توجه به تمام ارکان لشکر
شهید خرازی در جریان تمام عملیاتها توجه ویژهای به ارکان لشکر میکرد. رفتار شهید با نیروها به گونهای نبود که باعث تبعیض و تفاوت در آنها شود. این رفتار حسنه، حسی از دوستی و برابری را در لشکر به وجود میآورد. رزمندگان تعریف میکنند که یکی دو ساعت به شروع عملیات کربلای ۵ نمانده بود که حسین خرازی به رزمندگان گفت: «با رانندههای تویوتا تماس بگیر بیایند اینجا با آنها کار دارم.» شهید خرازی رانندهها را پشت خط جمع کرد و میان آنها نشست. حسابی با آنها گرم گرفت و گفت: «کار شما کمتر از یک فرمانده گردان نیست. اگر یک گردان پیاده را به شما دادند که به خط ببرید. از هم سبقت نگیرید. از آتش دشمن نترسید.»
شهید خرازی همیشه در خط مقدم حضور داشت. او با وجود مجروحیت، در عملیات حاضر و بسیار پرتلاش ظاهر میشد. در عملیات کربلای ۵ فشار زیادی روی نیروهای لشکر بود و دیدن فرمانده در خط مقدم، اعتماد به نفس نیروها را بالا میبرد. در جریان عملیات در خاکریز اول زیر آتش سنگین خمپاره ۶۰ میآمد و به بچهها کمک میکرد. گاهی نیروها را از وانتها پیاده میکرد و همچنین با یک دست به یاری مجروحان میشتافت و مهمات جابهجا میکرد. اگر آرپیجی زدن برای او مشکل نبود، حتماً آن را هم میزد.
بیعت مجدد با امام
شهید حسین خرازی در جریان عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید و مزد جانبازی و سالها مجاهدت در جبههها را گرفت. شهید خرازی در این عملیات احتمال شهادت میداد و چند روز قبل از شهادتش در قرارگاه خاتم برای جمعبندی عملیات کربلای ۵ جلسهای با حضور فرماندهان ارشد نظام برگزار کرد. جلسه حساس و با شوری بود، زیرا درگیری بسیار شدیدی همچنان در منطقه شلمچه ادامه داشت. کوچکترین تدبیر اشتباه میتوانست وضعیت جنگ را به نفع طرف مقابل سوق دهد. در آن جلسه شهید حسین خرازی شروع به صحبت کرد. آن روز از طرف خود و فرماندهان حاضر در جلسه بیعت مجدد خود را با امام و جانشین او در امر جنگ اعلام کرد و گفت: «تا پایان جان آمادهایم در راه اعتلای کلمه حق پایداری کنیم....»
حسین خرازی تا آخرین لحظه با جدیت و قاطعیت لشکر را فرماندهی میکرد و حواسش به همه چیز بود. آتش دشمن در منطقه سنگین بود و دشمن با تمام قوا میخواست مقابل رزمندگان بایستد. در چنین شرایطی، روحیه و ذکاوت یک فرمانده گرهگشا بود.
صلابت و قاطعیت
در زیر آتش دشمن وقتی نیروها به فرماندهشان میگفتند «حاجی نفر نداریم. بیشتر بچهها زخمی یا شهید شدهاند» حاج حسین میگفت «خودت راننده میشوی و خاکریز را میزنی و بعد پیش من میآیی.» یا زمانی که میگفتند «حاجی مشکل داریم از جا تکان بخوریم، خمپاره میآید» خرازی میگفت «اگر خودت هم شهید شدی آن وقت بگو کسی را نداریم و اگر مشکل دارید، خودم میروم خاکریز را میزنم.» وقتی شهید خرازی این حرفها را به نیروها میزد، آنها خطاب به فرماندهشان میگفتند «حاجی اطمینان داشته باش خودمان حلش میکنیم.»
صلابت و قدرت شهید خرازی عامل پیش برنده رزمندگان لشکر امامحسین (ع) در جریان عملیات کربلای ۵ بود. شهید خرازی با حضور در صحنه در ۸ اسفند ۱۳۶۵ و در جریان همین عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد تا امروز نام عملیات کربلای ۵ بیش از همه با یک نام گره خورده باشد؛ نام حسین خرازی.