کد خبر: 1130712
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۱ - ۰۳:۰۰
نمازجمعه تهران، پایدار به خطبه‌هایی که نماد صلاح و سداد است
روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز انتصاب حضرت آیت‌الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، به امامت جمعه تهران و از سوی امام خمینی است. هم از این‌روی در مقال پیش‌روی، به بازخوانی زمینه‌ها و پیامد‌های این رویداد تاریخی پرداخته‌ایم. امید آنکه مفید‌آید.
احمدرضا صدری


به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته
اولین نماز جمعه تهران در پنجم مرداد ۱۳۵۸ و به امامت زنده یاد آیت‌الله سید‌محمود طالقانی برگزار شد. وی در ۱۹ شهریور همان سال بدرود حیات گفت و امام خمینی، آیت‌الله حسینعلی منتظری را به جای او منصوب کردند. امام جمعه دوم از آن جهت که ساکن قم و مدرس حوزه آن بود، در دی‌ماه همان سال، از این مسند کناره گرفت و امام جمعه سوم با حکم ذیل آمده، عهده‌دار این سمت گشتند:
«خدمت جناب مستطاب، سیدالاعلام و حجت‌الاسلام آقای حاج سیدعلی خامنه‌ای (دامت افاضاته).
چون حضور جناب مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای منتظری دامت افاضاته در حوزه مقدسه قم لازم بود و ایشان انصراف خودشان را از امامت جمعه تهران اعلام نمودند، جناب‌عالی که بحمدالله به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید، به امامت جمعه تهران منصوب می‌باشید. از خداوند متعال توفیق جناب‌عالی را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم. والسلام علیکم و رحمت‌الله، روح‌الله الموسوی الخمینی. ۲۵ صفر ۱۴۰۰ برابر با ۲۴ دی‌ماه ۵۸».
آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای، با اینکه کم سن و سال‌تر از دو امام جمعه پیشین به شمار می‌رفت، اما از جنبه خطابه، دست کم بر نفر قبلی تفوق داشت. این نکته‌ای بود که آیت‌الله منتظری در معرفی آیت‌الله خامنه‌ای به مردم، در نماز جمعه تهران آن را مورد تأکید قرار داد: «حال که من نتوانستم در خدمت شما باشم، برادر مجاهد ما حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آقای خامنه‌ای که هم از لحاظ علمی و هم عملی مورد تأیید امام و همه دوستان هستند، به امامت نمازجمعه برگزیده شده‌اند. من هم یکی از ارادتمندان به ایشان هستم و اگر من خطیب نیستم، ایشان خطیب هستند و خطابه یکی از ارکان نمازجمعه می‌باشد...».
سرانجام روز ۲۴ دی ماه فرارسید و امام جمعه جدید تهران در حضور جمعیت بزرگ نمازگزاران، انتصاب خویش به این سمت را، به ترتیب پی‌آمده تحلیل نمودند: «سپاس از امام امت، از این‌که سخنگوى این جمعیت عظیم را و امام جماعت این جمع را آن کسى قرار داده است که به ضعف و عجز خود معترف است. اللّهم إنّ هذا مقام اولیائک و احبّائک، این مسند اولیاى بزرگ خداست، این مسند صالحان و شایستگان است. در جمع خودِ ما این مسند عالم بزرگ و راحل عظیمى است که ملت ایران هنوز داغ فقدان او را در دل مى‌پروراند، این مسند مرحوم آیت‌اللَّه طالقانى است، آن انسان زجرکشیده و کوشش کرده و پایمردى کرده‌اى که در آخرین لحظات زندگى‌اش، در آخرین نفس‌هایش هم، راه دیرین خود را گم نکرد، از مجاهدت دست نکشید...». ایشان در ادامه، به فلسفه وجودی نمازجمعه پرداختند و آن را اینگونه بسط دادند: «نماز جمعه یک سمبل است، رمز است، نشان‌دهنده ابعاد گوناگون است. اوّلاً نماز است، یعنى ذکر خداست... در نماز جمعه آنچه از همه چیز مهم‌تر است اجتماع مردم در جهت تقواست، یعنى تقوا هم، زهد هم، عبادت هم، ارتباط به خدا هم، در خلوت و تنهایى اثر مطلوب خود را نمى‌بخشد، این جامعه است که باید در این جهت حرکت کند... ثانیاً سلاح است، حالت جنگیدن با دشمن خدا و با شیطان‌هاست. امام جمعه که رمز نماز جمعه است، باید به سلاحى تکیه کند، باید عصاى خود را سلاحى قرار بدهد و در مقابل مردم بایستد و اساسى‌ترین و لازم‌ترین و اصلى‌ترین مسائل را در اجتماعى بزرگ از زبانى ایمن و مورد اطمینان با مردم درمیان بگذارد و باید بر سلاح تکیه کند... و نماز جمعه ما مردمى که در این شهر، در تهران، گرد آمده‌ایم، داراى بُعد افزون‌ترى از همه نماز جمعه‌هاى دیگر است، همه نماز جمعه‌ها به‌طور طبیعى، در مسجد تشکیل مى‌شود و نماز جمعه ما در دانشگاه تشکیل مى‌شود...».
خطبه‌هایی به مثابه تاریخچه نظام اسلامی
از آن هنگام تاکنون، آیت‌الله خامنه‌ای امام جمعه اصلی و دیگران امام جمعه موقت تهران بوده‌اند. ایشان در این دوره (اعم از دوره پیش و پس از ترور یا پیش و پس از رهبری)، بیش از ۲۴۰ بار به اقامه نماز پرداخته‌اند. ویژگی خطبه‌های جمعه رهبر معظم انقلاب اسلامی آن است که مروری بر ادوار گوناگون آن، به نوعی خوانش تاریخچه نظام اسلامی و فراز و فرودهایش می‌باشد. این امر می‌تواند، مبنای گونه‌ای از تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی باشد.
من قوه قهریه‌ای ندارم، تنها می‌توانم حکم خدا را بگویم
همانگونه که اشارت رفت، بسا وقایع مهم تاریخ نظام اسلامی، مقارن با خطبه‌های نمازجمعه آیت‌الله خامنه‌ای یا حتی در ضمن آن اتفاق افتاد! از آن جمله است، خطبه‌های روز ۱۵ اسفند ۱۳۵۹، در دانشگاه تهران. در روز پیش از آن و همزمان با برگزاری مراسم ۱۴ اسفندماه سالروز درگذشت دکتر مصدق در همان مکان و از سوی ابوالحسن بنی‌صدر، وی، حامیانش و میلیشیای منافقین، حملات تندی علیه نیرو‌های انقلابی انجام دادند و کار را به ضرب و شتم فیزیکی و شدید آنان کشاندند! آنان شایع کردند که این اقدامات را، فردا و در نمازجمعه تهران نیز انجام خواهند داد! آیت‌الله خامنه‌ای با اطلاع از این برنامه، خطاب به انبوه نمازگزاران اظهار داشتند: «به من خبر داده‌اند که همان عناصر خبیثى که اجتماع دیروز را به صحنه درگیرى بدل کردند، هم عناصر مؤمن و متّقى را کتک زدند هم به نهادهاى انقلابى و چهره‌هاى انقلابى اهانت کردند و خواستند خودشان را طرفدار رئیس‌جمهور معرفى کنند، امروز هم درصدد آن هستند که در این اجتماع معنوى و روحانى و در این صحنه عظیم عبادت الهى، به همان خباثت‌ها و رذالت‌ها دست بزنند. من به عنوان بنده کوچک خدا و برادر کوچک شما، هیچ قوّه قهریه‌اى ندارم که جلو آن‌ها را بگیرد، براى شما مردم هم تکلیفى نمى‌توانم معین بکنم، اما مى‌توانم حکم خدا را بگویم. در اثناء خطبه و در حال نماز، سکوت و استماع واجب است و متخلف، متخلّفِ از اسلام است و پس از پایان نماز هرگونه شعار تفرقه‌انگیز، به سود امریکاست و هر فریادى که مردم را به هیجان بیاورد و دشمنى آن‌ها را به جاى امریکا و عناصر مزدورش، به داخل ملت متوجه کند، فریاد شیطان است. در اثناى خطبه جز تکبیر و جز صلوات، آن هم در هنگام لازم، از حلقوم کسى صدایى نباید برآید و پس از نماز جز شعار توحید و جز شعار نفرت از امریکاى قدّار و هرچه در این مضمون باشد، نباید داده بشود. این نباید، نبایدِ رساله عملیه است، ضامن اجراى آن ایمان شما و دل‌هاى صادق و پاک شماست...».
امام جمعه در هنگام انفجار، آن‌طور با آن طنین قوی صحبت کرد...
بیست و‌چهارمین روز از اسفندماه ۱۳۶۳، نمازجمعه تهران شاهد صحنه‌ای دلخراش بود. به گاه خطبه آیت‌الله خامنه‌ای، در فضای اصلی برگزاری مراسم بمبی قوی منفجر شد و ۱۴ نفر شهید و ۸۸ تن مجروح شدند. در لحظه وقوع این رویداد، برخی مسئولان حفاظت یا ستاد نمازجمعه تهران، ادامه خطبه‌ها را به صلاح نمی‌دانستند، چه اینکه ممکن بود بمب یا بمب‌های دیگری نیز در آن منطقه تعبیه شده باشد. با این همه امام جمعه وقت بی‌اعتنا به این احتمالات، به خطبه‌های خویش تداوم بخشیدند. زنده یاد محمود مرتضایی‌فر مجری مراسم، در این باره می‌گوید: «این نمازجمعه نیز به مانند دیگر نماز جمعه‌ها، با حضور پرشور و انقلابی مردم در ساعت مقرر با قرائت قرآن آغاز شد و مردم در صفوفی منظم نشسته بودند، با این تفاوت که به این مسئله علم داشتند که ممکن است شهید شوند. رهبر انقلاب اسلامی که خطیب نمازجمعه تاریخی سال ۶۳ بودند، در حال ایراد خطبه‌ها بودند که انفجار صورت گرفت. من یک لحظه به اشتباه فکر کردم که منافقان ایشان را هدف قرار داده‌اند که خوشبختانه این‌طور نبود. موج و حرارت انفجار به جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. با وجود این‌که صدای انفجار بسیار بلند بود و بر تمام فضای دانشگاه اثر گذاشته بود، اما ایشان مکان سخنرانی را ترک نکردند. ایشان در عین حال اصرار داشتند که به صحبت خود ادامه دهند. من هم می‌ترسیدم که مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوء‌قصد قرار گیرند. نمازگزاران با صلابت هرچه بیشتر و بدون هیچ وحشتی با مشت‌های گره کرده شعار الله‌اکبر را سر می‌دادند. از ایشان خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند، تا من مردم را به آرامش دعوت کنم، البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل می‌دانستم که امام خمینی (ره)، تمامی نماز‌های جمعه تهران را به‌طور مستقیم از طریق رادیو گوش می‌کردند و اگر مشکلی هم بود، تذکر می‌دادند. آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم الآن امام گمان می‌کنند که حتماً برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اتفاقی افتاده است. سریعاً در جایگاه قرار گرفتم و سه‌بار این جمله را بیان کردم: لطفاً توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، هم‌اکنون به خطبه‌های عالمانه خود ادامه می‌دهند... این سخن علاوه‌بر این‌که آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند. نکته خیلی جالب در این خصوص این بود که چنین حادثه‌ای، حتی در صدای آقا هم تأثیری برجای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت، ادامه خطبه‌ها را ایراد کردند، به نحوی که ظاهراً هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نمازجمعه برگزار شد. در این حادثه ۱۴ نفر به شهادت رسیدند...».
آنچه مرتضایی‌فر آن را پیشگویی کرده بود، همان بود که در عمل نیز اتفاق افتاد. امام خمینی آن خطبه جمعه را دقیقاً مورد استماع و توجه قرار داده و در پیام نوروزی خود به مناسبت آغاز سال ۶۴، درباره آن چنین گفتند: «قصه روز جمعه را که آن‌طور باشکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آن‌طور مردم با طمأنینه... مخصوصاً نگاه می‌کردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد و آن وقت امام جمعه آن‌طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آن‌طور گوش کردند، آن‌طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمده‌ایم... با یک همچو ملتی کسی نمی‌تواند مقابله کند. ملتی که این‌طور است، آن روزی که اعلام می‌کنند که می‌خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آن‌هایی که نمی‌آمدند برای نماز، (از) قراری که برای من نقل کرده‌اند، آن‌هایی که برای نماز جمعه هم نمی‌آمدند، هفته‌های دیگر، این هفته آمده‌اند...».
برادری آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن
در دی ماه ۱۳۶۶، آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه تهران، به تبیین حدود اختیارات ولی فقیه پرداختند که بازتاب‌های نمایانی یافت. این رویداد، نهایتاً اظهار نظر امام خمینی را در پی‌داشت. رهبر کبیر انقلاب اسلامی در نامه دوم، امام جمعه منصوب خویش را به صفات پی‌آمده متصف کردند: «اینجانب که از سال‌های قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته‌ام و همان ارتباط تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازو‌های توانای جمهوری اسلامی می‌دانم و شما را، چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می‌کنید، می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که، چون خورشید روشنی می‌دهید...».
با این همه آیت‌الله خامنه‌ای که شرح و بسط خود از ولایت فقیه را مبتنی بر اندیشه‌های امام می‌دانستند، در خطبه بعدی نمازجمعه، دیدگاه خویش در این باره را مبسوطاً تشریح کردند. در بخشی از این خطبه آمده است: «آنچه که در این دو، سه هفته به دنبال نامه امام عزیزمان به بنده پیش آمد، در حقیقت یکى از فرصت‌هاى تاریخى باارزش و یکى از تجارب بزرگ انقلاب ما بود و نامه‌اى که در محتواى آن و شکل آن، به مثابه نامه پدرى به فرزند و استادى به شاگرد براى بنده بسیار عزیز و مغتنم بود، خوشبختانه این اثر را هم در جوّ عمومى جامعه ما گذاشت که ذهن و فکر بسیارى از اندیشمندان و متفکران و گویندگان و فقهاء و علماء و نویسندگان متعهد را، به اساسى‌ترین مسئله انقلاب ما و جامعه اسلامى ما دوباره معطوف کند و همان‌طور که مشاهده کردید، این بحث‌هاى ارزنده در رسانه‌هاى جمعى و یقیناً بیش از آن‌ها در محافل علمى و خصوصى به دنبال آن نامه بابرکت پیش آمد و حقیقتاً این موقعیت را باید مغتنم شمرد و بنده شخصاً این را مغتنم مى‌شمارم و تجربه تازه‌اى هم براى انقلاب ما پیدا شد...».
آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید
جریان هدایت عمومی و راهگشا از تریبون نمازجمعه و از سوی آیت‌الله خامنه‌ای، پس از رهبری ایشان و در طول سه دهه اخیر، همچنان تداوم داشته است. از جمله مصادیق بارز این خطبه‌ها، می‌توان به خطبه نماز‌های جمعه پس از رویداد‌هایی چون: قتل‌های زنجیره‌ای، حادثه کوی دانشگاه تهران، فتنه سال ۱۳۸۸ و شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی نام برد. در این میان اما، سخنان تاریخی و بصیرت افزایانه در پایان آغازین هفته از فتنه ۸۸، مهم و درخور بازخوانی می‌نماید:
«من به این برادران عرض می‌کنم، به مسئولیت پیش خدای متعال فکر کنید، پیش خدا مسئولید، از شما سؤال خواهد شد. آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید، قانون، فصل‌الخطاب است، قانون را فصل‌الخطاب بدانید. انتخابات اصلاً برای چیست؟ انتخابات برای این است که همه اختلاف‌ها سر صندوق رأی حل وفصل بشود. باید در صندوق‌های رأی معلوم بشود که مردم چی می‌خواهند، چی نمی‌خواهند، نه در کف خیابان‌ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی آن‌هایی که رأی نیاوردند، اردوکشی خیابانی بکنند، طرفدارانشان را بکشند به خیابان، بعد آن‌هایی که رأی آورده‌اند هم، در جواب آنها، اردوکشی کنند، بکشند به خیابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصیر مردم چیست؟ این مردمی که خیابان، محل کسب و کار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگی آنهاست، این‌ها چه گناهی کردند؟ که ما می‌خواهیم طرفدار‌های خودمان را به رخ آن‌ها بکشیم، آن طرف یک جور، این طرف یک جور. برای نفوذىِ تروریست - آن کسی که می‌خواهد ضربه تروریستی بزند- مسئله او مسئله سیاسی نیست، برای او چه چیزی بهتر از پنهان شدن در میان این مردم، مردمی که می‌خواهند راهپیمایی کنند یا تجمع کنند. اگر این تجمعات پوششی برای او درست کند، آنوقت مسئولیتش با کیست؟ الان همین چند نفری که در این قضایا کشته شدند، از مردم عادی، از بسیج، جواب این‌ها را کی بناست بدهد؟ واکنش‌هایی که به این‌ها نشان داده خواهد شد - تو خیابان از شلوغی استفاده کنند، بسیج را ترور کنند، عضو نیروی انتظامی را ترور کنند- که بالاخره واکنشی به وجود خواهد آورد، واکنش احساسی خواهد بود. محاسبه این واکنش‌ها با کیست؟ انسان دلش خون می‌شود از بعضی از این قضایا، بروند در کوی دانشگاه، جوان‌ها را، دانشجو‌ها را - آن هم دانشجو‌های مؤمن و حزب‌اللهی را، نه آن شلوغ‌کن‌ها را- مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبری هم بدهند! دل انسان خون می‌شود از این حوادث. زورآزمایی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردم‌سالاری است. من از همه می‌خواهم به این روش خاتمه بدهند. این روش، روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده آنهاست. این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشاری علیه نظام درست می‌کنند و مسئولان نظام را مجبور می‌کنند، وادار می‌کنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آن‌ها بروند. نه، این هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این شروع دیکتاتوری است. این اشتباه محاسبه است، این محاسبه غلطی است. عواقبی هم اگر پیدا کند، عواقبش مستقیماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آن‌ها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار