کد خبر: 1116757
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش:
ما واقعاً خویشتنداری کردیم و خود من احساس می‌کردم جا دارد عربستان‌سعودی در این فتنه‌ها، یک سیلی محکمی بخورد. 
ما واقعاً خویشتنداری کردیم و خود من احساس می‌کردم جا دارد عربستان‌سعودی در این فتنه‌ها، یک سیلی محکمی بخورد. 
با توجه به تحرکات دشمن در جهت تحریک جوانان و مردم از طریق رسانه‌های جمعی به ویژه رسانه وابسته به رژیم سعودی و تحلیل جنگ هیبریدی و شناختی اخیر دشمن علیه ایران اسلامی، خبرگزاری فارس گفت‌وگویی با امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش جمهوری اسلامی انجام داده است که خلاصه‌ای از آن در ادامه می‌آید. 
 
اخیراً شاهد اتفاقاتی در کشور بودیم که فرماندهی معظم کل قوا از آن به عنوان جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی یاد کردند. از نظر شما مؤلفه‌های این جنگ ترکیبی چیست و این جنگ ترکیبی چند لایه است؟
من ابتدا از جنگ ترکیبی یا هیبریدی تعریف مختصری داشته باشم. امریکایی‌ها چند سال قبل در یکی از مراکز مطالعاتی‌شان جلساتی را ترتیب دادند و در آن جلسات نبرد‌های گذشته‌شان مثل جنگ ویتنام، جنگ اول و دوم خلیج فارس و جنگ افغانستان را مرور و تحلیل کردند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که باید جنگ فرسایشی و طولانی‌مدت را از دستور کار خارج کنند و گفتند اگر بنا شد که به کشوری حمله نظامی کنیم، باید در کوتاه‌ترین زمان ممکن آن را تصرف کنیم که هم تلفات انسانی کمتری داشته باشیم و هم هزینه‌های کمتری را متحمل شویم. به همین علت، استراتژی عملیات قاطع، سریع و استراتژی شوک و بهت را تعریف کردند. در همین ارتباط، برای اینکه بتوانند استراتژی عملیات قاطع سریع یا شوک و بهت را عملیاتی کنند از شیوه جنگ ترکیبی استفاده می‌کنند، یعنی به طور همزمان و ترکیبی از همه مؤلفه‌های قدرت همچون جنگ نظامی، جنگ سیاسی، جنگ رسانه‌ای، جنگ سایبری، جنگ شناختی و جنگ اقتصادی استفاده و کاری می‌کنند که ضمن وارد آوردن شوک به کشور هدف، قدرت تفکر و محاسبه را از او بگیرند. کشور ما امروز درگیر چنین جنگی با امریکاست و در همه حوزه‌هایی که ذکر کردم، استکبار و اذنابش برای شکستن مقاومت ملت ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند. اغتشاشات اخیر بخشی از جنگ ترکیبی یا هیبریدی امریکا علیه ماست. آن‌ها بعد از سازماندهی افراد نفوذی و تجهیز آنان و یارگیری در داخل کشور، با یک هجوم رسانه‌ای سنگین و هدایت‌شده و با کمک بعضی سلبریتی‌های فریب‌خورده، جوانان خام و احساسی را به میدان آوردند و آنان را در مقابل نیرو‌های حافظ امنیت قرار دادند و سپس خودشان یعنی همین نفوذی‌ها، شروع‌کننده درگیری‌های فیزیکی و آتش زدن و قتل و کشته‌سازی می‌شدند و زمانی که احساس می‌کردند درگیری‌ها شدت گرفته، سریعاً منطقه را ترک و به جای دیگری و برای آتش‌افروزی دیگری می‌رفتند. کشور‌های حامی آشوب در گام بعدی تصمیم داشتند با نفوذ دادن تروریست‌های تکفیری، ابتدا در کردستان و سیستان‌و‌بلوچستان و بعد خوزستان آتش فتنه‌های قومی و قبیله‌ای را مشتعل کنند که هوشیاری جامعه اطلاعاتی انتظامی و امنیتی کشور آن‌ها را در این توطئه‌های خطرناک و ویرانگر ناکام گذاشت. 
 
 فضای مجازی و رسانه‌های معاند در آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر نقش مؤثری را ایفا کردند و برخی از این رسانه‌ها لیدر‌های آشوب را رهبری کردند، از نظر شما این‌جریان در اغتشاشات اخیر چه میزان تأثیر داشت؟
رسانه‌ها از ابزار اصلی جنگ نرم هستند و در این جنگ نرم هر کشوری رسانه‌های قدرتمندتری داشته باشد، پیروزی با اوست. وقتی صحبت از رسانه می‌شود منظور فقط تبادل یک پیام متنی یا فیلم کوتاه ویدئویی نیست بلکه منظور پیامی است که محتوا داشته و اثرگذار باشد. در اغتشاشات اخیر رسانه‌های معاند در یک اقدام مشترک، از همه تکنیک‌ها و جذابیت‌های رسانه‌ای و در حجم و مقیاس بسیار گسترده که نمونه آن کمتر دیده شده است، استفاده کردند. در مورد حجم و کثرت خبر‌ها در مورد جمهوری اسلامی ایران، اغراق نیست اگر از واژه بمباران خبری استفاده کنیم. اخبار به صورت مسلسل‌وار به گونه‌ای سرازیر می‌شدند که قدرت تفکر را از مخاطب می‌گرفت و در ذهنش آنچه را که می‌خواست جای می‌داد. مأموریت غیرمسئولانه و ناجوانمردانه دیگری که رسانه‌های معاند علاوه بر جهت‌دهی ذهن‌های مخاطبان بر عهده داشتند، هماهنگی و هدایت اغتشاشگران و آموزش شیوه‌های تخریب و آدم‌کشی و گرم‌نگه‌داشتن میدان درگیری‌ها بود، به جرئت می‌توانم بگویم که در این اغتشاشات رسانه‌های معاند نقش مرکز فرماندهی و کنترل آشوبگران را بر عهده داشتند و با هدایت سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی صحنه‌های درگیری و اغتشاش را سازماندهی و جهت‌دهی می‌کردند. 
 
 مدافعان امنیت مانند پلیس و بسیج در جریان آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر هدف هجمه قرار گرفتند و حملات بسیاری به آن‌ها شد و حتی شهدایی هم تقدیم کردند. چرا دشمن به گونه‌ای جوانان را تحریک کرد تا به افرادی که مدافع امنیت آن‌ها هستند، حمله کنند؟
واقعیت این است که ما درگیر یک جنگ شناختی هستیم. در این جنگ شناختی برخلاف جنگ نظامی، شما اگر یک نفر تلفات بدهید، علاوه بر اینکه یک نفر از آمار شما کم می‌شود، یک نفر هم به عده دشمن اضافه می‌شود، یعنی دشمن ذهن و فکر نفرات شما را در اختیار گرفته و آنان کاری را که او می‌خواهد انجام می‌دهند. مثالی بزنم که تقریب به ذهن شود. ببینید در جنگ صفین مالک اشتر تا فتح کامل خیمه‌های معاویه جلو رفته بود، در این زمان عمروعاص فتنه‌ای کرد و از تکنیک‌های جنگ شناختی استفاده کرد و توانست تعداد زیادی از لشکریان امیرالمؤمنین (ع) را فریب بدهد و این سربازان که برای از بین بردن معاویه از عراق به شام آمده بودند، به طرفداری از معاویه به حضرت علی (ع) حمله کردند و از او خواستند پیشروی مالک را متوقف کند. این اثر جنگ شناختی است. جوانی که به پلیس یا بسیج که مدافع امنیت اوست حمله می‌کند، در حقیقت جزو تلفات ما در جنگ شناختی است، یعنی دشمن موفق شده با تغییر در سیستم محاسباتی آن جوان، او را از اردوگاه ما خارج و در لشکر خود و به عنوان پیاده‌نظام خود وارد میدان کند. بخش قابل توجهی از این جوانان اغتشاشگر از این دسته هستند که بعد از دستگیری تازه متوجه می‌شوند چقدر بازی خورده‌اند و نادانسته خود، خانواده و کشورشان را با چه خطرات مهلک و خانمان‌سوزی روبه‌رو کرده‌اند. 
 
 با توجه به اینکه اتفاقات اخیر یک جنگ ترکیبی چندلایه بود، آیا ما توانستیم به خوبی در برابر جنگ ترکیبی دشمنان پدافند کنیم؟ آیا نیرو‌های انتظامی و امنیتی ما در مهار فتنه اخیر موفق بودند؟
ما باید واقعیت‌های صحنه را در نظر بگیریم. یکی از دوستان از من سؤال پرسید و گفت اگر کشور بلژیک بود، می‌توانست با این جنگ مقابله کند که من در پاسخ به او گفتم اگر این اتفاقات در کشور بلژیک رخ می‌داد، قطعاً در لحظه اولیه سقوط کرده بود. شما باید حجم تهاجم به نظام را در نظیر بگیرید و اینکه چه میزان از دشمنی به سوی ما روانه شده است. دشمن اکنون در حوزه جنگ‌های سایبری، روانی و شناختی و یک هجمه سنگین رسانه‌ای را علیه ما وارد کرده است. باید بگویم که این حجم عملیات رسانه‌ای را تاکنون مشاهده نکرده بودم، البته یک حجم کوچکی از آن را با تکنیک بمباران خبری در ۱۱ سپتامبر مشاهده کردیم که دنیا تحت این بمباران خبری قرار گرفت، به این نحو که امریکایی‌ها یک حادثه ساختگی ایجاد و طوری وانمود کردند که جهان به این باور رسید که تروریست‌ها عامل این حادثه هستند. ما شاهد چنین هجمه و بمباران رسانه‌ای بودیم و تمام شبکه‌های فارسی‌زبان و غیر فارسی‌زبان به ما هجوم آورده بودند. این نشان از قابلیت، صلاحیت و توانمندی همه نیرو‌های مسلح و دستگاه دیپلماسی ما داشت که توانست به خوبی این موضوع را مهار و کنترل کند. اگر می‌گویم همه وظایف خود را انجام دادند به معنای قصور، کوتاهی‌ها و سستی‌های برخی مسئولان و مدیران نیست. متأسفانه ما این فضا را مهیا کردیم، همانطور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند، در کشور زخم‌هایی وجود داشت و مگس هم روی این زخم‌ها نشست چراکه ما این زخم‌ها را ایجاد کردیم. 
 
 در حوادث اخیر شما رویکرد رژیم سعودی و حاکمان آن‌ها را چگونه تحلیل می‌کنید؟
ما باید یک واقعیت را بپذیریم و آن این است که بن‌سلمان تربیت‌شده امریکایی‌هاست؛ فردی که در امریکا درس خوانده و معلمان او افسران موساد بوده‌اند. او یکی از عوامل اصلی موساد و امریکا در منطقه است. بن‌سلمان دشمنی خود را نشان داده است، در حالی که سران قبلی عربستان علاقه‌مند بودند مقداری تنش‌زدایی و ارتباطاتی برقرار کنند که شاهد بودیم در بسیاری از سطوح این کار انجام شد. نمونه آن تسهیلاتی بود که برای زوار ما ایجاد می‌کردند، اما بن‌سلمان از ابتدای ورود خود نشان داده این مشی را نداشته است و تلاش دارد با جمهوری اسلامی ایران تقابل کند، آن هم به علت جهت‌دهی‌ای است که از سوی صهیونیست‌های امریکایی و اسرائیلی به او داده می‌شود. خواسته امریکا و رژیم‌صهیونیستی این است که همیشه بین ما و آن‌ها یک فاصله‌ای وجود داشته باشد و چه کسی بهتر از بن‌سلمان که بتواند این فاصله را ایجاد کند. به نظرم ما در این حادثه واقعاً خویشتنداری کردیم و خود من احساس می‌کردم جای آن دارد که عربستان‌سعودی در این فتنه‌ها از طریق نیرو‌های نیابتی و ظرفیت‌هایی که در منطقه وجود دارد یک سیلی محکمی بخورد، ولی به نظر من مسئولان ما مانند همیشه خویشتنداری و بزرگواری کردند، اما عربستان بداند که خویشتنداری هم بالاخره حدی دارد و اگر بخواهد اقدامات خصمانه خود را مقداری بیشتر کند، قطعاً پاسخ ما به این اقدامات پشیمان‌کننده خواهد بود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار