پلیس همواره به عنوان برقرارکننده نظم و حافظ امنیت در تلاش است به امنیت فیزیکی، روانی و احساس امنیت در جامعه خدشهای وارد نشود، اما متأسفانه شاهد افزایش میزان گستاخی مجرمان نسبت به پلیس هستیم، این در حالی است که شلیک به پلیس، یعنی شلیک به قلب تپنده امنیت در جامعه.
حمل سلاح چه سلاح سرد و چه گرم، آن هم به صورت غیرمجاز، مجازاتهایی به دنبال دارد که در قانون به آن اشاره شده است، اما موضوع مورد بررسی این یادداشت علاوه بر حمل غیرمجاز انواع سلاح سرد و گرم، جسارت استفاده از آن مقابل پلیس است. متأسفانه در سالهای اخیر، سهولت دسترسی و تهیه انواع سلاح موجب شده دود این بیقانونی و هنجارشکنی به چشم پلیس برود و برخی نیروهایش در مواجهه با مجرمان به شهادت برسند. نگهداری و استفاده از سلاح گرم و اتفاقات ناگواری مانند به شهادت رساندن مأموران پلیس هنگام انجام وظیفه، زنگ خطری برای امنیت روانی، فیزیکی و اجتماعی محسوب میشود که در صورت بیتوجهی به این موضوع ممکن است این امر تبدیل به بحرانی اجتماعی شود. گرچه قانون برای مقابله با نگهداری، حمل و استفاده از سلاح گرم مجازاتهای بازدارنده و محکمی وضع کرده، اما شاهد درگیریهای منجر به قتل با استفاده از سلاح گرم هستیم که بعضاً به دلیل گیر افتادن دارندگان سلاح گرم در تنگناهای مختلف و حتی در برخوردهای عادی اجتماعی، این افراد از سلاح خود استفاده میکنند و امنیت جامعه را چه به لحاظ روانی و چه اجتماعی و فیزیکی در وضعیت تنشزا قرار میدهند.
نگه داشتن و استفاده از سلاح گرم و سرد میتواند دلایل متعدد و مختلفی داشته باشد که از این میان میتوان به هیجانات کاذب و عدم مدیریت این هیجانات، ناامیدی، افزایش پرخاشگری، قدرتنمایی کاذب و ابراز آن و عدم ترس از قانون اشاره داشت.
عدم ترس از قانون، عدم هراس از پلیس و حتی نبود بیم از دستگیری بین مجرمان موجب شده تا در برخورد با پلیس، تجری را به اوج خود برساند و با سلاح گرم و سرد دست به یک عمل مجرمانه بزند و با گلوله بستن یک مأمور پلیس، بیقانونی را به سرحد خود برساند. در این میان بعضاً خلأهای قانونی نیز مزید بر علت شده و خلافکاران هم با شناخت این خلأها از اقدامات وقیحانه خود که با هدف خدشهدار کردن آرامش و امنیت مردم است، دست برنمیدارند. نمونه بارز آن اقدامات هنجارشکنانه اراذل و اوباش و سارقانی است که با وجود بارها دستگیری، متنبه نشده و زندان برایشان حکم خانه دوم را دارد.
کوتاه سخن آنکه باید واکاوی کرد که چرا با وجود وضع قوانین مختلف در راستای مقابله با قانونشکنان و مجرمان و تلاش حداکثری پلیس باز هم شاهد افزایش جرائم، بالا رفتن تعداد خلافکاران و از همه مهمتر جسارت مجرمان نسبت به پلیس و قانون هستیم، مگر نه این است که مجازاتهای اعمال شده بازدارنده نبوده و جنبه تنبیهی نداشته است، که در غیر این صورت اینقدر وقیحانه هر شرور و مجرمی اسلحه به دست نمیگیرد و مأمور قانون را به شهادت نمیرساند. گرچه باب شهادت در نیروی انتظامی باز است، اما این چنین شهادت مظلومانه مأموران پلیس، آنهم حین اجرای حکم قضائی و انجام وظیفه، داغی سنگین بر دل خانواده بزرگ پلیس است، باید یکجا جلوی این حجم از بیقانونی و البته حاشیه امن مجرمان گرفته شود تا پلیس با همان صلابت همیشگی وارد میدان شود و قانونشکنان را دست و پا بسته تحویل مراجع قانونی دهد، نه اینکه هر مأموریت و عملیات برای پلیس، صرفاً در باز شهادت باشد و تنها برگزارکنندگان مراسمهای باشکوه تشییع پیکر همکاران عزیزمان باشیم.
* فرمانده انتظامی تهران بزرگ