کد خبر: 1103313
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
به یک نگاه می‌توان گفت که امریکا و به خصوص جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا عامل اصلی به راه افتادن جنگ روسیه بود.
دکتر سیدنعمت‌الله عبدالرحیم‌زاده

به یک نگاه می‌توان گفت که امریکا و به خصوص جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا عامل اصلی به راه افتادن جنگ روسیه بود. گزارش مفصل واشنگتن پست در ۱۸ آگوست نشان می‌دهد امریکا از ماه‌ها قبل نسبت به حمله روسیه به اوکراین آگاه و حتی در تدارک مقابله با آن برآمده بود. این آگاهی و آمادگی قبلی با مخالفت شدید واشنگتن با درخواست‌های امنیتی روسیه در ماه‌های قبل از جنگ و ناکام گذاشتن تعمدی مذاکرات سه‌گانه روسیه با اتحادیه اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و ناتو از سوی واشنگتن، نشان می‌دهد دولت بایدن شرایط را به نحوی فراهم آورده بود که جنگ سر بگیرد تا به وسیله آن به اهداف مورد نظرش در اروپا دست یابد. فشار با اروپا و به خصوص اعضای اروپایی ناتو برای افزایش بودجه نظامی خود، تضمین حضور بلندمدت نظامی امریکا در شرق اروپا، قطع عرضه انرژی روسیه به اروپا و وابستگی اروپا به منابع انرژی خود امریکا از جمله دلایل امریکا برای به راه انداختن این جنگ است، اما سؤال این است که آیا حتی با دست یافتن به این اهداف باز می‌توان گفت که واشنگتن برنده این جنگ است؟
تغییر در مقصد انرژی روسیه
شکی نیست که جنگ اوکراین پیامد‌های منفی قابل توجهی برای امریکا داشته و برای پاسخ به اینکه آیا امریکا برنده این جنگ خواهد بود، باید به این پیامد‌ها توجه کرد. اولین پیامد منفی قابل توجه با تغییر مسیر انرژی روسیه از غرب به سمت شرق اتفاق افتاده و البته چین در این میان نقش اساسی دارد. بنابر توافقات قبلی روسیه و چین، قرار بود روسیه تا سال ۲۰۲۵ به میزان ۳۸ میلیارد مترمکعب گاز به چین صادر کند، اما پوتین در جریان این سفر وعده عرضه سالانه ۱۰ میلیاردمترمکعب گاز دیگر به پکن را داد تا حجم گاز صادراتی به پکن به میزان ۴۸ میلیاردمترمکعب افزایش یابد. علاوه بر این، مدیران نفتی روسیه نظیر ایگور سچین، رئیس شرکت عظیم روس نفت نیز پوتین را در این سفر همراهی می‌کردند و این شرکت روسی قراردادی با شرکت ملی نفت چین، CNPC برای عرضه ۱۰۰ میلیون تن نفت به چین از طریق قزاقستان طی ۱۰ سال منعقد کرد. امضای این قرارداد‌ها درست چند روز قبل از حمله روسیه به اوکراین حاکی از این است که روسیه انتظار عکس‌العمل تحریمی اتحادیه اروپا و مشکلات در سر راه صادرات گاز به این اتحادیه را داشت و از قبل تمهید لازم را برای مقابله با آن در نظر گرفته بود تا با تغییر بازار مقصد گاز خود از تأثیرات منفی واکنش اروپا بکاهد. با وجود اینکه قرارداد گازی روسیه با چین به میزان بسیار کمتری از میزان گاز صادراتی مسکو به اتحادیه اروپاست، اما باید توجه داشت که مسکو با واقع‌بینی نسبت به زیرساخت‌های صادرات گاز به پکن این قرارداد را تنظیم کرده و باید انتظار داشت میزان صادرات انرژی روسیه به پکن رفته‌رفته و با گسترش زیرساخت‌ها افزایش بیاید. علاوه بر این، باید به صادرات نفت روسیه به هند به رغم تحریم‌های امریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه نیز توجه کرد. در واقع، هند تا قبل از جنگ اوکراین تقریباً هیچ نفتی از روسیه خریداری نمی‌کرد، اما حالا بیش از ۷۶۰ هزار بشکه نفت در روز از روسیه وارد می‌کند.
شراکت‌های جدید
دومین پیامد منفی مهم و اساسی جنگ اوکراین برای امریکا در تقویت شراکتی اتفاق افتاد که چند روزی قبل از شروع این جنگ و بین روسیه و چین اعلام شده بود. این شراکت در رسانه‌ها به نام شراکت نامحدود،
no limits partnership، خوانده می‌شود و اعلان این شراکت طی دیدار ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از چین در جریان بازی‌های زمستانی پکن و با صدور بیانیه مشترک او با شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین انجام شد. در واقع، روسیه با این شراکت بود که توانست بازار مصرف انرژی خود را از غرب به سمت شرق تغییر دهد و تأثیر تحریم‌های امریکا و متحدان اروپایی‌اش را بر صادرات انرژی‌اش خنثی کند، چنان که خبرگزاری رویترز در گزارش نیمه آگوست خود از افزایش حجم صادرات نفت روسیه خبر داد، به نحوی که صادرات انرژی روسیه در سال جاری به میزان ۵/۳۳۷‌میلیارد دلار افزایش یافت و نسبت به سال قبل شاهد افزایش ۳۸ درصدی بوده است. شکی نیست که این به معنای افزایش درآمد‌های مسکو است، اما گذشته از این، تحول در بازار انرژی باعث می‌شود شراکت نامحدود بین روسیه و چین بر پایه تأمین مطمئنی از عرضه انرژی باشد و این شراکت از سطح یک بیانیه فراتر رود و موقعیت جهانی خاص خود را بیابد. این تصور از زمان اوج‌گیری جنگ تجاری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور قبلی امریکا، با چین تا حتی قبل از جنگ اوکراین مطرح شده بود که امریکا برای رویارویی کامل با چین باید سعی کند روسیه را از این کشور دور کند. از این استراتژی به عنوان استراتژی نیکسون معکوس، reverse Nixon، نام برده و حتی گفته می‌شد دیدار سال ۲۰۱۸ ترامپ با پوتین در هلسینکی در راستای اجرای این استراتژی بود. حالا باید گفت که این استراتژی نه تنها شکست خورده و امریکا دیگر نمی‌تواند از کارت روسیه برای فشار آوردن بر چین استفاده کند بلکه چین با تکیه بر منابع انرژی روسیه بهتر می‌تواند رقابت خود را با امریکا ادامه دهد. علاوه بر این، معامله نفتی روسیه و هند این معنا را می‌دهد که هند در تقابل تمام‌عیار فعلی بین امریکا و روسیه حاضر نشده در کنار واشنگتن قرار بگیرد و با خرید نفت از روسیه عملاً در کنار روسیه قرار گرفت. این موضع‌گیری هند نشان می‌دهد امید واشنگتن برای قرار گرفتن هند در ائتلاف چهارجانبه یا کواد، Quad، چندان واقعیتی ندارد و واشنگتن نمی‌تواند در مواقع حساس و خطیر از رقابت بین قدرت‌های بزرگ روی دهلی‌نو حساب کند و در این میان، چین از این شکاف می‌تواند به سود خود بهره‌برداری و با کاهش چالش‌های خود با هند به خصوص در مورد مسائل مرزی، عملاً نقشه واشنگتن برای ائتلاف کواد را خنثی کند.
شکاف در سازمان ملل
پیامد قابل توجه منفی دیگر جنگ اوکراین برای امریکا در خود این کشور رخ داد. امریکا قصد داشت با همراهی متحدان اروپایی خود قطعنامه‌هایی را برای محکومیت روسیه و حتی اعمال برخی محدودیت‌ها بر آن در سازمان ملل وضع کند. تلاش امریکا در سازمان ملل نقشه‌ای متشتت از صف‌بندی‌های بین‌المللی در خصوص جنگ اوکراین را به نمایش درآورد و این نمایش بسیار دورتر از انتظار امریکا برای ایجاد صف واحد و متحد علیه روسیه بود. موضع بی‌طرف هند و خودداری این کشور از محکومیت روسیه یکی از این نمایش‌ها بود. هر چند دولت‌های امریکا از دولت نخست باراک اوباما تاکنون سعی کرده‌اند هند را در جرگه متحدان خود وارد کنند، اما رأی هند در سازمان ملل نشان داد این تلاش چندین دهه امریکا دست‌کم در این مورد بی‌نتیجه بوده است. علاوه بر این، باید به دیگر کشور‌هایی نیز نظر انداخت که حاضر به محکومیت روسیه در سازمان ملل نشدند. لازم به یادآوری است دوسوم از جمعیت جهان در این کشور‌ها زندگی می‌کنند و نکته جالب این است که حتی مکزیک به عنوان کشور همسایه امریکا نیز حاضر نشد به قطعنامه پیشنهادی امریکا برای محکومیت روسیه رأی مثبت بدهد. در واقع، تلاش امریکا و اروپایی‌ها در سازمان ملل برای محکومیت روسیه بیش از هر چیز شکاف بین اعضای این سازمان به خصوص شکاف مشهور شمال و جنوب را آشکار کرد چراکه بسیاری از کشور‌های نیمکره‌جنوبی حاضر نشدند از این تلاش امریکا و اروپایی‌ها حمایت کنند. این کشور‌ها و به ویژه کشور‌های آفریقایی جنگ اوکراین را از منظر تجربه خود نسبت به استعمارگری غرب ارزیابی می‌کنند و آن را در قالب تلاش مجدد استعماری غرب برای به زانو درآوردن روسیه می‌بینند. با توجه به این تجربه است که آن‌ها حاضر به حمایت از غرب در برابر روسیه نشده‌اند و امریکا را برای ایجاد صف متشکل از کشور‌های جهان در برابر روسیه و انزوای کامل این کشور ناکام گذاشته‌اند. می‌توان گفت این شکاف بعد از این و با پیامد‌های بعدی جنگ اوکراین عمیق‌تر از این خواهد شد و سفر‌های عجولانه آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا و مایک همت، فرستاده ویژه امریکا به آفریقا ناشی از بروز این شکاف است که واشنگتن به واسطه آن متوجه خلأ حضورش در آفریقا شده است. امریکا و اروپایی‌ها مقابله خود با روسیه بر سر اوکراین را به عنوان مقابله جامعه جهانی با روسیه قلمداد می‌کنند، اما صف‌بندی‌ها در سازمان ملل نشان داد این جامعه جهانی همان امریکا و کشور‌های اروپایی است تا اینکه دلالت واقعی بر دیگر کشور‌های جهان داشته باشد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار