«بچه رزمری» (بچه رزماری) عنوان یک رمان مشهور و البته یک فیلم مشهورتر است که به کارگردانی رومن پولانسکی ساخته و به یکی از آثار شاخص ژانر وحشت تبدیل شده است. رمان «بچه رزمری» به تازگی در قالب کتاب صوتی از سوی نوین کتاب گویا منتشر شده است. «ندا پوریان» گوینده رادیو و راوی این کتاب صوتی در گفتگو با «جوان» در خصوص سختی کار تولید حس از طریق روایت کتابهای صوتی گفته است.
چرا رمان «بچه رزمری» تا این حد مورد توجه قرار گرفته است که علاوه بر فروش بالا، فیلمی هم از آن ساخته شد؟
رمان «بچه رزمری» که سال ۱۹۶۷ منتشر شد، توانست فروش ۴ میلیون نسخهای داشته باشد و بعد رومن پولانسکی فیلمی اقتباسی از آن ساخت و حتی نامزد دریافت جایزه هم شد. این رمان، ماجرای زن ۲۴ سالهای است که با همسرش آپارتمانی را با وجود مخالفت دیگران، برای زندگی اجاره میکنند! بعد مهمترین اتفاق زندگیشان رخ میدهد؛ بارداری. نه یک بارداری معمولی، چون شواهد نشان میداد زن یکی از عجیبترین جنینها را در خود حمل میکند.
روایت کتاب «بچه رزمری» در ژانر ادبی وحشت، چه ریزهکاریهایی باید داشته باشد که شنونده را در متن کار و حسی که نویسنده به دنبال القای آن است قرار دهد؟
این کتاب، یک نکته بسیار جالب برای من دارد، چون با اثری مواجهیم که مرز نامشخصی بین واقعیت و وهم را برای مخاطب ترسیم میکند و در واقع میتوان گفت نه توهم است و نه واقعیت، تا جایی که شنونده داستان، بین دو شخصیت مبهم، معلق باقی میماند و نمیفهمد رزمری بالاخره یک زن باردار گرفتار اوهام است که معصوم و بیگناه هم واقع شده یا اینکه گناهکار و شیطانی است؟
کتاب و فیلم «رزمری» جزو آثار شاخص در حوزه «شر» و وجود شیطان است، چه چیز این کتاب برای شما به عنوان راوی جالب توجه بود؟
بارزترین نکته در کتاب برای من، علاوه بر محوریت ماجرا، مهر مادری رزمری به نوزاد است، به رغم اینکه او هویتی شیطانی دارد! در جایی از داستان، رزمری بدون توجه به اینکه آن بچه فرزند شیطان است و صرفنظر از آن ظاهر و حرکات شیطانی، برای او لالایی میخواند. اصلاً یک بخش مهم در کتاب و همچنین سکانسی بهیادماندنی در فیلم، مربوط به همین قسمت است. آنچه در این کتاب بسیار جلب نظر میکند، تقابل مذهب و شیطان با یکدیگر و به طور کلی مواجهه خیر و شر است که بارها موضوع اصلی فیلمها و داستانهای مختلف قرار گرفته ولی در داستان «بچه رزمری» بسیار ساده و به دور از هر گونه پیچیدگی بیان شده است و نویسنده، این داستان را در یک مسیر ساده با شخصیتهای عادی و اتفاقات روزمره پیش میبرد و همین ویژگی، تفاوت اصلی این کتاب را با آثار مشابه نشان میدهد.
تفاوت خواندن رمان یا شنیدن کتاب صوتی با تماشای فیلم و تأثیری که بر مخاطب میگذارد، چیست؟
در فیلمی که بر اساس این کتاب ساخته شده است، موسیقی چنان مخاطب را در وهم و ابهام نگه میدارد که تأثیر بسیار زیادی را در اثرگذاری داستان باعث میشود، همچنین رنگها و آرایش گوشه و کنار خانه طوری هیجان را در مخاطب تحریک میکند که فضا را دوچندان مهیج میکند. کتاب هم درست پا به پای فیلم پیش میرود و چالش پیش رو این است که گویندگی برای ژانر وحشت و وهمآمیز بچه رزمری بدون آن آمیختگی با موسیقی که در فیلم است و آن صحنههایی که توجه مخاطب را جلب میکند، کار بسیار دشواری است. در اینجا تمام وهم و ابهام باید صرفاً از طریق کلام و حس گوینده به مخاطب القا شود. اساساً تصویرسازی مخاطب در کتاب صوتی نه بر اساس دیدن و نه بر اساس موسیقی دائمی و هیجانانگیز فیلم، بلکه صرفاً با تجسم و اتکا بر چیزی که میشنود، شکل میگیرد.