کد خبر: 1093157
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
دنی سیترینوویچ - شورای آتلانتیک

اشاره: راهبرد هزار زخم رژیم‌صهیونیستی علیه ایران که مدتی است در دستور کار کابینه نفتالی بنت قرار گرفته در حال اجراست. این مقاله معتقد است، این راهبرد ممکن است به لحاظ تاکتیکی موفقیت‌هایی داشته باشد، ولی به لحاظ راهبردی محکوم به شکست است، هر چند کل مقاله مورد تأیید جوان نیست، ولی از این جهت که می‌تواند چشم‌اندازی کلی از این راهبرد ارائه کند، حائز اهمیت است.
گزارش‌ها می‌گوید که اسرائیل در هفته‌های اخیر، حملاتش علیه ایران را شدت داده است. برخلاف راهبرد دولت پیشین اسرائیل که بر خرابکاری در برنامه هسته‌ای و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران متمرکز بود، به نظر می‌رسد اکنون دیگر دانشمندان و افسرانی را هم هدف می‌گیرد که در برنامه‌های موشکی و پهپادی ایران مشارکت دارند و همچنین اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران را. نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل در راستای وعده «مرگ با هزار دشنه» ظاهراً این حملات را تأیید می‌کند. بنت روز هفتم ژوئن، اشاره سنگینی به مسئولیت اسرائیل در این زمینه داشت و با اشاره به دکترین اختاپوس خود، به کمیته امور خارجی و دفاعی کنست گفت: «گذشت آن زمانی که ایران مکرراً به اسرائیل آسیب می‌رساند، گروه‌های ترور را از گذر شاخه‌هایش در منطقه گسترش می‌داد و خودش هم آسیبی نمی‌دید... ما همه جا عمل می‌کنیم، در همه زمان‌ها و به این کار ادامه خواهیم داد.» این سخنان بنت مورد انتقاد اعضای ارشد ساختار دفاعی اسرائیل قرار گرفت که مدعی شدند چنین حرف‌هایی تنها به افزایش انگیزه ایران برای انتقام‌جویی از اسرائیل می‌انجامد و استدلال کردند در حال حاضر بهترین کار این است که سکوت کنیم. با این همه، به نظر می‌رسد اوج دستاورد اسرائیل، متقاعد کردن دولت بایدن به نگه داشتن سپاه پاسداران در فهرست تروریستی است. قرار گرفتن نام سپاه در این فهرست که مورد ستایش مؤکد اسرائیل قرار گرفت، کار را برای بازگشت به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ بسیار دشوار کرده است.
واقعیت هزار زخم
برای کسی که از بیرون شاهد این ماجراهاست، اینطور به نظر می‌رسد که اسرائیل با ایجاد آشفتگی و کلافگی در میان سران رژیم ایران، در حال موفقیت است. اسرائیل همچنین بازدارندگی‌اش را علیه ایران تثبیت کرده است، به شکلی که به تقویت وجهه و جایگاه داخلی نخست وزیر می‌انجامد، آن هم در شرایطی که دولت ائتلافی‌اش در خطر سقوط قرار دارد. اما واقعیت برنامه هسته‌ای ایران که در نشست ششم ژوئن شورای حکام در وین آشکار شد، عمق پیشرفت ایران در این زمینه به رغم تلاش‌های اسرائیل برای خفه کردن آن را نشان می‌دهد. ایران همچنان به غنی‌سازی ده‌ها کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی و تولید فلز اورانیوم ادامه می‌دهد. همچنین این تردید هست که آیا رویگردانی ایران از توضیح درباره آثار اورانیوم در سایت‌های اعلام‌نشده‌اش، بتواند به اهرمی برای افزایش فشار بر تهران تبدیل شود. اسرائیل در رویارویی با این تحولات، همچنان بر درخواست سؤال‌برانگیزش یعنی «غنی‌سازی صفر» در ایران چسبیده و بر یک «طرح B» غیرواقع‌بینانه تکیه دارد. ادامه تحریم‌های اقتصادی، عملیات مختلف پنهانی و تهدید به بمباران تأسیسات هسته‌ای، نتوانسته است برنامه هسته‌ای ایران را متوقف یا رفتارش را دگرگون کند و تردید بسیاری وجود دارد که در آینده هم چنین چیزی رخ دهد. گزینه «فشار حداکثری» دوران ترامپ هم در جهانی که با کمبود نفت روبه‌رو است و خواهان عبور از تحریم‌هاست، دیگر کارایی ندارد. درآمد‌های ایران از محل صادرات نفت، به رغم رژیم تحریم‌ها، همین واقعیت را نمایان می‌سازد. ایران نه تنها خود در دور زدن تحریم‌ها مهارت یافته، بلکه اکنون با جنگ در اوکراین «ائتلاف کشور‌های تحریمی» شامل روسیه و چین را گسترش داده است؛ کشور‌هایی که در پی مقابله با تهدید‌های امریکا هستند. دولت بایدن هم به دلیل قیمت بالای بنزین، مایل به تشدید فشار نیست. کشور‌های عربی همسایه ایران هم از اینکه ایران به گوشه‌ای رانده شود، هراس دارند و چندان مایل به اجرای تحریم‌ها نیستند. همچنین این تصور نادرستی است که یک «تهدید معتبر نظامی» علیه ایران وجود دارد.
اگر تأسیسات ایران نابود شود
آخرین باری که ایران واقعاً احساس تهدید کرد، در سال ۲۰۰۳ بود که ده‌ها هزار نیروی امریکایی به عراق یورش آوردند و نیرو‌های دیگر امریکا هم در افغانستان حضور داشتند و تهران در این هراس بود که هدف بعدی امریکا ایران است. این نوع تهدید با توجه به وجود بحران‌های فوری‌تر و نیز تمایل امریکا به کاهش حضورش در خاورمیانه، دیگر بازنمی‌گردد، بنابراین هر چند اسرائیل از پیروزی‌های خیره‌کننده تاکتیکی لذت می‌برد، دستاوردی راهبردی برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران نداشته است. اسرائیل همچنان به ذهنیت دهه‌های گذشته خود چسبیده است، بی‌آنکه درک کند جهان، دگرگون شده و به ویژه اینکه برنامه هسته‌ای ایران ارتقا یافته است. در واقع پایه سیاست اسرائیل همچنان بر این نگرش قرار دارد که کسی می‌تواند ایران را از رسیدن به توانمندی هسته‌ای باز دارد، در حالی که برنامه هسته‌ای ایران، اکنون آن جایی نیست که چند دهه پیش بود. ایران موفق شده است بر موانع چشمگیر فناورانه غلبه کند، به ویژه در زمینه غنی‌سازی و تولید سانتریفیوژها. دانش ایران گسترده است و در ذهن دانشمندانی بیشمار جای گرفته و قابل حذف شدن نیست.
بدتر از همه اینکه حتی اگر تأسیسات هسته‌ای ایران، همین فردا به شکل عجیبی ناپدید شود، ایران قادر است با برخورداری از دانشی که در کشور هست، آن‌ها را ظرف چندماه سرپا کند. از این گذشته، بر پایه پژوهش و بررسی شورای شیکاگو، برنامه هسته‌ای در ایران از پشتیبانی عمومی برخوردار است، بنابراین حتی اگر همین فردا، رهبر کشور یا رژیم هم تغییر کند، بعید است این برنامه کنار گذاشته شود.
دست آخر اینکه راهبرد «هزار دشنه» اسرائیل در اصطلاح «جنگ میان جنگ‌ها» همچنین در زمینه‌های منطقه‌ای هم به اجرا درآمده، اما حملات اسرائیل به سوریه و لبنان نتوانسته است جاگیری ایران را دگرگون یا حزب‌الله لبنان را تعضیف کند. با توجه به این واقعیت‌هاست که اسرائیل تنها به یک پیروزی بسیار پرهزینه علیه ایران می‌رسد. در بهترین حالت، حملات اسرائیل، برنامه هسته‌ای ایران را متوقف می‌کند و در بدترین حالت، انگیزه ایران برای حرکت سریع‌تر را افزایش می‌دهد. شاه‌بیت ماجرا این است که اسرائیل در حال انباشتن موفقیت‌های تاکتیکی است، اما راهبردش در برابر ایران، بی‌نتیجه می‌ماند. شکافی فزاینده میان مواضع مقام‌های رسمی اسرائیلی با واقعیت‌های روی زمین وجود دارد. ضروری است سیاست متوازنی در پیش گرفته شود که موقعیت کنونی برنامه هسته‌ای ایران را پیش از آنکه دیر شود، در نظر گیرد. مقام‌های اسرائیلی باید در نظر داشته باشند که به گوشه راندن ایران و تغییر معادله بازدارندگی میان دو کشور، می‌تواند به واکنشی شدید از طرف تهران بینجامد که به یک جنگ منطقه‌ای ختم خواهد شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار