۳۱۷ سارق دیگر به جمع سارقان بازداشت شده پلیس تهران اضافه شدند. این متهمان که در جریان هفتمین مرحله از طرح کاشف پلیسآگاهی پایتخت دستگیر شدهاند در قالب۶۲ باند مرتکب جرم میشدند. سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی پایتخت گفت: در جریان اجرای طرح روی سرقت منازل و موبایل تمرکز داشتیم و برای تشدید برخورد با مجرمان قرارگاه موبایلقاپی هم شروع به فعالیت کرده است.
یکی از سارقان بازداشت شده به شیوهای تازه مرتکب سرقت میشد. او با معرفی خودش به عنوان مأمور برق وارد خانههای مردم میشد و با فریب ساکنان طلای آنها را سرقت میکرد. ۹نفر از سارقان هم با تشکیل باند خانههای ویلایی را شناسایی کرده و با ربودن مالکان تنها و با جعل سند خانهرا به فروش میرساندند که گفتگو با آنها در ادامه میآید:
درباره سرقتهای عموبرقی قلابی
در حاشیه طرح عده زیادی از شاکیان حضور داشتند. وقتی عده زیادی زن به سمت یکی از سارقان هجوم بردند کنجکاو شدیم تا بدانیم علت چیست. به کمک مأموران شاکیان که بعضی از آنها با فرزندان خردسال و نوزاد آمده بودند، آرام و به سولهای در حیاط پلیس هدایت شدند. یکی از شاکیان گفت: «یک روز ساعت هشت صبح همراه پسر ۱۲سالهام در خانه بودم صدای زنگ آمد. پشت آیفون رفتم که دیدم مرد جوانی خودش را مأمور برق معرفی کرد و گفت: «۸ میلیون تومان بدهی دارید و باید کنتور را قطع کنم.» مقابل در رفتم و او سئوال کرد وسایلی که مصرف برقشان زیاد است، چیست. سپس خواست آنها را از برق بکشم. داشتم میرفتم بالا که دیدم او هم دنبال من به طبقه بالا آمد. با شوهرم هم تماس گرفتم و آن مرد به شوهرم همین توضیحات را داد، سپس از ما خواست تلفن همراهمان را بیاوریم تا کدی راکه برایمان ارسال میشود، بخوانیم و آنرا پیامک کنیم. پسرم تلفن همراهش را آورد. آن مرد بعد از گرفتن تلفن همراه وقتی دستبندم را در دستم دید گفت: «آنرا بدهید تا نوسان کنتور را هم بگیرم.» یک لحظه شک کردم و دستبند را ندادم که متهم گفت بروید یک سیم مسی بیاورید. در یک لحظه که به خانه برگشتم پسرم نیز دنبالم آمد. او همان موقع در حالیکه تلفن همراه پسرم دستش بود فرار کرد. دیگر شاکی نیز زن آرایشگری بود که متهم با ورود به آرایشگاه به بهانه ۸میلیونتومان بدهی مرتکب سرقت طلا شده بود. زن آرایشگر گفت: متهم وقتی حرف ۸میلیون تومان بدهی را زد گفت میتواند نوسان برق را بگیرد و این مبلغ را صفر کند، اما شیرینی دارد. با خودم گفتم شاید این مشکل با ۵۰ یا ۱۰۰ هزار تومان حل شود. سپس متهم از من یک قطعه طلا خواست تا نوسان برق را بگیرد. گوشواره ام را درآوردم، اما او گفت این طلا ظریف است و باید طلای سنگینتری باشد. از همکارم که داخل سالن بود طلا خواستم. رفتم داخل سالن که زنجیر و پلاک او را بگیرم، اما متهم پشت سر من وارد سالن شد و هنگام خروج از سالن طلای همکارم را با خودش برد. او وقتی وارد پارکینگ شدهبود هنگام فرار با مدیر سالن با تهدید پیچ گوشتی او را هل داده و گریخته بود.
گفتگو با متهم
چند سال داری؟
۳۴ سال.
سابقه داری؟
یک فقره سرقت گوشی که سال گذشته آزاد شدم.
اعتیاد داری؟
نه. حتی سیگار هم نمیکشم.
شغلت چه بود؟
در جوراب بافی کار میکردم.
پیشنهاد این سرقت از طرف چه کسی بود؟
خودم.
با این شیوه چقدر کاسب شدی؟
حدود ۷۰میلیون تومان و ۱۵۰گرم طلا.
گوشیهای سرقتی را به چه کسی میفروختی؟
مالخر داشتم.
به شاکیان میگفتی که اپراتور داری. او چه کسی بود؟
زن جوانی بود که با او آشنا شده بودم حالا او هم دستگیر شده است.
فروش خانه ویلایی با جعل سند
دو مرد جوان دستگیر شده در این طرح، از اعضای باند ۹نفرهای که به ربودن یک پیرمرد ارمنی و فروش خانه ویلایی ۲۰۰متری او با جعل سند دستگیر شدهبودند. یکی از متهمان درباره این اتهام سکوت کرد، اما همدستش به سئوالاتم پاسخ داد.
چند سال داری؟
۴۰ سال.
اتهامت آدمربایی و جعل سند است. در این باره توضیح میدهی.
روزی همراه دوستانم به بهانه مأموران ستاد مبارزه با مواد مخدر و پلیسآگاهی وارد خانه شدیم. پیرمرد با سه نفر از دوستانش در حال مصرف مواد بود که آنها را به بهانه ترک به کمپی در حکیمیه بردیم. با مدیر کمپ صحبت کردم و آنها را همانجا بستری کردیم. سپس در این فرصت موفق شدیم با جعل سند خانه پیرمرد را بفروشیم.
پیشنهاد این نقشه از طرف چه کسی بود؟
سردسته ما یک زن بود که ادعا میکرد این خانه سال۵۶ از طرف پدرش به نام او منتقل شده است. او میگفت زمان بیماری آلزایمر پدرش سند را پیدا کرده است، اما بعدها متوجه میشود ملک در اختیار یک پیرمرد ارمنی است و او در آن ملک قدیمی چهار مستأجر دارد و خودش در طبقه پنجم ساکن است. فکر میکردیم حقیقت را میگوید این شد که قبول کردیم او را کمک کنیم. اما بعدها فهمیدیم دروغ گفته است.
سند خانه چطور به دست آن زن رسیدهبود؟
او سال۹۵ یک نفر را به عنوان مهمان به خانه آن پیرمرد فرستاده بود و آن مرد توانسته بود سند را سرقت کند.
بعد چه شد؟
بعد از سرقت، جعل سند کردیم سپس مستأجرها را با حکم تخلیه بیرون کردیم. وقتی خانه را به قیمت ۷میلیارد فروختیم خریدار در حال ساخت و بازسازی ساختمان بود که مأموران متوجه ماجرا شدند و شهریور سال گذشته همگی شناسایی و دستگیر شدیم.
چطور شناسایی شدید؟
وقتی پیرمرد را به کمپ بردیم یکی از مستأجرها شک کرده بود و مأموران را باخبر کرده بود. پلیس در تحقیقات متوجه آدمربایی و فروش جعلی خانه شد و همگی اعضای باند دستگیر شدیم.
آن زن هم دستگیر شد؟
بله، او الان در زندان است.
آن پیرمرد کجاست؟
بعد از دستگیری فهمیدیم او همچنان درکمپ است.
چرا؟
همه فرزندانش در کانادا بودند و او هم برای حفظ جانش همچنان در کمپ مانده بود.