سرنوشت آرمان، پسری که از بهمنسال۹۲ به اتهام قتل دختر مورد علاقهاش غزاله در بازداشت به سر میبرد همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. در مورد این پرونده مباحث بسیاری در فضای رسانهای کشور مطرح و تلاشهای وسیعتری برای جلب رضایت خانواده غزاله صورت گرفتهاست، اما تا این جای کار تلاشهای انجام شده نتوانسته بین آرمان و طناب دار فاصلهای ایجاد کند. دو روز قبل که بار دیگر اعلام شد او برای پنجمینبار به قرنطینه منتقل شده تا حکم در موعد مقرر دربارهاش اجرا شود دور تازهای از بیم و امید صورت گرفت. بیم از اجرای حکم و امید تازه به بخشش آرمان.
با این که آرمان ۲۶ ساله پیشتر هم در معرض اجرای حکم قرار گرفته بود، اما آمد و شدهای او به قرنطینه سبب شده در معرض بدترین شرایط روحیو روانی قرار گیرد که تصور آن برای همه خصوصاً خانواده غزاله ممکن است.
شاید وضعیت بد روحی و جسمی آرمان این روزها مرهمی بر اندوه بیپایان خانواده غزاله باشد که باید آن را تا پایان عمر تحمل کنند. با نظری واقعبینانه متوجه میشویم این که اولیایدم بخشی از آرامش از دست رفتهشان را در مجازات مرتکبان پیدا میکنند مدتهاست که در مورد آرمان اتفاق افتاده و او هر بار که به طرف طناب دار هدایت میشود بارها و بارها طعم مجازات اشد را متحمل میشود. از سوی دیگر مشخص هم نیست که دستگاه عدلیه تا چه زمان میخواهد متهم را در چنین برزخی قرار دهد. البته ذکر این نکته ضرورت دارد که هیچ کس منتظر اجرای حکم از سوی دستگاه عدلیه نیست و تلاشهای صورت گرفته از سوی آنها هم امری پسندیده است. با تصور این که آرمان این بار موفق به جلب رضایت اولیایدم شود و از زندان هم رهایی پیدا کند بعید است با اتفاقهای ناگواری که برایش در زندان رقم میخورد بتواند به عنوان شهروندی سالم به زندگیاش ادامه دهد.
بازخوانی پرونده به خوبی نشان میدهد که حادثه در جریان اشتباه نوجوانی ۱۸ساله رقم خورده است. غزاله پس از آشناییاش با آرمان در سفری که خانواده هر دو به ترکیه داشتند با میل خودش دعوت آرمان را قبول کرده و به خانه آنها قدم گذاشته است. بنابراین این که آرمان پس از هشتسال ماندن در برزخ مرگ و زندگی نمیتواند جسد دخترشان را به آنها بازگرداند به آن دلیل است که امکان بازگرداندن آن وجود ندارد. پسری که از ۱۸سالگی دوران خوب زندگیاش را پشت میلههای زندان سپری میکند این روزها به بخششی بزرگ نیازمند است که امید است محقق شود.