جو بایدن، رئیسجمهور امریکا در اول مارس و طی سخنرانی وضعیت کشور در کنگره بر اصطلاح «جهان آزاد، the free world» تأکید کرد و گفت: «جهان آزاد در وحدت خود مصمم است» و همین مضمون در سخنرانی چند روز بعد بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا نیز منعکس شد. تأکید بایدن بر این اصطلاح یادآور اسطورهسازی حاکمیت امریکا در ۷۵ سال قبل است که بر اساس آن، جنگ سرد بین دو بلوک غرب و شرق پایهگذاری شد. حالا به نظر میرسد بایدن قصد دارد از جنگ سرد دستمایهای برای جان دادن به این اصطلاح بهرهبرداری یا حتی همان صفبندی سالهای جنگ سرد را بار دیگر بر همان مبنا احیا کند، با این حال تجربه جنگ سرد نشان داد اسطورهسازی «جهان آزاد» منجر به رویارویی تمامعیار جهان غیرکمونیست با جهان کمونیستی نشد و یگانهانگاری بین جهان غرب و جهان آزاد هیچگاه نتوانست محقق شود. به نظر میرسد این موضوع حالا هم صادق باشد، جدای از اینکه جهان امروز دیگر همانند هفت دهه قبل جهان دوقطبی نیست بلکه به سمت جهان چندقطبی در حرکت است.
سخنرانیهای ماه مارس
این نکتهای عجیب است که ماه مارس نقطه تعیینکنندهای در اسطورهسازی «جهان آزاد» از سوی امریکاست. در واقع، سخنرانی هری ترومن، رئیسجمهور پیشین امریکا در ۱۲ مارس ۱۹۴۷ و تحت همین عنوان بررسی وضعیت کشور بود که نقطه آغاز برای این اسطورهسازی شد. او در این سخنرانی از اعضای کنگره خواست از لایحه بسته کمک به ترکیه و یونان حمایت کنند تا با تصویب این لایحه، مانع گسترش اتحاد جماهیر شوروی به جنوب شرق اروپا شوند. سخنرانی او همراه با لفاظیهای پرآب و تاب بود و از «حق تمامی مردمها برای حفظ نهادهای آزاد و یکپارچگی ملیشان در برابر تحرکات ستیزهجویانه» گفت و با این کلمات تند و آتشین بود که اعضای کنگره را مجاب به تصویب لایحهاش کرد. ترومن با این سخنرانی ایده «جهان آزاد» را در دکترین بینالمللی خود قرار داد تا اینکه امریکا مدعی رهبری «جهان آزاد» در برابر جهان بسته کمونیستی یا «جهان اقتدارگرا» شود. به عبارت دیگر، بایدن در سخنرانی ۱۲ مارس خود پا جای پای ترومن در ترومن در ۷۵ سال قبل میگذارد و در این تصور است که میتواند با زنده کردن اسطوره «جهان آزاد» دوباره همان نقش امریکا را در جنگ سرد احیا کند و آن را در موقعیت رهبری این جهان اسطورهای قرار دهد، با این حال به نظر میرسد اسطورهسازی این بار رئیسجمهور امریکا از «جهان آزاد» فراتر از لفاظیهای سیاسی نرود و نتواند همان کاری را بکند که با بلوکبندی بین غرب و شرق انجام داد.
سلطهجویی و کاستیها
در واقع، دکترین ترومن و اسطورهسازی او از «جهان آزاد» در برابر «جهان اقتدارگرا» زمینهای بود برای سلطهجویی کاخ سفید که در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و استفاده از بمب اتمی، احساس میکرد برترین قدرت جهانی است و میتواند با این اسطورهسازی سلطهجوییاش را در جهان گسترش دهد. سند فوق محرمانه شورای امنیت ملی امریکا به شماره ۶۸ در اوایل ۱۹۵۰ این سیاست سلطهجویانه در دکترین ترومن را تثبیت و اعلام کرد «شکست نهادهای آزاد در هر جایی از دنیا به منزله شکست در همه جاست» و در این سند از امریکا خواسته شده بود «قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان آزاد» را به سرعت هر چه تمامتر برپا کند. میتوان گفت شروع جنگ کره در ژوئن ۱۹۵۰ فرصتی را برای ترومن و دولت او فراهم کرد با ورود به این جنگ، اسطورهسازی خود را از جهان آزاد پیش ببرند، با این حال سالهای بعد از این جنگ به نحوی پیش نرفت که از اسطورهسازی امریکا انتظار میرفت.
نخستین مشکل در تلقی امریکا از اسطورهاش بود، به نحوی که کشور غیرکمونیستی را جزو جهان آزاد میدانست، در حالی که بسیاری از کشورها حاضر نبودند در صفبندی بین شرق و غرب از یک طرف جانبداری کنند. به عبارت دیگر، اسطوره امریکایی از جهان آزاد بیشتر از آنکه بیانگر واقعیت موجود از کشورهای جهان باشد، محدود به متحدان غربی امریکا بود که جنگ کره باعث شده بود به گرد واشنگتن جمع شوند و این تصور را القا میکردند که گویا کشورهای غیرکمونیستی همگی از آنها حمایت میکنند. بطلان این تصور با استفاده از عبارت عدمتعهد «Non- Alignmen» توسط هند و یوگسلاوی در سال ۱۹۵۰ و در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل روشن شده بود و تشکیل جنبش عدمتعهد به ابتکار این دو کشور به علاوه مصر و اندونزی در یک دهه بعد نشان داد جهان موجود بنا بر اسطورهسازی امریکایی از «جهان آزاد» شکل نگرفته است. در این بین، باید به ظهور کشورهای در حال توسعه طی سالهای بعد اشاره کرد که با رشد قدرت اقتصادی خود توانستند رفتهرفته حرفی برای گفتن در عرصه بینالملل داشته باشند، در عین اینکه نه در «جهان آزاد» امریکایی قرار داشتند و نه اینکه میشد آنها را به زعم ترومن در جرگه جهان اقتدارگرای کمونیستی قرار داد.
شبیهسازی بایدن
بایدن طی مدت حمله روسیه به اوکراین بارها از مفهوم «جهان آزاد» استفاده کرده است و سعی دارد از طریق شبیهسازی وضعیت موجود و مخصوصاً با دوره ترومن، همان صفبندیای را که ترومن به دنبالش بود، احیا کند. این نکته جالبی است که ترومن و بایدن هر دو از حزب دموکرات هستند، اما با وجود این و به رغم تصور کاذبی که در مورد رویه حزب دموکرات امریکا ساخته شده است، این دو با اسطورهسازی «جهان آزاد» به دنبال حفظ، تقویت و توسعه میلیتاریسم امریکایی هستند. در واقع، ترومن نیازمند توجیه و دستاویزی بود تا زیرساخت و توان نظامی امریکا را در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم نه تنها حفظ کند بلکه با تقویت آن، ابزار مؤثری برای سلطهجویی امریکا در سرتاسر جهان داشته باشد. این روحیه میلیتاریستی در بایدن نیز تکرار شده و نشانه آن افزایش قابل توجه بودجه نظامی امریکا برای سال آینده میلادی است که به رقم بیسابقه ۷۷۳ میلیارد دلار رسید و این جدای از ۴۰ میلیارد دلار برای برنامههای مرتبط با امور دفاعی در افبیآی، وزارت انرژی و دیگر آژانسهای امنیتی امریکاست. به عبارت دیگر، اسطورهسازی بایدن از «جهان آزاد» همانند ترومن لفاظی سیاسی برای خدمت به صنایع نظامی امریکاست که قلب و روح نظام میلیتاریستی این کشور را تشکیل میدهند.
جهان متفاوت
چیزی که بایدن برای اسطورهسازی خود نادیده گرفته واقعیت جهان امروز است. جهان امروز بدون شک و تردید با جهان زمان ترومن و بعد از جنگ جهانی دوم تفاوت بنیادین دارد. این تفاوت را میتوان در تقاضای کاخ سفید از متحدان سنتی عرب خود، یعنی عربستان سعودی و اماراتمتحدهعربی دید که برای افزایش تولید نفت انجام شد، اما این دو کشور نه تنها حاضر به پذیرش این درخواست نشدند بلکه تعهدات خود را به روسیه در اوپک پلاس به آن ترجیح دادند. از سوی دیگر، چین در زمان ترومن هنوز قدرت قابل توجه در جهان دستکم از لحاظ اقتصادی نبود و حتی کرسی آن در سازمان ملل نیز در اختیار جمهوری چین بود که فقط بر جزیره تایوان تسلط داشت. حالا چین دومین قدرت اقتصادی جهان بعد از امریکاست که نه تنها حاضر نشده از این صفبندی و اسطورهسازی امریکایی حمایت کند بلکه آشکارا در مقابل آن قرار گرفته و بر کسی پوشیده نیست که همچنان به حمایتهای اقتصادیاش از روسیه ادامه میدهد. علاوه بر این، دیگر کشورهای عضو گروه «بریکس» شامل هند، برزیل و آفریقایجنوبی هم حاضر نشدهاند در «جهان آزاد» بایدن قرار بگیرند و ترجیح دادهاند سیاست مخالفت با جنگ و تحریم را دنبال کنند. به این ترتیب و برخلاف تبلیغاتی که در رسانههای غربی میشود، «جهان آزاد» بایدن خیلی کوچکتر از «جهان آزاد» ترومن است و همین نیز باعث میشود اسطورهسازی این بار امریکا از حد و مرز لفاظیهای سیاسی فراتر نرود و نتواند همان تأثیری را بگذارد که ۷۵ سال قبل گذاشت.