مورد نیاز جمعیت روستایی به ویژه آب شرب و بهداشتی، ساخت خانه بهداشت و درمانگاه، احداث مدرسه و مراکز آموزشی، توجه به راه‌های روستایی و تأمین امکانات جابه‌جایی محصولات و دام و همچنین حمایت از خانواده‌های کم‌برخوردار در دستور کار قرار گرفت و این اتفاقات به لحاظ اهمیت، جایگاهی بی‌بدیل در حفظ سلامت، کارآمدی ساکنان مناطق روستایی، عدم مهاجرت و توسعه پایدار بخش روستایی داشت.
حالا نیروی مردمی بسیج با برنامه‌ریزی‌های مدون خود، و سازمان‌ها و نهاد‌های حمایتی دیگر با شناسایی نیاز‌های روستا‌ها حتی در دورافتاده‌ترین نقاط کشور علاوه بر رفع محرومیت‌ها در حال رفع کمبود‌ها و ایجاد اشتغال پایدار برای ساکنانشان هستند.
بالا بردن سطح سلامت و فراهم آوردن شرایطی برای دسترسی عادلانه و کامل‌تر آحاد جامعه به خدمات بهداشتی- درمانی مناسب، یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب اسلامی است که در این راستا از همان روز‌های ابتدایی استقرار نظام، حفظ، تأمین و ارتقای سلامت مردم جامعه سرلوحه فعالیت مسئولان کشور قرار گرفت و امروز تقریباً هیچ روستایی را نمی‌توان یافت که فاقد خانه بهداشت باشد. ضمن اینکه با احداث درمانگاه و بیمارستان در هر بخش، دسترسی به این مراکز در کمترین زمان ممکن برای همه شهروندان امکانپذیر است.
جالب است بدانی پیش از انقلاب اسلامی تنها یک روستا متصل به شبکه گازرسانی بود و امروز بیش از ۹۸ درصد روستا‌های کشور از این نعمت برخوردارند.
در کلامی ساده باید گفت اگر تا نیم قرن پیش فرار و مهاجرت از روستا یک موفقیت به شمار می‌آمد، اما حالا زندگی در این نقاط به یک آرزو تبدیل شده و هر ایرانی رسیدن به آن را خوشبختی می‌داند. این امر به خاطر شکوفایی و دیده شدن این مناطق در بعد از انقلاب و رسیدن امکانات رفاهی برای زندگی راحت‌تر ساکنان روستاست.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار