سرویس ایران جوان آنلاین: «باران، سیلاب، ویرانی» گویی این سه کلمه با هم گره خوردهاند و اصلاً مهم نیست کجای ایران باران ببارد. مهم این است که حتماً این بارشها مشکلات و معضلاتی به همراه خواهد داشت و گرفتاری و خسارتی برای مردم. همیشه از باران و برف به عنوان نزولات آسمانی و نعمات الهی یاد میشود، اما طی یک دهه اخیر مشخص شده اگر همین نعمت مدیریت نشود، میتواند به عذاب تبدیل شده و متأسفانه در زیر سایه سوءمدیریتها حالا هر بارانی میبارد، باید منتظر عذابی بود.
مازندران از جمله استانهایی است که چند روز است شاهد بارش باران بوده و دوباره گرفتار طغیان رودخانهها و سیلاب و بروز خسارت به زیرساختهایش شده است.
تا دل آسمان میگیرد، دل مردم میلرزد
بعد از اینکه ماهها بیبارانی، زمین مازندران را تشنه لب نگهداشته بود، از همین دو هفته پیش ابرها به آسمان زیبای کرانههای خزر آمده و نزولات به شهرها و روستاهای آغاز شد. اما این اتفاق نه خوشحالی مازنیها که در گام اول طغیان و جاری شدن سیلاب در شهرها و روستاها و ویرانی باغات و زمینهای زراعی و بروز خسارت به جادهها و زیرساختها را به همراه داشت. تا یکی دو دهه قبلتر، هر چند سال یکبار میشنیدیم که سیلی آمده و به منطقهای آسیبزده، اما حالا کافیست دل آسمان بگیرد تا دل مردم بلرزد که نکند بارانی ببارد و سیلابی به راه بیفتد.
به عنوان مثال در همین بارشهای اخیر در مازندران آنقدر خرابی به بار آمد که ستاد مدیریت بحران استان، مجبور به جمعآوری گزارش شد و اعلام کرد سیلاب حدود ۶ هزار میلیارد ریال به بخشهای زیربنایی و زیر ساختی، کشاورزی، واحدهای مسکونی و معیشتی خسارت وارد کرده است.
اتفاق در پایین دست است، نه آن بالاها
اقلیم مازندران که مورد بررسی قرار میگیرد مشخص میشود تا نیم قرن پیش، هم میزان بارشها بیش از بارشهای کنونی بوده و هم میزان سیلابها به شدت کمتر از این همه سیل و ویرانی و خسارت.
وقتی سیلی میآید، متولیان امر چشمهایشان را به بالا دستها میدوزند که چه خبر است. غافل از اینکه تمام اتفاقات در همین پایین دست میافتد. جایی که رودخانهها به حال خود رها شده و لایروبی نمیشوند. همچنین تغییر کاربریها، بریدن درختان، از بین بردن مزارع و در یک کلام دخالتهای زیاد انسان در طبیعت، به یک رفتار عادی تبدیل شده است. تا رفتار انسانها مدیریت نشود، نمیتوان سیلاب را مدیریت کرد.
هرگز سیلی در جنگل اتفاق نمیدهد، بلکه همه سیلابها در دشت و اراضی جلگهای خصوصاً در مناطق مسکونی رخ میدهد. یعنی در مناطقی که موانع کوچک برای پخش کردن آب از بین رفته، سیلاب اجازه دارد با سرعت حرکت کند و این بار با قدرت گرفتن، موانع بزرگ مثل ساختمانها را از پیش رویش بردارد.
سیل و مجموعهای از مدیران کار نابلد
با اینکه بارها اعلام شده آبخیزداری یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از بروز سیلاب و حفظ روان آبهاست، اما در عمل اتفاق خاصی رخ نداده و در این باره هم کاری انجام نشده است.
هم اکنون آبهای اراضی کشاورزی و مسکونی به علت عدم زهکشی در مناطق شهری و روستایی پرآب میشوند و با کوچکترین بارندگی آبهای زیرزمینی بالا آمده و سیلابی را تشکیل میدهند.
نکته حائز اهمیت اینکه رودخانهها متولی مشخصی ندارند. مسئلهای که به گفته قربانعلی خدایی کارشناس ارشد آبخیزداری، متولی رودخانه در بالادست با منابع طبیعی است، بعد از آن با امور آب و در داخل شهر با شهرداری. همین ثابت نبودن تولیگری باعث میشود نگاهها به رودخانهها و آبراهها متفاوت باشد و تصمیم یک پارچهای گرفته نشود.
وی میگوید: «رودخانه خود یک شاهرگ است، اما این شاهرگ در حوزه شهری توسط شهرداریها شبکه میشود و به جای عریضتر کردن کانالها، تنگتر میشود. در نتیجه حجم آب بارگذاری شده توان عبور ندارد و ارتفاع آب بالا میآید و موجب آبگرفتگی معابر میشود.»
البته نباید از غیر استاندارد بودن پلهای احداثی در شهر و روستا نیز صرف نظر کنیم.
در حال حاضر ۹۰ درصد پلهای احداثی در شهر و روستا غیر استاندارد هستند اصول اولیه در ساخت آنها رعایت نشده است. برای کاهش هزینهها دهانه پل کم و ارتفاع نیز پایین است و این موضوع باعث میشود در زمانی که بارندگی زیاد میشود، آب مسیر اصلی را دور بزند و بخشی از پل تخریب شود یا اینکه باعث میشود جلوی آوردههای آب گرفته شود.
هر چه هست، مجموعهای از مدیریتهای ضعیف و ناکارآمد و کارنابلد، گردهم آمدهاند تا هر بارشی به جای اینکه دل طبیعت و مردم را شاد کند، مثل عذابی، ویرانهای از خود برجای بگذارد و دیگر هیچ.