سرویس جامعه جوان آنلاین: داستانِ تکراریِ گرانفروشی در فرودگاهها ادامه دارد و گویا قرار نیست نظارتی روی قیمتها در فروشگاههای آنها باشد. اینکه مسافران در زمان انتظار تا زمان اعلام پروازشان بتوانند از خدمات کافی بهرهمند شوند خوب است، اما در صورتی که محصولات و خدمات ارائه شده به قیمت واقعی به آنها فروخته شود.
معمولا مغازههایی که در جادهها قرار دارند با نام مغازههای سرگردنه یاد میشوند، زیراکه مسافران جادهای غیر از مغازههای سرگردنه، دسترسی برای تهیه خوراکی و غذا ندارند به همین دلیل فروشنده تا جایی که بتواند از مسافران پول بیشتر میگیرد. حالا همین مغازههای «سرگردنه» بهصورت شکیلتر در فرودگاهها قرار دارد و از مسافرانی که در سالن انتظار پرواز نشستهاند و نمیتوانند برای تهیه خوراکی به بیرون از فرودگاه بروند، سودجویی میکنند.
فرودگاه مهرآباد نیز یکی از همانها است. وارد این فرودگاه که شوید اطراف سالن پر از فروشگاههایی است که انواع خوراکی، اسباب بازی و سایر لوازم در آنها به قیمت گران فروخته میشود.
برخی از مسافران در فرودگاه که پروازشان تاخیر دارد، ساعتها روی صندلی نشستهاند و از آنجایی که گرسنهشان است به ناچار از رستوران فرودگاه غذا میخرند. نگاهی به قیمتهای لیست غذا میاندازم که در آن قیمت سوسیس تخم مرغ «۸۰ هزار تومان» و تخم مرغ آب پز هم «۴۵ هزار تومان» نوشته شده است. در لیست کبابها نیز قیمت کوبیده، «۱۲۰ هزار تومان» تعیین شده و خورشت روز را نیز «۱۰۰ هزار تومان» میفروشند. به سراغ یکی از مشتریان میروم او که یک آقای حدودا ۴۰ سالهاست در پاسخ به این سوال که «آیا از کیفیت غذاها راضی بوده است؟» میگوید: «کیفیت غذاها خیلی بد بود و به قیمتش نمیارزید. اما چاره دیگری نداشتیم، پروازمان دو ساعت تاخیر داشت و ناچار بودیم در اینجا غذا بخوریم.»
در گوشه دیگری از سالن فرودگاه، آرایشگاهی برای آقایان قرار دارد که دو نفر روی صندلی نشستهاند و سرو صورتشان را اصلاح میکنند. یک آقا با پسر سه سالهشان نیز آمده و درباره زمان معطلی و قیمت کوتاهی موی پسرش، سوال میپرسد. مرد آرایشگر که جوان است پاسخ میدهد: «باید یک ربع منتظر بمانید و قیمت کوتاهی مو، ۱۵۰ هزار تومان است.» اصلاح مویی که در برخی از آرایشگاههای سطح شهر، نصف یا حتی یکسوم این قیمت تمام شود.
در وسط سالن فرودگاه و در کنار صندلیهای انتظار، ویترینی از اسباب بازیهای رنگارنگ قرار گرفته است که کودکان هنگام عبور از کنار آن محو تماشایش میشوند. برخی از این کودکان بهانه میگیرند که پدر و مادرشان یکی از این اسباببازیها را برایشان بخرد. یکی از این کودکان نیز ماشین اسباببازی را به مادرش نشان میدهد و از او میخواهد که آن را بخرد، اما مادرش در تلاش است تا حواس کودکش را پرت کند. وقتی نگاه این خانم جوان به من میافتد، میخندد و میگوید: «تعداد زیادی ماشین اسباب بازی دارد، اما انگار سیر نمیشود.» میپرسم: «میدانید قیمت اسباب بازیهای این فروشگاه چقدر گرانتر از بیرون از فرودگاه است؟» میگوید: «هفته پیش مشابه یکی از ماشینهای اسباب بازی اینجا را برای پسرم ۴۰ هزار تومان خریدیم، اما عین همان ماشین را در ویترین اینجا ۱۷۵ هزار تومان گذاشتهاند.»
سراغ فروشنده اسباب بازیها میروم و از او میپرسم: «چرا لوازم اسباب بازی فرودگاه نسبت به سایر فروشگاهها اسباب بازی گران است؟» خانم فروشنده میگوید: «من یک فروشنده هستم و حقوق میگیرم از قیمتها بیخبرم.» میگویم: «شنیده ام اجارههای فروشگاهها گران است و به جبران آن خدمات و محصولات را گران کردهاند، شما میدانید که این مسئله صحت دارند یا نه؟» میگوید: «تا جایی که من میدانم فروشگاههای اینجا را به هر کسی اجاره نمیدهند، چون درآمد خیلی خوبی دارد، اما گرانیاش را به حساب توریستی بودنش گذاشتهاند.»
در بخش انتظار مسافران برای رفتن به سمت هواپیما، یک خانه بازی طراحی شده که فضای بسیار خوبی برای بازی بچههایی است که از انتظار پرواز خسته شدهاند. دیدن این فضای بازی حال پدران و مادرانی که حوصله کودکشان سر رفته را خوب میکند، اما قیمتهای تعیین شده برای آن عجیب به نظر میرسد؛ قیمت ورود به این فضای کوچک که اسباب بازیهای محدودی هم دارد، ۵۰ هزار تومان است. یعنی اگر یک کودک برای ۵ دقیقه هم به این فضای بازی آمده باشد و پرواز را اعلام کنند باید ۵۰ هزار تومان پرداخت کند.
خانمی، دختر ۵ سالهاش را به مدت ده دقیقه برای بازی آورده و از آنجایی که شماره پروازشان اعلام شده است، قصد رفتن دارد. او نسبت به هزینه ۵۰ هزار تومانی برای زمان کوتاه بازی معترض است و خطاب به مسئول این خانه بازی میگوید: «بی انصافی است که ۵۰ هزار تومان پول میخواهید. دخترم زمان خیلی زیادی را اینجا نبوده است.» مسئول خانه بازی میگوید: «به من گفتهاند برای ورود هر کودک ۵۰ هزار تومان بگیرم، این پول که برای من نیست برای صاحب غرفه است.»، اما آن خانم دوباره ادامه میدهد: «مسئولش هر که باشد به او بگویید من بابت پرداخت این پول راضی نیستم.»
انواع و اقسام خدمات در فرودگاه ارائه میشود، اما عمده مسافران فرودگاه از قیمتهایی که باید پرداخت کنند ناراضی هستند و معلوم نیست چند ماه یا حتی چند سال دیگر قرار است دوباره به این فرودگاه بیایند و اصلا اگر بیایند بازهم از خدمات فرودگاه استفاده خواهند کرد؟ در این میان مسئله عجیبی که وجود دارد؛ هیچ نظارتی بر قیمتگذاریهای فروشگاهها و خدمات فرودگاه نیست واگر هم باشد، کافی نبوده است؛ بنابراین به دلیل نبود نظارت کافی بر قیمتهای محصولات و خدمات فرودگاهها، مسافران متضرر میشوند و برعکس عدهای سود کلان به جیب میزنند. در این میان جای خالی سازمان تعزیرات و سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده در فرودگاهها دیده میشود، بنابراین باید هر چه زودتر سازمانهای مربوطه، اقدامات موثری برای جلوگیری از گرانفروشی در فرودگاهها انجام دهند.