رزمندگان تعریف میکنند در جبههها هر جایی که شهید یدالله کلهر حضور داشت آنجا صلابت، قدرت، امید و سرزندگی دیده میشد. شهید کلهر در هر موقعیتی که قرار میگرفت، فضایی پرقدرت و شهامت را با خود میآورد. رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا خاطرات زیادی از قائم مقام لشکرشان دارند. شهید یدالله کلهر در جریان عملیات کربلای ۵ در اولین روز بهمن ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه به همرزمان شهیدش پیوست.
سردار محمدعلی فلکی در دوران دفاع مقدس مسئولیت تیپ ادوات نینوا از لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) را برعهده داشت و خاطرات زیادی از شهید کلهر دارد. فلکی درباره حضور شهید کلهر در لشکر ۱۰ میگوید: «حاج یدالله کلهر قبل از اینکه وارد لشکر سیدالشهدا (ع) شود، شهرت زیادی داشت و بسیاری از فرماندهان و رزمندگان ایشان را میشناختند. منتها این شهرت فقط این نبود که اسمی از ایشان شنیده باشند، بلکه این شهرت از منش و دلیری شهید کلهر میآمد. پشت شهرت شهید کلهر ویژگیهای زیادی بود که نیروها از او میدانستند. شجاعت، درایت و قدرت فرماندهی ایشان در تیپ المهدی و نبیاکرم و منطقه ذوالفقاریه را نیروها دیده بودند و قبل از اینکه او وارد لشکر سیدالشهدا (ع) شود، همه حاج یدالله را به خاطر ویژگیهای اخلاقیاش میشناختند. زمانی که حاج یدالله به لشکر سیدالشهدا (ع) آمد، اطمینان خاطری را با خودش آورد که باعث بالا رفتن روحیه نیروها شد.
شهید کلهر از همان اوایل جنگ شهرت زیادی بین رزمندگان داشت و بعد کنار آن شهرت، ابهت و بزرگی خاصی از ایشان میدیدیم. هم هیبت و جثه بزرگی داشت هم در عملیاتهای بزرگی شرکت کرده بود و شجاعت و مجاهدتهایش را نیروها با چشمانشان دیده بودند. رزمندگان به دوستی با ایشان افتخار میکردند و کسانی که به لشکر میآمدند، دوست داشتند بروند حاج یدالله را ببینند و با ایشان همکلام شوند. حاج یدالله نام پرطمطراقی در جبههها داشت و حضورش در هر جایی باعث روحیه رزمندگان میشد. معمولاً درباره ویژگیهای پهلوانان یک هیکل ستبر، لب خندان و روحیه ایثار و فداکاری را شنیدهایم و تمام این ویژگیها را در وجود شهید کلهر میدیدیم. حاج یدالله ویژگیهای کامل یک پهلوان را داشت و یک سرباز فداکار برای امامش بود.»
حاج محمود تنها نیز زمان جنگ، افتخار آشنایی و دوستی با شهید کلهر را پیدا کرد. او دوستی و رفاقت با شهید کلهر را اینگونه روایت میکند: «حاج یدالله آدم خاکی، یکدست و بامعرفتی بود. من میگویم با او رفیق بودم ولی کلهر کجا و ما کجا! حاج یدالله در فعالیتهای انقلابی، بحث کردستان و حضور در جنگ جزو السابقون بود. توانایی بالایی هم داشت و خیلی زود از تواناییهایش در بحث فرماندهی استفاده کردند، اما، چون آدم یکرنگی بود، هوای بچههای انقلابی و رفقایش را داشت. من زمانی میخواستم سپاهی شوم و سه ماه هم آموزش دیدم ولی بنا به دلایلی رد صلاحیتم کردند. به حاج یدالله گلایه کردم که میخواهم به جبهه بروم و میگویند صلاحیت نداری. با توصیه ایشان به عنوان بسیجی ویژه در سپاه شهریار مشغول شدم. اواخر سال ۵۹ از طریق همین سپاه شهریار با کمپرسی به جبهه اعزام شدم و در تیپ المهدی به فرماندهی سردار فضلی و جانشینی شهید کلهر مستقر شدم. کلهر آدمی بود که نیروها را جذب میکرد. پروبال میداد و باعث ارتقایشان میشد، نه اینکه اسباب دفعشان شود. شهید کلهر حسن اخلاق داشت. همیشه خنده به لب داشت و خوشرو بود. حتی در عصبانیت هم میخندید. خیلیها ایشان را به چهره نمیشناختند. گمنام و ناشناخته میآمد و به مقرها سرکشی میکرد و میرفت. شهید کلهر خیلی وقتها به عنوان یک بسیجی ساده میآمد و به نیروهایش سر میزد، با آنها مچ میانداخت، کشتی میگرفت و شوخی میکرد بدون اینکه خیلیها او را بشناسند.»