اعتراض گلمحمدی به بلاتکلیفی مدیریتی باشگاه پرسپولیس پربیراه نیست. اگرچه تیم یحیی این فصل نمایش فنی قابل قبولی از خود ارائه نداده، اما مشکلات مدیریتی که مسائل مالی، جدایی برخی مهرههای تأثیرگذار تیم و بسته شدن پنجره نقل و انتقالات از جمله آنهاست در روند پرانتقاد این فصل سرخپوشان بیتأثیر نبوده است. با وجود این گلایههای سرمربی پرسپولیس در خصوص بلاتکلیفی مدیریتی گویا چندان به مزاج وزیر ورزش خوش نیامده که سجادی با دلخوری از انتقادهای یحیی، مدعی میشود که وزیر ورزش است، نه وزیر پرسپولیس یا استقلال.
صدالبته که حق با سجادی است و او ورزیر کل ورزش است، نه فقط وزیر پرسپولیس و استقلال و در این مهم کوچکترین شک و تردیدی نیست. با این حال از کنار این مسئله که وزیر ورزش رئیس مجمع این دو باشگاه است و تصمیمگیرنده اصلی در مقوله مدیریتی آنها نیز نمیتوان به سادگی عبور کرد و تا زمانی که سجادی هم مثل دیگر وزرای ورزش این عنوان را یدک میکشد، موظف است اوضاع مدیریتی این دو باشگاه را سروسامان دهد و هرگونه مشکلی که بابت مسائل مدیریتی یقه پرسپولیس و استقلال را بگیرد، بیهیچ تردیدی به وزیر ورزش نیز مرتبط میشود.
وزیر ورزش بر این باور است که مسائل مدیریتی دخلی به یحیی ندارد و او بهجای تمرکز روی مسائل مدیریتی باشگاه باید به مسائل فنی تیم بپردازد، حال آنکه سجادی با توجه به پیشنیه و تجربهای که خود در ورزش دارد، بیشک به این مهم واقف است که مسائل مدیریتی تا چه اندازه میتواند در مسائل فنی یک تیم تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. این بدان معنا نیست که تمام ناکامیهای پرسپولیس در فصل جاری و عدم حضورش در ردههای بالای جدول بر گردن مدیریت باشگاه است، اما نقش مدیریتی را نمیتوان در این زمینه نادیده گرفت و این حق را میتوان به سرمربی سرخپوشان داد که خواهان سروسامان دادن به وضعیت مدیریتی باشگاه باشد. اما اینکه وزیر ورزش اداره شدن باشگاه بزرگی، چون پرسپولیس را با سرپرست بلاتکلیفی نمیداند، مسئله جالب توجهی است. سجادی مدعی است که با صدری هماهنگ است، این هماهنگی شاید در زمینههایی، چون پرداخت طلب کالدرون از حق مردم مناطق محروم که چشم به دست مسئولان مؤسسه کارآفرینی داشتند، باشد. شاید هم در مسائلی دیگر که بهزعم وزیر ورزش نیازی نیست که توضیحات مبسوط در خصوص آن ارائه شود. اما بدون شک باشگاه پرسپولیس یا هر باشگاه دیگری نیاز به مدیرعامل دارد برای آنکه به شکلی بهتر و هدفمندتر اداره شود، نه سرپرست و این وضعیت چیزی جز بلاتکلیفی نیست.
از سوی دیگر وزیر ورزش نمیتواند با بیان این مهم که وزیر ورزش است، نه وزیر پرسپولیس و استقلال شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند و این مسئله که رئیس مجمع این دو باشگاه است و تصمیمگیرنده اصلی در خصوص مسائل مدیریتی، آنها را نادیده بگیرد. اما اگر به راستی او بر این باور است که نمیتواند به شکلی ویژه که ریاست مجمع سرخابیها بودن بر گرده او گذاشته، مسائل این دو باشگاه را پیگیری و رتق و فتق کند باید یکبار برای همیشه قال قضیه را بکند و تغییراتی ایجاد کند تا به راستی نیازی نباشد به واسطه سمتی که در این دو باشگاه دارد پاسخگوی هواداران آنها باشد.
اما چطور میشود وقتی پای مسائل مدیریتی به میان میآید و مطالبات مردم به روشن شدن وضعیت مدیریت باشگاه پرسپولیس و استقلال میکشد، آقایان به صرافت آن میافتند که وزیر ورزش هستند، نه فقط وزیر استقلال و پرسپولیس. نقلقولی که به اشکال متفاوت از وزرای قبلی نیز بارها و بارها شنیده شده است، اما وقتی پای رفع و رجوع کردن افتضاحات بجا مانده از مدیران بیکفایتی که نتیجه انتخابات نادرست آقایان است پیش میآید، اینگونه نقل قولهای حق به جانب به دست فراموشی سپرده میشود برای شل کردن سر کیسه برای رفع و رجوع اشتباهاتی که آقایان خود جزو مقصران اصلی آن هستند و این تناقضات قانعکننده نیست و به نظر میرسد که آقایان باید یکبار به نتیجه برسند. یا زنگی زنگی یا رومی رومی، چراکه نمیتوان اینگونه کجدار و مریز پیش رفت و یکبار به نعل و یکبار به میخ کوبید!