اتفاقات تاریخی یکی از بهترین و جذابترین دستمایههای دراماتیک در عالم هنر هفتم برای ساخت فیلم و سریال است. از بازههای زمانی تاریخ معاصر کشورمان که در رابطه با آن آثار سینمایی، تلویزیونی، مستند و نمایشنامههای متعددی تولید و ساخته شده، دوران دفاع مقدس است. سالروز آزادسازی خرمشهر بهانهای شد به بررسی فیلمهای سینمایی و سریالهایی بپردازیم که با نگاه به این حادثه ساخته شدهاند.
«بلمی به سوی ساحل»
مرحوم رسول ملاقلیپور از نامهای بزرگ و ماندگار سینمای ایران است که آغازگر ساخت فیلم درباره خرمشهر نیز بوده است. زندهیاد ملاقلیپور با توجه به اینکه خود در روزهای محاصره خرمشهر به عنوان عکاس حضور داشته، در دومین فیلم بلند سینماییاش به آن ایام پرداخته است. در واقع فیلم «بلمی به سوی ساحل» اولین فیلم تاریخ سینمای ایران با موضوع خرمشهر است که ملاقلیپور آن را در سال ۱۳۶۴ و در شرایطی ساخت که جنگ تحمیلی هنوز ادامه داشت، به همین دلیل با اینکه دومین تجربه کارگردانی سازندهاش بود، اما فضا و موقعیتهای فیلم بسیار طبیعی از آب درآمدهاند. «بلمی به سوی ساحل» به بازنمایی یکی از زوایای مهم اشغال خرمشهر میپردازد. داستان یکی از گردانهای سپاه است که از تهران راهی خرمشهر میشوند تا به مقاومت این شهر کمک کنند. از آنجا که جادههای منتهی به خرمشهر به تصرف بعثیها درآمده، این گردان مجبور میشود از بندر ماهشهر به وسیله یک بالگرد خود را به آن شهر برساند، اما دولت از این کمک جلوگیری میکند و در نتیجه آنها به وسیله یک بلم تلاش میکنند تا خود را به صف مدافعان برسانند.
«کیمیا»
فیلم «کیمیا» اولین اثر از سهگانه احمدرضا درویش درباره خرمشهر است که اتفاقاً یکی از آثار تحسینبرانگیز سینمای ایران نیز محسوب میشود. این فیلم در قالب یک ملودرام اجتماعی، به زندگی آدمهای خرمشهر میپردازد. «کیمیا» که در سال ۱۳۷۳ ساخته شد، روایتگر داستانی از روزهای اشغال خرمشهر است. درویش در اولین فیلم از سهگانه خود با محوریت خرمشهر، قهرمانی به نام رضا را از میان مردم شهر انتخاب کرده و او را در بحبوحه حمله نظامی عراق قرار داده است، آن هم در حالی که همسر پا به ماهش را باید برای زایمان به بیمارستان برساند. فیلم «کیمیا» دارای دو بخش جنگی و شهری است. صحنههای حمله متجاوزان به خرمشهر و تلاش مردم آن شهر برای نجات خود، نزدیک به واقع و مستندگونه ترسیم شدهاند. ولادت نوزاد در این بخش از فیلم نمادی از ادامه زندگی و رویش نسلی جدید است؛ نسلی که در فصل دوم فیلم تبدیل به «کیمیا» میشود. در این بخش از فیلم هم ازخودگذشتگی نسل جنگ روایت شده است.
«سرزمین خورشید»
سرزمین خورشید دومین اثر از سهگانه احمدرضا درویش با محوریت خرمشهر و یکی از پرشخصیتترین فیلمهای دفاع مقدس است؛ فیلمی که شباهت زیادی هم با فیلم کیمیا به لحاظ زمان و مکان وقوع داستان دارد و بسیاری از مفاهیم، مضامین و عناصر «سرزمین خورشید» تکرار «کیمیا» هستند. در اینجا هم خرمشهر در حال اشغال شخصیت محوری فیلم است که به سفر طولانی و سرشار از تنش گروهی از مردم شهر پیوند میخورد. در اینجا قهرمان فیلم زنی به نام هانیه است که پرستاری از مجروحان جنگ را در تنها بیمارستان سرپایی شهر به عهده دارد. او نمادی از مقاومت و صبر و بردباری زنان ایران است که در هولناکترین شرایط هم به فکر بقیه بوده است و به همین خاطر برخی نوزادان تازه به دنیا آمده را با خود به همراه میبرد تا جانشان را نجات دهد.
«دوئل» بر سر یک گاوصندوق
دوئل به عنوان سومین فیلم احمدرضا درویش با موضوع خرمشهر در حال و هوایی کاملاً متفاوت و تاحدودی متضاد با دو فیلم قبلی این فیلمساز در این زمینه به منصه ظهور رسید. این فیلم در سال ۱۳۸۱ با بهره بردن از صدای دالبی سارند و پرده اسکوپ و در شرایطی ساخته شد که در آن زمان به پرخرجترین و عظیمترین پروژه سینمایی تاریخ ایران لقب یافت. برخلاف دو فیلم قبلی که انسانمحور هستند، در «دوئل» روح تکنیک و ابزارآلات جنگی غلبه دارد، به همین دلیل با اینکه دوئل از لحاظ سختافزاری و جلوههای ویژه یک فیلم جنگی تمامعیار محسوب میشود، اما در زمینه بازنمایی مقاومت و هویت دفاع مقدس، دچار نقصان است چراکه در این فیلم بیشتر نقد خوی و خصلتهایی که منجر به جنگافروزی میشوند، ترسیم شده است تا آنچه منجر به ایستادگی ملت ایران در برابر هجوم ناجوانمردانه دشمن خارجی میشود. در واقع مخاطب در فیلم دوئل با رزمندگانی مواجه است که انگار مقابله با دشمن و تجاوزگریاش را کنار گذاشتهاند و همه تمرکز و توانشان را روی جابهجا کردن یک گاوصندوق بزرگ گذاشتهاند تا جایی که چندین نفر از آنها در این راه کشته میشوند.
حتی سالها پس از اتمام جنگ هم تبعات محتویات این گاوصندوق دست از سر عشیرههای خوزستانی برنمیدارد و سایه شوم آن همچنان پابرجاست و کشته میگیرد. این اثر سینمایی از آثار تکنیکزده و به اصطلاح ضدجنگ است که بسیاری از واقعیات دفاع مقدس را به مسلخ نگاه غلط فیلمسازش میبرد.
«روز سوم»
از محبوبترین آثار درباره مقاومت مردم خرمشهر فیلم «روز سوم» است. این فیلم ششمین فیلم سینمایی محمدحسین لطیفی در مقام کارگردان و در سال ۱۳۸۵ ساخته شد. فیلمنامه روز سوم بر اساس فیلم مستندی از حمید زرگرنژاد به همین نام شکل گرفت. این فیلم که بر اساس یک داستان واقعی است پر از شخصیتهای مختلف با کیفیتهای گوناگون است که قصه جذاب و پرتنش آن را پیش میبرند. آنچه باعث شاخص شدن این فیلم شده، درآمیختن واقعیت با درام و همچنین نمایش ملموس حماسه، بحران، غیرت، شرافت و وطنپرستی است. درگیرودار اشغال خرمشهر «سمیره» و «رضا»، خواهر و برادری هستند که هنوز هم در شهر و منزلشان حضور دارند و زندگی میکنند. آنها در آخرین لحظات قصد گریز از مهلکه را دارند، اما، چون پای «سمیره» شکسته است، نمیتوانند به سرعت راه بروند و در نتیجه اسارتشان حتمی است، به همین دلیل برادر تدبیر میکند تا خواهرش را درون حیاط خانهشان دفن کند و در موقع مناسبی به همراه نیروی کافی، برای رهایی او اقدام شود؛ اقدامی نمادین که نمونههای مشابه آن را در جاهای دیگر فیلم میبینیم.
نگارش مدقانه، پرجزئیات، جذاب و نشانهگذاری شده فیلمنامه این اثر در کنار اتفاقات دراماتیک که کارکردی نمادگرایانه در راستای شناخت هویت و چرایی دفاع مقدس یافتهاند، موفق میشود تا مخاطب را با خودش همراه کند. در واقع مخاطب جوان یا ناآگاه درباره جنگ هشت ساله، با دیدن «روز سوم» ضمن مواجهه با برخی واقعیات آن ایام با راهنمایی اقدامات نمادگرایانه کارگردان و فیلمنامهنویس این اثر، به تحسین حس وطنپرستی، غیرت و شرافتمندی کاراکترهای فیلم که نماد و رشحهای از رزمندگان و مجاهدان آن ایام هستند، میپردازد.
«کودک و فرشته»
مسعود نقاشزاده سال ۸۷ فیلم «کودک و فرشته» را کارگردانی کرد؛ فیلمی که تمام روایت آن در متن اشغال خرمشهر میگذرد؛ فیلمی که توانسته است تصویری متفاوت و تازه درباره سقوط این بخش از خاک کشورمان و همچنین وضعیت مردم آن ارائه دهد. ویژگی متمایز این فیلم و محور اصلی آن حضور کودکان و نوجوانان و به خصوص دختران نوجوان در مقاومت خرمشهر است.
داستان «کودک و فرشته» در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹ میگذرد و از آنجا که تمام اتفاقات قصه در همان مقطع اشغال و فتح خرمشهر میگذرد، حضور نوجوانان در روزهای اشغال و فتح خرمشهر را به خوبی به تصویر میکشد. «کودک و فرشته» تصویری واقعی و باورپذیر از خرمشهر جنگزده و در حال اشغال ارائه کرده و در زمینه جلوههای ویژه نیز کم نیاورده است. شاخصه تأملبرانگیز «کودک و فرشته» مقاومت همهجانبه مردم این شهر با دستانی تقریباً خالی است.
«عصر روز دهم»
سال ۸۷ دو فیلم با موضوع خرمشهر ساخته شد، فیلم مجتبی راعی با نام «عصر روز دهم» تنها در سکانس ابتدایی به موضوع خرمشهر میپردازد، اما در ادامه داستان وارد مقطع زمانی حال میشود و ماجرای خانم دکتری است که به عراق سفر میکند تا خواهرش را- که در زمان جنگ ایران و عراق به دست یک عراقی به نام محسن محمود افتاده- پیدا کند، به تصویر میکشد. در این فیلم، برپایی عزاداری برای امام حسین (ع)، تجاوز بعثیها به خاک کشورمان، اشغال عراق از سوی نظامیان تروریست امریکایی و همچنین اقدامات تروریستی که در آن کشور انجام میشوند، همگی در یک راستا دیده شده و دال مرکزی دراماتیک فیلمنامه این اثر مسئله جدایی بین آدمهاست.
«بزرگمرد کوچک»
صادق صادقدقیقی در اولین تجربه کارگردانیاش سال ۹۰ سراغ ساخت فیلمی با موضوع خرمشهر رفت و رشادتهای نوجوانان را در این برهه در خرمشهر به تصویر کشید. داستان فیلم به اوایل جنگ و حمله عراق به خرمشهر مربوط میشود و نوجوانی را نشان میدهد که به انگیزه دفاع از آب و خاک و ناموس، رشادتهای بسیاری را بروز داده است. او ابتدا به دست نیروهای عراقی میافتد و مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، اما اعتماد عراقیها را جلب میکند و مواد غذایی، مهمات و گرای دشمن را به نیروهای ایرانی میرساند.
«دسته دختران»
از آثار متأخر درباره اتفاقات مربوط به خرمشهر در ایام دفاع مقدس فیلم سینمایی «دسته دختران» است. فیلم سینمایی «دسته دختران» دومین فیلم بلند کارگردان فیلم «ویلاییها» ست که با همکاری «میلاد اکبرنژاد» و «ابراهیم امینی» به نگارش درآمده است. داستان فیلم سینمایی «دسته دختران» به دوران جنگ تحمیلی بازمیگردد. ۱۰ روز از حمله عراق به ایران گذشته است. نیروهای عراقی تا نیمه شهر را تصاحب کرده و شهر را به آشوب کشیدهاند. گروه کثیری از مردم شهر فرار کردهاند. آنها که ماندهاند یا شهید و زخمی شدهاند یا در حال نبرد هستند. مردان در خط مقدم و زنان در پشتیبانی پشت جبهه! داستان از آنجا آغاز میشود که دستهای سه نفره از زنان و دختران شهر که تحت آموزش نظامی قرار گرفتهاند، قصد ورود به مناطق درگیری دارند. همانطور که منیر قیدی، کارگردان دسته دختران خودش میگوید، سن و سالش به درک روزهای دفاع مقدس نمیرسد و گفته است: «همه کتابهای این حوزه را خواندیم و گرتهبرداری کردیم»، اما آنچه در این فیلم کموبیش نشان داده میشود با هیچ کدام از واقعیات و حقایق ایام محاصره، اشغال و آزادسازی خرمشهر مطابقت و همخوانی که هیچ حتی نزدیکی و قرابتی هم ندارد. قیدی برای نشان دادن نقش بیبدیل و غیرقابل انکار زنان در آن دوران نیت خوبی داشته، اما خروجی کارش با واقعیت غریب است، چه اینکه اغلب زنانی که آن روزها در خرمشهر دوشادوش مردان با بعثیها میجنگیدند، گزارههای آن را تأیید نمیکنند.
آثار تلویزیونی
پرداختن به موضوع خرمشهر و حوادثی که این شهر مقاوم طی ایام هشت ساله دفاع مقدس از سر گذرانده نه فقط در سینما بلکه در قالب سریالها و مجموعههای متنوع تلویزیونی هم روایت شده است؛ سریالهایی که قصه و برخی شخصیتها و حتی موسیقی آنها برای مخاطبان قدیمیتر تلویزیون به خاطرههای دیداری و شنیداری تبدیل شدهاند.
«گل پامچال»
از خاطرهانگیزترین آثار تلویزیونی که در رابطه با خرمشهر و مردمانش ساخته شده سریال «گل پامچال» به کارگردانی محمدعلی طالبی با آن موسیقی خاص و ماندگارش است. در واقع اولین سریالی که به شکل مستقل درباره تبعات جنگ روی آنتن شبکه یک سیما رفت، همین سریال بود. این سریال با نام ابتدایی «گل مینا» از روزهای پایانی جنگ در کلاردشت به کارگردانی محمدعلی طالبی کلید خورد؛ سریالی که تولیدش سه سال طول کشید و در نیمه دوم سال ۷۰ روی آنتن رفت. سوای طرح اولیه سریال که برگرفته از کتاب «مادر» اثر لیوبا ورونکوا بود، «گل پامچال» با داستان پرافت و خیز و موسیقی بهیادماندنی محمدرضا علیقلی قصه دختری به نام لیلا را روایت میکند که در روز ۳۱ شهریور ۵۹ زندگی و خانوادهاش را از دست میدهد. او به دنبال پیدا کردن برادرش به اهواز و بعد به تهران سفر میکند. در ادامه این سفر لیلا به همراه یکی از اقوامش عموابراهیم (با بازی داود رشیدی) به شمال میرود. زندهیاد کامبوزیا پرتوی نویسندگی این سریال را در کنار محمد حاتمی (مدیر وقت گروه شاهد) انجام داد.
«خاک سرخ»
«خاک سرخ» جزو معدود سریالهای تلویزیونی است که ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان سرشناس و خوشفکر سینمای کشورمان بعد از چندین تجربه موفق و پرسروصدای سینمایی مانند «آژانس شیشهای» آن را با سر و شکلی کاملاً سینمایی ساخته است. این سریال که در ابتدا «لیلا و جنگ» نام داشت، داستانش درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج بود که با پیروزی انقلاب آزاد میشود. او هنگام دستگیرشدن دخترش لیلا را گم میکند و همواره در ذهنش به دنبال او بوده است. از سوی دیگر همزمان با شروع جنگ و عروسی لیلا در تهران، او متوجه میشود پدر و مادر واقعیاش در خرمشهر زندگی میکنند و به دنبال آنها میرود، اما این جستوجو همزمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از خرمشهر است. این سریال به قلم مسعود بهبهانینیا و تهیهکنندگی ایرج محمدی در سال ۷۹ ساخته شد و در دهه ۸۰ روی آنتن شبکه یک رفت. داستانی جذاب به همراه بازیگرانی، چون پرویز پرستویی و کارگردانی حاتمیکیا و نگاه خاص او به جنگ نام این سریال را در زمره سریالهای مهم و با اعتبار جنگی قرار داده است.
«در چشم باد»
این مجموعه ۵۰ قسمتی که ساخت آن در گروه حماسه و دفاع شبکه یک پنج سال طول کشید، یکی از افتخارات این شبکه در حوزه دفاع مقدس بود؛ مجموعهای به کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفریجوزانی که وقایع سیاسی- اجتماعی سه دوره از تاریخ معاصر کشورمان را در سالهای ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ به تصویر میکشد. بخش سوم این سریال که مربوط به فتح خرمشهر بود و صحنههای جنگی بینظیری را در سریال ثبت کرده حائز اهمیت است، ضمن اینکه آوردن تصاویر مستند از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر هم ویژگی دیگری به این مجموعه عظیم تاریخی و سیاسی بخشید. «در چشم باد» قصه خانواده ایرانی را از دوره قیام میرزاکوچک جنگلی تا فتح خرمشهر با حضور جمع زیادی از بازیگران از جمله سعید نیکپور، پارسا پیروزفر، اکبر عبدی، کامبیز دیرباز و لاله اسکندری به تصویر کشید.
سریال «کیمیا»
سریال «کیمیا» جدیدترین اثری است که در بیش از ۱۰۰ قسمت با موضوع بررسی اتفاقاتی که در شهر خرمشهر رخ میدهند در سه مقطع زمانی «قبل از انقلاب، دوره جنگ و زمان بعد از آن» و از طریق شبکه ۲ سیما روی آنتن رفت.
این سریال به قلم مسعود بهبهانینیا و کارگردانی جواد افشار تهیه و تولید شد. در سریال «کیمیا» که به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی نوشته شده، تحولات جامعه، پدر و دختری را مقابل هم قرار داده است. دختر خانواده که کیمیا نام دارد، پرسشگر است و معترض و در مقابل او پدری قرار دارد که نظامی، منضبط و پایبند به قانون است. سیر حوادثی که در زندگی این خانواده رخ میدهد، آنها را درگیر توطئه و دسیسهای بزرگ و شیطانی میکند و کیمیا با تلاشی خستگیناپذیر درصدد نجات خانواده برمیآید و به این ترتیب او تبدیل به زنی مقاوم و استوار میشود؛ زنی مشابه هزاران زن ایرانی مسلمان که برای حفظ خانواده از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
علاوه بر این آثار سینمایی و داستانی، مستندهای مختلفی نیز درباره آزادسازی خرمشهر ساخته شده است. «نبرد خرمشهر»، «فرزند خرمشهر» و «خرمشهر امروز» از جمله آثار شاخص سینمای مستند درباره این شهر و اتفاقاتش هستند. به طور کلی تاکنون آثار بسیاری با موضوع خرمشهر ساخته شده است، اما هیچ کدام از این آثار آنطور که باید و شاید به عملیات آزادسازی خرمشهر و قهرمانان این شهر نپرداختهاند. عملیات بیتالمقدس یکی از بزرگترین عملیاتهای نظامی در دنیا بود و مهمترین اتفاق تاریخی ایران پس از انقلاب را رقم زد.