علیالله سلیمی، نویسنده و روزنامهنگار پیشکسوت در نشست ویژه برنامه «داستان و آرمان» با موضوع «روایت زن ایرانی در ادبیات داستانی انقلاب اسلامی» که در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، پیشینهای از سابقه داستاننویسی در کشور ارائه کرد: در سالهای اولیه پس از انقلاب تا نزدیک به یک دهه، یعنی از سال ۱۳۵۷ تا ۱۰ سال پس از آن، نویسندگان زن حضور خیلی فعالی ندارند و آثار زیادی از آنان نمیبینیم. البته مردان نیز حضور آنچنان فعالی ندارند.
وی ادامه داد: شاید بتوان گفت که در این دوره، انقلاب اسلامی هنوز نویسندگان خاص خود را پیدا نکرده است و بیشتر همان نویسندگان مشهوری مینوشتند که قبل از انقلاب نیز حضور داشتند که البته آثارشان ارتباط چندانی با فضای اسلامی ایجاد شده پس از انقلاب نداشت. اولین نشانههای پیدایش ادبیات داستانی انقلاب اسلامی را در نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ میبینیم؛ دقیقاً زمانی که محافل ادبی شکل گرفته و نویسندگان انقلابی دورهم جمع میشوند. در این بین، نویسندگان زن نیز حضور فعالی دارند.
این نویسنده با اشاره به نخستین بارقههای حضور زنان در ادبیات داستانی گفت: با مروری بر آثاری که از این سال به بعد چاپ شده است میتوان گفت که تقریباً از سال ۱۳۶۷ به بعد مجموعههایی را داریم که توسط زنان نویسندگان نوشته و روانه بازار نشر شده است. البته با توجه به اینکه نوشتن یک کتاب امری زمانبر است میتوان گفت که این نویسندگان محصول نیمه اول دهه ۱۳۶۰ هستند. از جمله زنان نویسنده نسل اول انقلاب میتوان به خانمها زهرا زواریان، راضیه تجار، منیژه آرمین و سمیرا اصلانپور اشاره کرد.
وی با اشاره به افزایش چشمگیر زنان نویسنده پس از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: نکته مهمی که باید اشاره کنم این است که تعداد زنان نویسنده پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار بیشتر شده است؛ قبل از انقلاب سه، چهار نویسنده زن داشتیم، اما این تعداد پس از انقلاب بیشتر شد. برای مثال، در دهه ۱۳۸۰ تعداد زنان نویسنده از آقایان پیشی گرفته و عمده آثار پرفروش نیز از سوی آنان نگاشته شده است؛ بنابراین میتوان گفت وقوع انقلاب اسلامی، زمینه را برای ظهور نویسندگان زن فراهم کرد.
در ادامه این برنامه معصومه امیرزاده نویسنده و منتقد ادبی نیز گفت: وقتی درباره ادبیات یک برهه زمانی سخن میگوییم، به شدت وابسته به تحولات سیاسی است. وقتی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست، به نسبت این تحول سیاسی، آثار جدیدی نوشته و منتشر شد. با این حال، ادبیات انقلاب اسلامی دارای یکسری مؤلفهها و ویژگیهایی است که مرتبط با تحول سیاسی نیست، بلکه مرتبط با مضمون است. یکی از این مضامین، بروز و ظهور تفکر دینی و اسلامی و دیگری بیگانهستیزی است. علاوه براین، ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات امیدوار و آرمانی است. مضمون دیگر تلفیق ملیت با دین است. سرزندگی و زایندگی نیز یکی از مضامینی است که در این داستانها به چشم میخورد.
این منتقد ادبی اظهار داشت: روایت داستانها از زنان در دهه اول انقلاب، زنی است که فقط در خانواده است و کار منزل انجام میدهد. به نظرم باید سراغ شخصیتپردازی از زنان میرفتیم که الگوی سوماند، یعنی نمایش زنانی که در عین اینکه ریشههای خود را قطع نمیکنند، در جامعه نیز حضور فعال دارند. الگوی مناسب این شیوه را فردوسی برای ما بیان کرده است و چنین شخصیتی را در «گردآفرید» میبینیم.
امیرزاده افزود: در سالهای اخیر هر قدر جلوتر رفتیم، حضور زنان در عرصه داستاننویسی پررنگتر شده است و از همینجا میتوانیم نتیجه بگیریم که کسی جلوی زنان را نگرفته است. علاوه براین، همه نوع داستان در ادبیات ایران دیده میشود. جالب است که خیلی از موضوعاتی که جزو رؤیاهای یک دختر است در همین داستانها مصداق پیدا کرده است. با نگاهی به جشنوارههای ادبی و سینمایی میتوان حضور فعالانه زنان را دید. همه اینها نشان میدهد که کسی محدودیتی برای زنان قائل نشده است. بنابراین، این آزادی برای زن ایرانی وجود دارد که خودش انتخاب بکند در چه زمینهای فعالیت کند و چه بنویسد.