کد خبر: 1120135
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
«کنفرانس تهران» نمادی از تحقیر پهلوی دوم از سوی ۳ قدرت
روز‌های اکنون، یادآور برگزاری کنفرانس سه قدرت جهانی در تهران در پی پایان جنگ جهانی دوم به شمار می‌رود. این رویداد از جنبه‌های گوناگون در خور توجه می‌نماید که یکی از مهم‌ترین آنها، به هیچ گرفتن شاه و هیئت حاکمه ایران توسط آنان است
 احمدرضا صدری
 
 
 
 
روز‌های اکنون، یادآور برگزاری کنفرانس سه قدرت جهانی در تهران در پی پایان جنگ جهانی دوم به شمار می‌رود. این رویداد از جنبه‌های گوناگون در خور توجه می‌نماید که یکی از مهم‌ترین آنها، به هیچ گرفتن شاه و هیئت حاکمه ایران توسط آنان است. مقال پی آمده سعی دارد تا با خوانشی از برخی تحلیل‌ها در این‌باره، تصویری روشن ارائه دهد. امید آنکه مفید و مقبول آید. 
 
 وقتی روزولت به استالین گفت: «عمو ژزف!»
در آغاز مقال، مروری بر بستر‌های برگزاری کنفرانس تهران، لازم و بهنگام به نظر می‌آید. این اجلاس در دوره‌ای منعقد شد که سه قدرت امریکا، انگلیس و روسیه تا حد زیادی در به عقب راندن هیتلر توفیق یافته بودند و در این داد و ستد فکری، شرایط پایان جنگ و نظم جدید را می‌جستند. سیدمرتضی حسینی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در باب آنچه در این گفت‌و‌شنود‌ها مورد توافق قرار گرفت، چنین گزارش کرده است:
«در پی پیروزی‌های ارتش سرخ در استالینگراد و دفع حملات آلمانی‌ها در لنینگراد، ورق جنگ جهانی دوم برگشت و نیرو‌های متفقین شروع به عقب راندن ارتش آلمان نازی از جبهه‌های جنگ کردند. در واقع پیروزی شوروی در اوکراین و بیرون راندن آلمانی‌ها از کی‌یف بود که واشنگتن و لندن را به پیروزی در جنگ و یاری رساندن شوروی در جهت رسیدن به این هدف، امیدوار کرد، این در حالی بود که تا پیش از این، آلمان به رهبری هیتلر توانسته بود بخش‌های مهمی از اروپا را به تصرف خود درآورد. بر این اساس برنامه دیدار میان سه تن از رهبران جنگ یعنی روزولت، استالین و چرچیل در دسامبر ۱۹۴۳ در تهران گذاشته شد. در فاصله سه روز، یعنی ۲۱ تا ۲۴ دسامبر ۱۹۴۳، تهران میزبان رهبران سه کشور متفق بود که بعد‌ها پیروز جنگ جهانی دوم لقب گرفتند. طی این ملاقات‌ها برای اولین بار، استالین و روزولت با یکدیگر ملاقات کردند. در این دیدار‌ها رابطه استالین و روزولت به حدی گرم شد که روزولت استالین را عمو ژوزف خطاب می‌کرد. با این حال، طنز مطلب در اینجا بود کشوری محل کنفرانس انتخاب شده بود که با منشأ جنگ فاصله بسیار داشت؛ کشوری که در ابتدای جنگ اعلام بی‌طرفی کرده بود و حاضر نبود به نفع هیچ کدام از طرفین وارد درگیری شود. بدین ترتیب جنگ خانمان‌سوزی که منشأ آن در اروپا بود و قدرت‌های اروپایی را درگیر منازعات قدرت کرده بود، به اقصی نقاط جهان از جمله ایران و تهران کشیده شده بود. این کنفرانس که در چهارمین سال نبرد جهانی دوم برگزار شد، تمام هم و غم خود را صرف طرح و ارائه نقشه‌های جنگی و مراحل بعدی آن تا شکست کامل آلمان و حل مسائل مربوط به پیروزی را به کنفرانس دیگری واگذار کرد. در نشست تهران جزئیات نقشه‌های جنگی مشترک، به‌خصوص درخواست استالین، یعنی بازکردن جبهه دوم نبرد در غرب اروپا، مورد توافق طرفین قرار گرفت. در جریان این مذاکرات، این دیدگاه که جبهه دوم جنگ از دریای مانش و غرب فرانسه باید گشوده شود، بیشتر مورد توافق استالین و روزولت بود و چرچیل تمایل چندانی به آن نشان نمی‌داد. نگرانی چرچیل از آن بابت بود که همانند حوادث جنگ جهانی اول، قوای بریتانیا در خاک فرانسه و بلژیک متحمل تلفات سنگین شوند. با این حال، درنهایت چرچیل به نظر رهبران اتحاد جماهیر شوروی و امریکا تن داد. در همین حال استالین وعده داد که روس‌ها حمله بزرگ دیگری علیه آلمان ترتیب دهند. چرچیل هم پیشنهاد کرد حمله‌ای از ناحیه تریست به سمت وین صورت گیرد. در جریان این کنفرانس، شالوده نظام اروپای نوین پس از جنگ نیز مورد بحث قرار گرفت و دیدگاه‌های گوناگونی درباره آلمان پس از جنگ مطرح شد. با این حال، طی یک اعلامیه مشترک، مشهور به اعلامیه سه نفر بزرگان دنیا، تصمیم نهایی و قطعی متفقین اعلام شد؛ آن‌ها به نابودی کامل قدرت نظامی آلمان رأی دادند....» 
 
 مهمانانی ناخوانده که حکومت ایران را به هیچ گرفتند
اینک به موضوع اصلی این نوشتار می‌رسیم، یعنی بررسی این نکته که سران دول متفق هنگام تصمیم برای برگزاری کنفرانس تهران، شاه و سایر مسئولان کشور را به هیچ گرفتند و خود به تنهایی برای اصل انعقاد آن زمان ورود به تهران و ساختمان اجلاس و سایر موارد مرتبط تصمیم گرفتند، امری که نخست‌وزیر وقت در توصیف خویش آن را به درستی تحقیرآمیز قلمداد کرده است. سارا اکبری پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در باب این روند توهین آلود اینگونه آورده است:
«رفتار متفقین با شاه و دولتمردان ایران چگونه بود؟ چگونگی ورود سران متفق در جنگ جهانی به ایران نشان می‌دهد که آن‌ها در هیئت کشور‌های فاتح وارد سرزمین ایران شدند و رضایت یا نارضایتی شاه، دولتمردان و مردم ایران برای آنان اهمیتی نداشت. آن‌ها برای تصمیم‌گیری جهت تشکیل کنفرانس در تهران، اهمیتی برای موافقت یا مخالفت ایران قائل نشدند و به روایتی، تنها پنج نفر از مسئولان کشور آن هم در روز ورود آن‌ها در جریان قرار گرفتند. علی سهیلی نخست‌وزیر ایران از این افراد بود. آن‌ها ایران را قبل از تصمیم‌گیری نیز در جریان تشکیل کنفرانس قرار ندادند! محمدساعد مراغه‌ای وزیر خارجه وقت - که از زمان قوام‌السلطنه سمت وزیر خارجه را در اختیار داشت- تلویحاً رفتار مهمانان قدرتمند را تحقیرآمیز توصیف می‌کند. براساس روایت، روی ماکسیموف کاردار سفارت شوروی در یک ملاقات کاملاً محرمانه، سهیلی را در جریان کلی کنفرانس قرار می‌دهد، اما از تاریخ انعقاد آن سخنی بر زبان نمی‌آورد. آن‌ها نه نظر حاکمان ایران را درباره اصل برگزاری کنفرانس جویا شدند و نه در مورد حفظ امنیت و تشریفات از ایران درخواستی کردند. تنها در چهارم آذرماه و پس از ورود استالین، طی نامه‌ای از سوی سفیر شوروی، وزیرخارجه ایران به این ترتیب در جریان قرار می‌گیرد: آقای وزیر، افتخار دارم به اطلاع شما برسانم امروز ۲۶ نوامبر مارشال اتحاد شوروی یوسف و یساریونوویچ و کمیسر ملی امور خارجه وارد تهران شدند. به دنبال آن در ۵ آذر نیز روزولت و چرچیل به طور کاملاً محرمانه وارد تهران شدند، بدون اینکه هیچ‌گونه اطلاعی به مسئولان ایران مخابره کنند. البته بهانه این قدرت‌ها رعایت ترتیبات امنیتی بود! بنابر نوشته‌های ساعد مراغه‌ای، حتی وزیر خارجه شوروی سرزده وارد اتاق او یعنی وزیر خارجه ایران می‌شود که موجبات اعجاب وی را فراهم می‌آورد. تازه پس از آن بود که علی سهیلی نخست‌وزیر، شاه را در جریان امور قرار می‌دهد. مولوتف حتی یادآوری می‌کند که جز شاهنشاه، نخست‌وزیر و وزیر دربار کسی دیگر از جریان باخبر نگردد و البته از مقامات ایرانی فقط شخص شاهنشاه، نخست‌وزیر و وزیر دربار مسبوق خواهند بود...، اما ایدن وزیر خارجه انگلیس و مستر هریمن همان اتیکت سیاسی ظاهری مولوتف وزیر خارجه شوروی را نیز رعایت نکردند و در زمان ورود، تماسی با دولتمردان ایران نگرفتند. دیدار شاه با روزولت، در اتاق محل استقرار وی و با چرچیل در راهروی سفارت تنها دو سه دقیقه طول کشیده بود که در جریان آن شاه ضمن بیان خیرمقدم به آنان، درخواست می‌نماید که تبعیدگاه پدرش را تغییر دهند، زیرا آب و هوای جزیره موریس برای او سازگار نیست. درخواستی که ظاهراً پذیرفته شد، چراکه مدتی بعد رضاشاه به ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی انتقال می‌یابد....» 
 
 واسطه‌گری احمدعلی سپهر، برای ملاقات استالین با شاه
همانگونه که اشارت رفت، رفتار سران دول متفق با ایران و شخص شاه، در برگزاری کنفرانس تهران بس تحقیرآمیز بود. با این همه پهلوی دوم برای تدارک این شکست سیاسی سعی کرد تا خود را دارای جایگاهی ویژه بنمایاند که توجه قدرت‌های بزرگ جهان را به کشور محل حکمرانی خود جلب کرده است. این در حالی است که بلافاصله این پرسش برای مخاطب پیش می‌آید کشوری تحت اشغال که ۲۰ سال دیکتاتوری را تحمل کرده، چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟ سیدهاشم منیری پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در بسط این موضوع می‌نویسد:
«در چهارمین سال از آغاز جنگ جهانی دوم، استالین، چرچیل و روزولت سران سه کشور شوروی، انگلیس و امریکا به همراه وزرای خارجه خود مولوتف، ایدن و دریفوس، کنفرانسی را تشکیل دادند تا به موضوع ادامه جنگ در جبهه دوم خاک اروپا و سیاست‌های اتخاذی در قبال دشمن بپردازند. این کنفرانس در ۶ آذر ۱۳۲۲ تشکیل شد و چهار روز به طول انجامید، اما شاه بعد‌ها و در خاطرات خود که بخشی از آن در ۳ اردیبهشت ۱۳۴۱ منتشر شد، مدعی گشت به خاطر دارم که روزولت فقید یکبار به من گفت به محض آنکه از خدمت در پست ریاست جمهوری امریکا فراغت پیدا کنم، به ایران خواهم آمد تا به عنوان کارشناس امور جنگل خدمت نمایم... یا در جای دیگر گفته بود: من خودم به ملاقات پرزیدنت روزولت رفتم، اما استالین به ملاقات من آمد... شاه همچنین مدعی بود استالین بعد از دیدار با او پیشنهاد کرده تا تعدادی هواپیما و تانک روسی در اختیار ایران بگذارد و شاه نیز این پیشنهاد را با خرسندی فراوان قبول کرد، اما بعد‌ها هنگامی که اتحاد شوروی تکلیف کرد این اسلحه مورد استفاده واحد‌های تحت فرماندهی افسران شوروی قرار گیرد، پیشنهاد نخست‌وزیر شوروی را رد کرده و تانک‌ها و هواپیما‌ها را نپذیرفته است... گویا انتخاب تهران به عنوان کانون کنفرانس بزرگ سه کشور متفقین، شاه را دچار این توهم کرده بود که این تصمیم با جایگاه سیاسی او در ارتباط است، در حالی که انتخاب تهران، ناشی از چند دلیل مهم و اساسی دیگر بود. در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و از آنجا که کنفرانس‌ها در سفارت تشکیل شده بود، سران سه کشور تنها در محل سفارت با شاه دیدار کردند نه در کاخ شاه یا مکان‌های پیشنهادی او. البته شاه مفتخرانه مدعی شد که استالین شخصاً به دیدار او آمده و به مذاکره پرداخته، اما واقعیت آن است که این دیدار نیز با اصرار یکی از اطرافیان شاه به نام احمدعلی سپهر صورت گرفته است. شاه از این تصمیم و انتخاب تهران به عنوان محل مذاکرات خبر نداشت و سران سه کشور بعد از نهایی شدن تصمیم، شاه را در جریان این انتخاب قرار دادند. به عبارتی شاه بعد از سفر سران متفقین به ایران از موضوع آگاه شد. البته بعد از ورود رؤسای امریکا، شوروی و انگلیس نیز، اولین کسی که از این ماجرا مطلع شد، علی سهیلی نخست‌وزیر کشور بود نه شخص شاه. از این رو باید گفت، انتخاب تهران از سوی سران سه کشور جهت دیدار یا گفتگو، متأثر از جایگاه شاه یا شخصیت سیاسی او نبود، بلکه به دلیل مسائل سیاسی و امنیتی بود....» 
 
 یک خبر رسمی از دیدار استالین با پهلوی دوم
همانگونه که اشارت رفت، شاه و حکومت ایران در دوره انعقاد کنفرانس تهران، در حقارت و انفعال به سر می‌بردند. پهلوی دوم با تلاش فراوان، توانست با رهبران سه قدرت دیدار کند. با این همه سعی شد تا در اطلاع‌رسانی رسمی و اعلان‌پراکنی‌های متعارف، خواسته‌های ایران از این قدرت‌ها، از موضع طلبکاری و تحکم نمایانده شود! شاه در آن دوره در حالی از نقش ایران در پیروزی متفقین می‌گفت که پیش‌تر پدرش در جنگ این دولت‌ها با آلمان، به رغم اعلام بی‌طرفی خلع و از کشور اخراج شده و ایران نیز مورد هجوم قرار گرفته بود. علی احمدی فراهانی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، ماجرا را به ترتیب پی آمده بازخوانده است:
«در۹ آذر ۱۳۲۲، استالین به همراهی مولوتف کمیسر امور خارجه شوروی و ماکسیموف کاردار سفارت شوروی در تهران، در کاخ مرمر با شاه دیدار کرد. در این دیدار، شاه درباره اهمیت و ارزش همکاری‌های ایران در پیروزی متفقین سخن گفت و استالین از کمک‌های ایران در فرستادن اسلحه و دیگر ابزار جنگی از راه ایران به جبهه‌های جنگ شوروی تشکر کرد. در این روز همچنین روزولت رئیس‌جمهور امریکا، میلسپو رئیس کل دارایی ایران را برای دیدار پذیرفت. سهیلی نخست‌وزیر و ساعد وزیر امور خارجه ایران نیز با استالین و مولوتف دیدار کردند. دیدار رهبران سه کشور امریکا، شوروی و انگلستان، درباره اوضاع جنگ پایان یافت و گفتگو‌ها پیرامون متن اعلامیه کنفرانس، میان سه کشور متفق پیگیری شد. در همین روز محمد ساعد، وزیر امور خارجه ایران تذکاریه متحداللحنی برای مولوتف کمیسر امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی و ایدن وزیر امور خارجه بریتانیا که در تهران بودند و همچنین دریفوس وزیر مختار امریکا (که به جای کردل هول وزیر امور خارجه آن کشور در کنفرانس تهران شرکت کرده بود) فرستاد و در آن تلاش‌ها و کوشش‌های ایران را در راه پیروزی متفقین و سختی‌ها و دشواری‌هایی را که ایران بر اثر جنگ و همکاری با متفقین با آن‌ها روبه‌رو شده بود، یادآوری کرد. در تذکاریه وزارت امور خارجه ایران، به سه نکته اشاره شده بود:
۱- متفقین زحمات و خساراتی را که از اوضاع جنگ به ایران وارد آمده، کاملاً در نظر بگیرند. 
 ۲- تعهدات کتبی و اطمینان‌های شفاهی که از طرف متفقین نسبت به تمامیت و استقلال کامل ایران داده شده بود، از راه کمک و مساعدت مادی و معنوی در تمام رشته‌های سیاسی و اقتصادی تقویت شود. 
 ۳- متفقین طبق تعهدات خود در تحویل رشته‌های حیاتی امور مملکت ایران که در دست آنان است و واگذاری امنیت کشور به قوای انتظامی خود ایران اهتمام خاص معمول دارند. 
همچنین وزیر امور خارجه ایران در پایان تذکاریه، انتظار دولت و ملت ایران را از سران متفقین، به شرح زیر بیان کرد:
دولت و ملت ایران انتظار دارند در این موقع که پیشوایان معظم سه دولت بزرگ در ایران اقامت دارند، برای تأیید مراتب بالا اعلامیه صادر و بدین وسیله حسن نیتی را که کراراً کتباً و شفاهاً نسبت به ایران ابراز داشته‌اند، بار دیگر تصریح نمایند. به دنبال دیدار‌ها و گفتگو‌های شاه با سران سه کشور بزرگ جهان، اعلامیه سه دولت متفق بر پذیرش همکاری ایران در پیروزی متفقین و تضمین استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی ایران و کمک‌های اقتصادی آینده دولت‌های نامبرده پس از پایان جنگ به ایران، به امضای روزولت، چرچیل و استالین چاپ و پخش شد....»
 
 اشرف پهلوی: برادرم دوستی روزولت را نسبت به خود جلب کرد
برحسب اسناد و شواهد تاریخی، پهلوی دوم از بدو سلطنت در پی ایجاد ارتباط دوستانه با امریکا بود. این امر منفک از رابطه‌ای بود که سلسله پهلوی، به لحاظ تاریخی و دیرین با انگلستان داشت. اشرف پهلوی خواهر شاه در خاطرات خویش، علاوه بر آنکه خواسته تحقیر حکومت از سوی سران متفقین را بی‌اهمیت یا تحریف شده نشان دهد، آن را برای آغاز ارتباط برادرش با روزولت به فال نیک می‌گیرد و آن را مورد تمجید قرار می‌دهد:
 «دلایل تشکیل کنفرانس تهران هر چه بود، برای برادر من فرصت پیش‌بینی نشده‌ای به وجود آورد که بتواند شخصاً با سران متفقین تماس بگیرد. نتیجه‌ای که از این کار حاصل شد، جلب دوستی فرانکلین دلانو روزولت نسبت به ایران بود. شاه چندین ساعت با او گفتگو کرد و وعده روزولت درباره پشتیبانی امریکا از ایران، بدون توجه به اینکه این پشتیبانی تا چه حد به سود امریکا تمام شد، این امکان را برای ایران به وجود آورد که بتواند در سال‌های بلافاصله پس از جنگ، در مقابل روسیه ایستادگی کند. استالین هم شخصاً به ملاقات برادرم رفت (فقط چرچیل بود که در حالت تردید مانده بود و به دیدن شاه نرفت) استالین با برادرم برخورد بسیار دوستانه‌ای داشت و به برادرم گفته بود، حاضر است تانک و هواپیمای روسی در اختیار ارتش ایران قرار بدهد، اما هنگامی که برادرم پی برد این پیشنهاد شامل اعزام افسران و کارشناسان روسی به ایران نیز می‌شود، با اظهار تشکر آن را نپذیرفت....»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار