متن زیر خاطرهای از شهید کشوری به نقل از حاجیه خانم سیلاخوری، همسر شهید کشوری است که در ادامه میخوانیم.
اسفند سال ۵۵ بود که طی یک مراسم ساده و بدون تشریفات با احمد ازدواج کردیم. تنها خرید ازدواج ما لباس و حلقه بود و مراسم هم در خانه پدری ما برگزار شد. بعد از ازدواج به کرمانشاه محل خدمت شهید کشوری رفتیم. از همان سالهایی که نامزد بودیم میدیدم ایشان مطالعه، تحقیق و بررسی بسیاری در دین داشت و مسائل را بهخودیخود قبول نمیکرد.
شهید کشوری در اوج حکومت شاه، تفکرات انقلابی داشت. همیشه میگفت: «خدایا! من زنده باشم و روزی که امریکاییها و شاه از ایران میروند را ببینم.» توجه زیادی هم به محرومان منطقه محل سکونتمان داشت، در کرمانشاه با کمکهای خودش و جمعآوری اعانه از طرف دوستانش، آنها را بین مردم مستمند تقسیم میکرد و میگفت: «اینها از طرف آیتالله خمینی است!»
بعد از پیروزی انقلاب، احمد هر کاری از دستش برمیآمد برای انقلاب انجام میداد. در اغتشاشات کردستان داوطلب شد و ماهها آنجا میجنگید. خرداد ۵۹ در درگیری با ضد انقلاب دچار جراحت شدید شد. به دلیل جراحیهای سنگین روی گردن، دست و سینه تا مدتی نمیتوانست پرواز کند. حتی تا زمان شروع جنگ در آخرین روز شهریور ۵۹ مرتب به بیمارستان رفت و آمد داشت و همان شهریور عمل جراحی کرد که فرزندمان هم تازه متولد شده بود. با این حال وقتی جنگ شروع شد، ایشان همان روز حمله به سمت پادگان رفت. پرسیدم کجا میروی؟ در پاسخ گفت باید بالگردها را به جای امنی ببریم.
احمد دو ماه و نیم بعد از شروع جنگ به شهادت رسید. یک ماه قبل از شهادتش با هم تماس تلفنی داشتیم. به من گفت اگر میخواهی میتوانی به منطقه بیایی.
من از این موضوع استقبال کردم؛ چراکه فکر میکردم اگر جنگ و سختی برای ایشان هست باید برای من هم باشد. ایشان حتی شب قبل از شهادتش گفت میخواهد هواپیمای دشمن را بزند. من تعجب کردم و پرسیدم بالگرد با هواپیما چه مناسبتی دارد که در پاسخ گفت: «من برنامهریزی کردم و فردا یک هواپیما را میزنم.» شهید به دنبال کارهای نشدنی بود.
فردای همان شب احمد در بازگشت از مأموریت به شهادت رسید. ایشان با روحیه دلسوزانهای که نسبت به دوستانش داشت، همچنین با روحیه حقطلبی و حقجویی که داشت، باعث میشد همه جذب اخلاق و حسن رفتارش شوند. مطمئن هستم اگر شهدا و شهید احمد دوباره برگردند باز هم به همان مسیر خودشان ادامه میدهند و خانواده شهدا هم حاضر هستند در این راه از عزیزانشان بگذرند.