«هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال» این ترکیب چهار کلمهای، این روزها یکی از معضلات اصلی فوتبال ایران را شکل میدهد. هیئت رئیسهای متشکل از چند عضو غیرقانونی، یک عضو بازداشتی و چند عضو دیگر که سایه یکدیگر را با تیر میزنند و تا دلتان بخواهد علیه هم صحبت میکنند.
با این اوصاف این هیئت رئیسه دیروز تشکیل جلسه داد، جالب اینکه از همین هیئت رئیسه نیمبند یکی اعلام کرد که به دلیل مشکلات کاری در جلسه شرکت نمیکند و کسی هم پیدا نشد که بپرسد جناب سراجی اگر کاری مهمتر از فوتبال، آن هم در ماههای منتهی به جامجهانی داری، چرا عضو هیئت رئیسه شدی!
جالبتر اینکه برای از رسمیت نیفتادن جلسه مقرر شد عضو بازداشتی هیئت رئیسه به صورت آنلاین از بازداشتگاه در جلسه حضور داشته باشد و باز هم کسی پیدا نشد که بپرسد شهره موسوی که به اتهام کلاهبرداری دستگیر شده، قرار است چه کمکی به فوتبال کند، تازه باید کلاه فوتبال را هم سفت و سخت نگه داشت که برداشته نشود!
خب خروجی جلسه هم جز حاشیه چیز دیگری نبود. یکی از تغییر دبیرکل حمایت کرد و دیگری نه، یکی علیه عضو غایب حرف زد و دیگری هم در حمایتش و در نهایت نیز سرپرست فدراسیون خود را از هرگونه ارتباط با پرونده گلگهر مبرا اعلام کرد و جلسه تمام شد. اما سؤال اینجاست؛ لزوم برپایی چنین جلسهای چیست؟
در روزهایی که باید رسیدگی به وضعیت تیم ملی برای حضوری پرقدرت در جام جهانی یکی از اصلیترین امور فدراسیون باشد، هیئت رئیسه فقط و فقط مشغول امور حاشیهای است. هرچند خوب بلد است کاسه گدایی به دست بگیرد و از دولت تقاضای دریافتهای میلیاردی، آن هم ارز نیمایی برای برنامههای تخیلی خود داشته باشد. در روزهایی که خبر میرسد همگروههای ایران در جام جهانی چه برنامههایی برای بازیهای تدارکاتی دارند و دیگر کشورهای آسیایی چگونه خود را آماده حضور در آوردگاه جام جهانی قطر میکنند، اینجا و در فدراسیون بیسروصاحب فوتبال ایران، اعضای هیئت رئیسه به جای کار کردن و حرکت در جهت سروسامان دادن به این همه نابسامانی فقط با یکدیگر کلکل میکنند و نهایتش هم این میشود که با پرتاب قندان توسط سرپرست به سوی یکی از منتقدان جلسه تمام میشود!
به جرئت میتوان گفت مشکل اصلی امروز فوتبال کشور همین هیئت رئیسه است، هیئت رئیسهای با اعضای غیرقانونی، کلاهبردار، ازخودراضی و خودبزرگبین و در نهایت انتقادناپذیر که نهتنها سودی به حال فوتبال ندارد، بلکه یکتنه توانایی زمین زدن و تعلیق فوتبال کشور را هم دارد، چه برسد به اینکه بخواهد برای آینده تیم ملی و فوتبال کشور برنامهریزی کند.
آنچه مسلم است اینکه بروز این همه اختلاف که نمونههای کوچک آن در پایان جلسه دیروز خودنمایی کرد، نشان میدهد اوضاع حتی خرابتر از چیزی است که تصورش را داریم. فوتبال روزهای حساسی را پیشرو دارد، روزهایی که باید ابتدا خود را برای انتخاب رئیس جدید آماده کند و مهمتر از آن اینکه آماده حضور در جام جهانی شود، ولی وقتی مشکل اصلی خود فدراسیون و افراد حاضر در آن هستند، آیا میتوان به آینده خوشبین بود؟ آیا با وجود مدیرانی، چون اعضای هیئت رئیسه میتوان امید داشت که فوتبال سروسامان بگیرد؟
از یاد نبریم که فوتبال به راحتی از مافیای امثال مهدی تاج و کفاشیان و حتی عزیزیخادم نجات پیدا نکرد، ولی حقیقت این است که با این اوضاع بههم ریخته و این همه افسارگسیختگی امروز باز هم صدای پای مدیرانی میآید که قرار بود با رفتنشان فوتبال نفس راحتی بکشد و خونی تازه در رگهایش جریان پیدا کند.