تیم ملی کشتی فرنگی ایران با هدف کسب عنوان قهرمانی بود که راهی صربستان شد. این شعاری بود که نه فقط دوبندهپوشان که سرمربی تیم نیز بر آن تأکید داشت، اما نتیجه با وعدهای که داده شده بود، تفاوت بسیار داشت و تیم ملی کشتی فرنگی ایران نه فقط موفق به کسب عنوان قهرمانی نشد که دستش از رسیدن به گردنآویز طلا هم کوتاه ماند.
دست بنا برای انتخاب باز بود. تکتک شاگردانش نفراتی بودند که او خود برگزیده بود. این عادت همیشگی بناست؛ اعتماد به چشمان خودش، نه نبردی که دو کشتیگیر برای رسیدن به دوبنده تیم ملی از سرمیگذرانند. این بزرگترین انتقادی است که تا به امروز به آقای خاص کشتی فرنگی ایران وارد شده است؛ انتقادی که در رقابتهای مختلفی، چون جهانی بلگراد ثابت شد پر بیراه هم نیست!
این بار، اما بحث تنها نحوه گزینش افراد نبود. بنا نفراتی را با خود به صربستان برده بود که نه از تجربه کم داشتند و نه از توانایی، با وجود این، اما روی تشک و در مصاف با حریف آن سرزندگی و شادابی که باید را نداشتند و خستگی از سر و روی آنها میبارید. آن هم قبل از گلاویز شدن با حریف! اتفاقی که در تمام مبارزههای دوبندهپوشان فرنگیکار ایران مشهود بود و بسیاری آن را نتیجه بیشتمرینی و تمرینات سنگین بنا میدانستند.
همه نگاهها در فرنگی به محمدرضا گرایی بود؛ کشتیگیر توانمندی که میتوانست کاروان اعزامی ایران را صاحب خوشرنگترین مدال این مسابقات کند، اما غیرمنتظرهترین باخت ممکن را مقابل حریف صربستانی داشت و برخلاف انتظار در سومین فینال متوالی المپیک و جهانی خود شکست خورد تا رهاورد کشتی فرنگی ایران از رقابتهای جهانی صربستان تنها دو نقره و یک برنز باشد؛ نتیجهای دور از انتظار که بنا را برای استراحت راهی خانه کرد تا شاید تحولات در رأس کادر فنی تغییری در روند آمادهسازی تیم ملی کشتی فرنگی ایجاد کند و گامی باشد برای جبران ناکامی رقمخورده در بلگراد.
نتایج رقمخورده توسط فرنگیکاران باعث شد حساب کار دست آزادکاران بیاید. عملکرد ضعیف شاگردان بنا نگاهها به تیم ملی کشتی آزاد را نیز تغییر داد و ناکامی شاگردان او باعث شده بود بسیاری به دیده بدبینی انتظار شروع کار آزادکاران را داشته باشند. درستکار، اما با علم به اعتماد ازدسترفته افکار عمومی در همان گام نخست تأکید کرد که حساب آزاد از فرنگی جداست و این دو تیم حتی نحوه تمرینکردنشان هم با یکدیگر تفاوت بسیار دارد، چه برسد به انتخابی و دیگر مسائل، پس نباید آزاد را با چوب فرنگی زد و باید به تیم ملی کشتی آزاد هم این فرصت را داد تا تواناییهای خود را به نمایش بگذارد.
صد البته که حق با درستکار بود و دو تیم تفاوت بسیار داشتند، اما به همان اندازه شباهت هم داشتند. برای نمونه همانطور که در تیم ملی کشتی فرنگی گرایی به شدت تحت فشار بود، در بین آزادکاران نیز یزدانی فشار زیادی را تحمل میکرد و به جرئت میتوان گفت بار همه تیم را او به تنهایی به دوش میکشید؛ فشاری که دست آخر باعث شد او مهمترین کشتی را با ناکامی به پایان ببرد؛ اتفاقی که بیارتباط با مسائل روحی- روانی و دخالتهای نفر اول فدراسیون در نحوه تمرین این دوبنده پوش نبود، به طوری که بعد از بازگشت شاگردان درستکار از صربستان بغض پدر یزدانی ترکید و با واکنش به دخالتهای دبیر، او را عامل ناکامی پسرش در مصاف با تیلور خواند.
تیم ملی کشتی آزاد ایران با کسب دو طلا، سه نقره و سه برنز و ۱۵۰ امتیاز تیمی و کسب عنوان نایب قهرمان این پیکارها بود که صربستان را به مقصد ایران ترک کرد، اما حتی آزادکاران نیز با کسب هفت مدال نتوانستند آنطور که باید انتظارات را برآورده کنند، توقعی که از آنها وجود داشت به مراتب بیش از این حرفها بود.
رقابتهای جهانی بلگراد، اما زنگ خطری جدی برای کشتی ایران بود. چه در بخش فرنگی که یک ناکامی بزرگ را رقم زد و چه در بخش آزاد که در دوره قبل به عنوان سوم دست یافته بود و این بار با یک پله صعود روی سکوی دوم ایستاد. نتایج رقمخورده در بلگراد صربستان واقعیت تلخی را به تصویر کشید؛ اینکه اگر چه ایران از بسیاری کشورها سرتر است، اما هنوز دستش به برخی دیگر نمیرسد که اگر غیر از این بود، باید در غیاب روسها با دو جام خاک صربستان را ترک میکرد، اما این اتفاق نه در فرنگی رخ داد و نه در آزاد و این یعنی کشتی ایران هنوز برای گرفتن رقبای سرسختی، چون امریکا کار دارد، اما تلاشی اصولی و نه صرفاً حضور مداوم در اردوهای تمرینی که نتیجه رقمخورده توسط فرنگیکاران ثابت کرد بیشتمرینی هم میتواند به ناکامی بینجامد و لازمه موفقیت، تمرین اصولی است و تلاش حسابشده!