سرویس شبکه های اجتماعی جوان آنلاین: محمد ایمانی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
آقای روحانی که سر کار آمد، تمام ادعایش این بود که سایه تهدید و جنگ را از سر کشور برداشته. اما برآیند مدیریت وی، افزایش تهدیدهای امنیتی، نظامی و اقتصادی بود. ترور شهیدان سلیمانی و فخری زاده، چند مورد خرابکاری هسته ای، و التهابات دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، از نقاط عطف این دوره است.
میزان اظهار وابستگی اش به برجام، به حدی افراطی بود که موجب افزایش تحریمها به بیش از دو برابر شد. از آن بالاتر، همان دولتمردان میگویند در دوره ما، "جنگ اقتصادی" اتفاق افتاد. این جنگ البته با تحریمهای آیسا و ویزا و سیسادا (اوباما) آغاز شد و در دوره بایدن هم ادامه پیدا کرد.
مدعیان ااعتدال و اصلاحات، سال گذشته کتابی را با عنوان «بدون دود و آتش و خون» منتشر کردند که ما حصل گفتگو با روحانی و جهانگیری و دیگران است.
نام کتاب برخلاف واقعیتی است که در دولت روحانی رخ داد. چنان که در متن کتاب آمده: "واژه «جنگ اقتصادی» را اسحاق جهانگیری خلق کرده و پس از او بیشتر چهرههای دولتی برای توصیف شرایط، بارها از جنگ اقتصادی استفاده کردند".
"جنگ اقتصادی" را اظهار عجز در برابر تحریمها پدید آورد. وقتی دولتی همه مسئولیت ها، حتی تامین آب خوردن مردم را موکول به لغو تحریمها کند، مطبیعی است که دشمن، برای باج گیری بیشتر، تحریمها را نه متوقف، بلکه تشدید کند.
دولت روحانی با وجود تذکرات دقیق صاحب نظران، فاقد قدرت پیش بینی بود؛ چرا که بستن با کدخدا و توافق به هر قیمت را راهبرد خود قرار داده بود؛ بنابراین روند تحولات، بر خلاف وعدههایی مثل بازگشت ۱۵۰ میلیارد دلار دارایی بلوکه شده و ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری به کشور پیش رفت.
بخشی از اظهارات آقای جهانگیری در کتاب را مرور کنید:
دولت، تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد؛ اداره اقتصاد و دوم دور زدن تحریمها. تقریباً تمام مفرهای انتقال پول به ایران را بستند. ما هم خیلی چیزها را میدانیم. اینکه اقتصاد باید آزاد باشد، رقابت توسعه پیدا کند و قیمتگذاری اشتباه است. اما مگر در مورد شرایط عادی صحبت میکنیم. ما وسط میدان جنگ بودیم... اسفند سال ۹۶، کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود".
آقای روحانی در همان کتاب میگوید:
"وقتی ترامپ، جنگ اقتصادی را شروع کرد، اختلاف نظر اساسی در دولت وجود داشت که آیا با این وضعیت میتوان کشور را اداره کرد؟ حتی عدهای از وزرا پیشنهاد کردند که استعفای دستهجمعی بدهیم. گفتند برو با رهبری صحبت کن. گفتم این راهکار عملی نیست. گفتم این رفتار را نامردی میدانم. وقتی ما برویم، رهبری تنها میشود".
این نوع موضع گیریهای مبتنی بر اظهار ناتوانی، حتی در رسانهها نیز تعمدا منتشر میشد و دشمنی را که گوش خوابانده بود، خر کیف میکرد.. تاثیر این رویکرد در اتاق عملیات دشمنان، نمیتوانست جز سرمست کردن آنها و تصمیم به فشار بیشتر باشد.
یک سال از پایان دولت روحانی میگذرد؛ با میراث ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی، ۴۸۰ هزار میلیارد کسری بودجه، خزانه ارزی خالی شده و تورم ۶۰ درصد. اما دولتمردان جدید، هرگز از فشار تحریمها و جنگ اقتصادی ننالیده و از فشار دشمن، ضرورت توافق به هر قیمت و خسارتی را نتیجه نگرفته اند.
ادبیات دولتمردان، نه ادبیات جنچال و دوقطبی سازی است، و نه اظهار نا امیدی و ناتوانی و ترساندن مردم از جنگ و تحریم و شانه خالی کردن از بار مسئولیت. هیچ دولتمردی نمیگوید که بنا نبود در دوره جنگ اقتصادی مدیریت کنیم و حالا که جنگ شده، ما نیستیم، روی ما حساب نکنید!