از سال ۱۳۸۹ با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، دوازدهم شهریورماه که مصادف با سالروز شهادت رئیسعلی دلواری است به نام «روز ملی مبارزه با استعمار» نامگذاری شده است. سال ۱۳۷۳ کنگره هشتادمین سال شهادت این سردار ایرانی در بوشهر برگزار شد. سال ۱۳۹۹ تمبر یادبود این سردار شجاع تنگستانی مبارزه با استعمار انگلیس و مشروطهخواه چاپ و منتشر شد. درباره این سردار ملی پیش از انقلاب اسلامی یک سریال با عنوان دلیران تنگستان ساخته شده است.
سریال «دلیران تنگستان»، مجموعهای با محوریت مبارزات رئیسعلی دلواری و یارانش در تنگستان، دشتی، دشتستان و بوشهر در مقابل نیروهای اشغالگر انگلستان است. این سریال در ۱۴ قسمت و در طول دو سال از ۱۳۵۲–۱۳۵۰ به کارگردانی همایون شهنواز و تهیهکنندگی ملکساسان ویسی ساخته شد و نخستین بار در اسفندماه ۱۳۵۳ از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد که پخش آن تا بهار سال ۱۳۵۴ ادامه داشت.
سهم «رئیسعلی دلواری تنگستانی»، قهرمان ملی و ضداستعماریترین مبارز کشورمان در مقابل قوای اشغالگر انگلستان که آوازه نبرد و دلاوریهایش موجب تقویت احساس غرور و غیرت ملی – دینی هر ایرانی میشود، فقط همین چند جمله است و در حالی که یکصدوهفتمین سالگرد شهادتش را روز گذشته پشت سر گذاشتیم، دست سینما و تلویزیون و دیگر عوامل هنری از ادای احترام و اعاده دین به این سردار استعمارستیز کشورمان تقریباً خالی است. ساخت تنها یک سریال تلویزیونی که هرازگاهی از شبکههای سیما بازپخش میشود با آن موسیقی حماسی و شورآفرینی که توسط احمد پژمان و علی رهبری ساخته شده، جفایی مضاعف در حق این سردار ضدانگلیسی و استعمارستیز است. بسیاری از کشورهای دیگر با ساختن قهرمانان خیالی و توهمی سعی میکنند با اسطورهآفرینی از یکسو نداشتن تاریخ و تمدن و فرهنگشان را پشت پرده نقرهای سینما و صفحه جعبه جادو پنهان کنند و از سوی دیگر برای نسلهای آیندهشان غرور و اعتماد به نفس، ولو منبعث از تخیلات غیرمستند بسازند و ایجاد کنند، اما سینماگران و مسئولان فرهنگی کشور ما در حالی که اطرافشان تعداد زیادی قهرمان ملی و فراملی دارند، به شکلی که میتوانند از آنها برای همه مردم جهان الگوآفرینی کنند، صرفاً درگیر تئوریزه کردن خیانت به وطن، سیاهنمایی از وضع موجود، خیانت زن و شوهر، دروغپردازی علیه حکم قرآنی و حیاتآفرین قصاص، بیرون آوردن زنان از صدف عفت و پوشش، سگبازی، دغدغهآفرینیهای دروغین با رنگ و لعاب کاذب حقوق زنان و مصرفزدگی و به تازگی هم در مورد انکار جنسیت باینری و زمزمههای ساخت آثاری در مورد لزوم به رسمیت شناخته شدن حقوق همجنسگرایان هستند. البته علت این نوع فعالیت و نگرش آنها هم معلوم است، چون مسئولان جشنوارههای خارجی خواهان ارائه چنین تصاویری از داخل ایران هستند و چه کسی بهتر از فیلمسازانی که به دنبال تابعیت مضاعف و گرینکارت هستند؟!
اگر از فیلمسازانی که در تخدیر تفکرات و اداهای شبهروشنفکری گرفتار هستند، توقعی نداشته باشیم از آن دسته هنرمندانی که مدام به ایرانی و مسلمان بودنشان تفاخر میکنند توقع میرود اگر از دریچه دینی به قهرمانانی مثل رئیسعلی دلواری نگاه نمیکنند، لااقل از منظر نگاه ملی و تمدنی به این مهم بنگرند و با ساختن آثار فرهنگی و هنری در مورد رئیسعلی و امثال این قهرمان ملی میهنی ادای دین کنند و به تعداد صفحات افتخارات تمدنی و فرهنگی ایران برگهایی اضافه کنند.
اگرچه رئیسعلی با شلیک یک نفوذی خائن از پشت سر به شهادت رسید، اما قطعاً تغافل علت اصلی عدم توجه به قهرمانانی مثل رئیسعلی دلواری است و نمیگذارند که یکبار دیگر او توسط نفوذیها به شهادت برسد، چه اینکه تنها کسانی که مایل به تولید آثار فرهنگی و هنری در مورد این قهرمان ملی میهنی نیستند، انگلیسیهای استعمارگر و خبیث هستند که تحت هیچ شرایطی نمیخواهند مردم کشورمان با جنایات و سابقه اقدامات ضدبشری که در حق ایرانیان انجام داده و میدهند کمترین اطلاع یا احساسی داشته باشند.