تیم ملی فوتبال کشورمان که در دور مقدماتی، تا آستانه عدم راهیابی به جام جهانی ۲۰۲۲ پیش رفته بود، به یک باره توانست با حضور دراگان اسکوچیچ به نتایجی فوق العاده رسیده و حضور در قطر را تضمین کند. در آن روزها، حتی خوش بینترین هواداران تیم ملی کشورمان نیز امید اندکی به صعود داشتند و همه آماده یک تراژدی شده بودند؛ اما سرانجام، بلیت حضور در این رویداد بزرگ را دریافت کردیم تا یکی از ارزانترین و راحتترین صعودها را تجربه کنیم.
آمار و ارقام دلالت بر این دارد که نتایج کسب شده در این مسیر، یکی از ماندگارترین عملکردها بوده، اما به یک باره حاشیههایی رخ داد که این تیم را دچار مشکلاتی ناخواسته کرده است. روی دادن اتفاقاتی کم نظیر و دخالتهایی که شائبههای عجیبی را در اذهان ایجاد کرده، موجب شده تا تیم ملی برای انجام ماموریت خود، با دشواریهایی روبرو شود. مروری بر این رویدادها و پشت پرده ها، دلالت بر این دارد که نمیتوان عمدی بودن این رخدادها و سناریونویسی برای آنها را نادیده گرفت و بایستی بدان با دقت بیشتری نگریست؛ اگرچه فدراسیون و هیات رئیسه آن با هوشمندی، مقابل این ماجراها ایستاده و تلاش داشته تا از کیان تیم ملی دفاع کند.
تیم ملی که در آستانه جام جهانی بایستی خط قرمز حاشیه سازیها و سناریونویسیها باشد، تبدیل به محل امتیازخواهی و تقسیم غنایم برخی در داخل و خارج از کشور شده است
نهاد ریاست جمهوری، عامل برهم زننده نظم تیم ملی!
اگر در مسیر صعود تیم ملی کشورمان به جام جهانی، نهاد ریاست جمهوری و دولت وقت، نقش حمایتی کامل و حمایت کننده را ایفا کردند، اکنون ماجرا رنگ و بوی دیگری گرفته است. در واقع، وزارت ورزش و جوانان کنونی و برخی اجزای دولت نه تنها نتوانسته اند وظیفه ذاتی و ابتدایی خود را ایفا کنند که تا کنون، اخبار و شایعاتی به بیرون درز میکند که دلالت بر این دارد که عامل برهم زننده نظم و ساختار تیم ملی، ریشه در همین بخشها دارد. البته، سکوت این نهادها و درز برخی اخبار، بر دامنه شایعات افزوده که شائبه انتفاع شخصی و گروهی را نیز در پی داشته است.
ریشه این ماجرا از حضور حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان در اردوی تیم ملی و دیدارهای غیرمتعارف با برخی بازیکنان شروع شد. در ادامه نیز اخباری مبنی بر مذاکره با کارلوس کیروش پیش آمد که نقش واسط را به برخی نزدیکان وزیر و اشخاصی داده بودند که در گذشته همکار این مربی پرتغالی بودند و اکنون در نهاد ریاست جمهوری مشفول به فعالیت هستند. البته، درباره این روابط و موضوعات جانبی، شایعاتی مختلفی وجود دارد که نیازمند بررسی بیشتر است، اما برخی مدعی اند که این تحرکات ریشه در روابط خاصی دارد که در هشت سال حضور کی روش در کشورمان، بر تیم ملی حاکم بوده است.
پشت پرده بحران آفرینی برای تیم ملی فوتبال چیست؟
این روزها، مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش به کانون رفتارهای غیرمتعارف، غیرحرفهای و غیرمسئولانه در تیم ملی تبدیل شده اند که شائبههای زیادی درباره این ماجراها وجود دارد
در ادامه، رفتار غیرمتعارف و مداخله آمیز دیگری روی داد که تا کنون به صورت رسمی به آن واکنشی نشان داده نشده؛ دیدار دو بازیکن تیم ملی با برخی مقامات ارشد دولت در نهاد ریاست جمهوری. این ملاقات بر دامنه شایعات و حواشی افزود تا تیم ملی وارد بحرانی جدی شود که ناشی از رفتار غیرحرفهای و مداخله آمیز چند شخص در نهاد ریاست جمهوری و وزارت ورزش و جوانان بود. در واقع، دولت که میبایست این روزها در تکاپوی آماده سازی تیم ملی برای آوردگاه قطر باشد، تیم ملی را تا آستانه فروپاشی پیش برد، اما فدراسیون فوتبال در پی یک تصمیم ساختارمند و عقلی، مانع از روی دادن چنین اتفاقی شد.
حاشیه سازیها به انتخابات ریاست فدراسیون هم رسید!
تیم ملی که از گزند سوء تدابیر و شاید برنامه ریزیهای عامدانه برای حاشیه سازی گریخته بود، به یک باره چند بازیکن که محور تحرکات سابق بودند، وارد کارزار انتخاباتی فدراسیون فوتبال شدند. این موضوع که در کشورمان بی سابقه بوده، بار دیگر تیم ملی را وارد حاشیه کرد و البته این بار، موجب انتقاد گستردهای شد. افکار عمومی این رفتار چند ملی پوش را که به نظر میرسد محصول یک اتاق فکر و با اهداف خاص است، مورد انتقاد گسترده خود قرار داد و حتی خواستار برخورد انضباطی و اخراج محورهای این ماجرا شدند.
نکته حائز اهمیت در این دو بحران، خروج شمار معدودی بازیکن ملی پوش از حیطه اختیارات و مسئولیتهای خود است که عنوان میشود، با هدایت و حمایت یک اتاق فکر است. درباره صحت این دیدگاه و ابعاد آن میتوان بحث و تبادل نظر بیشتری داشت، اما شواهد گویای آن است که این بحران سازیهای ادامه دار، حاصل یک طراحی و در جهت کسب منافع شخصی است. بی تردید، نمیتوان باور داشت که عدهای میهن پرست و دلداده به کشور چنین اتفاقاتی را طراحی و اجرایی کنند.
آتش افزایی و میدان داری رسانههای معاند و عوامل میدانی آنها در حمایت از بحران سازیهای اخیر برای تیم ملی، گویای ابعادی خاص از این ماجراست!
اما بعد دیگر ماجرا که تامل برانگیز و قابل اعتناست، هلهله و آتش افروزی توسط رسانههای معاند و عوامل آنهاست. یک بررسی ساده و دم دستی نشان میدهد که رسانههای جریان غربی- عبری- عربی که از ظرفیتهای تلویزیون ماهوارهای و فضای مجازی بهره میبرند، چگونه به عنوان مکمل وارد این ماجراها شده و نقش آفرینی میکنند. اینکه چگونه میشود که چنین هماهنگی و همراهی صورت میگیرد، قابلیت بررسی بیشتر دارد، اما دلالت بر این دارد که تیم ملی فوتبال کشورمان و حضور در جام جهانی، تبدیل به یک پروژه شده تا با بحران آفرینی و مشغول سازی، اهداف مختلفی را برای جریانهای مورد نظر محقق کند.
هر چه هست، این همراهی بایستی مورد توجه نهادهای امنیتی قرار گیرد که چه کسانی و با چه اهدافی، در حال صحنه گردانی و آسیب زدن به تیم ملی و منافع کشور هستند؛ چه آنهایی که در داخل در حال فعالیت هستند و چه آنهایی که در خارج این مرزها، در حال ایفای نقش و اقدام هستند.