شهید مهدی زینالدین از آن فرماندهان جوانی بود که استعدادهایش در دفاع مقدس شکوفا شد و در مدت زمان کوتاهی به یکی از فرماندهان بزرگ جنگ تبدیل شد. رزمندگان لشکر ۱۷ علیبنابیطالب (ع) خاطرات ماندگاری از فرمانده شهیدشان دارند و هنوز با یاد آن روزها زندگی میکنند. به مناسبت سالروز شهادت مهدی زینالدین و برادرش در ۲۷ آبان ۱۳۶۳، با دو تن از رزمندگان دفاع مقدس به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
یحیی نیازی، همرزم شهید
واقعیت این است که ابعاد مختلف شخصیتی شهید زینالدین بررسی نشده است. ایشان با آن سن و سال کم و به نوعی با تجربهای که هنوز حاصل نشده بود، عالی عمل میکرد. برداشتم این است که شهید زینالدین اتصالی به قرآن و مبانیاش داشت. به لحاظ خانوادگی هم از خانوادهای معتقد میآمد و خود نیز خیلی مقید بود.
شهید صداقت در گفتار را از انس با قرآن به دست آورده بود و به همین خاطر حرفهایش اینچنین بر دلها مینشست. وقتی ایشان در سد دز در جمع نیروها سخنرانی کرد، نیروها فرماندهشان را روی دوششان گرفتند و آنقدر چرخاندند که شهید با خواهش از نیروها خواست او را از روی دوششان پایین بیاورند.
در مباحث مدیریتی شهید زینالدین جذابیتهای خاصی وجود داشت. اول به لحاظ سیما و چهره بسیار نورانی و دوستداشتنی بود. مسئله دوم نوع بیان سلیس و روانش بود که بر دل مخاطب مینشست. مسئله بعدی این بود که تا جایی که امکان داشت وارد شوخیهای حشو نمیشد. خیلی اوقات شوخی میکرد و بچهها را میخنداند، ولی در این مسئله افراط نمیکرد. مهربانی و دلسوزی او به خصوص برای نیروهای ردههای پایینتر بسیار زیاد بود.
مدت فرماندهی شهید زینالدین کوتاه بود و عمر فرماندهیشان در لشکر ۲۷ ماه بود. یکی از کارهای ماندگار شهید زینالدین در لشکر علیبنابیطالب این بود که هر فرماندهای که قرار بود هر جا بجنگد، باید قبلش روی زمین میرفت و وجب به وجب زمین را شناسایی میکرد. خودش هم همین کار را میکرد و تا زمین را نمیشناخت عمل نمیکرد. ایشان به فرماندهان تأکید میکرد متکی به خبرهای عناصر اطلاعاتی نباشید و خودتان هم باید بروید و وضعیت منطقه را ببینید. دیگر اینکه در تخصیص و صورتبندی نیرو خیلی حسابشده عمل میکرد.
مهدی صفائیان، همرزم شهید
شهید زینالدین را به عنوان یک نابغه و یک مبتکر نظامی میشناسم. زمانی که در قرارگاه کربلا کالک نظامی را جلوی شهید زینالدین میگذاشتند ایشان مطالب نظامیای را میگفت که باعث تمجید و تحسین فرمانده باتجربهای مثل شهید صیادشیرازی میشد. شهید زینالدین نابغه عصر خودش بود.
شهید زینالدین قبل از اینکه پاسدار باشد، طلبه بود. در صحبت کردن سخنران مسلطی بود، فن بیان خوبی داشت و مطالب را خیلی روان و شیرین بیان میکرد. چون خودش جوان بود، احساسات جوانان را به خوبی درک میکرد. دیگر مثل ایشان نداریم. شهید زینالدین حقوق معمولی را که یک پاسدار میگرفت، میگرفت. از هیچ امکانات دولتی استفاده نمیکرد. عشق شهید زینالدین سپاه و خدمت به مردم بود.
شهید زینالدین تمام خوبیهایی را که میتوان برای یک شخص نام برد تمام و کمال داشت؛ تواضع، محبت، خوشرویی و دانش نظامیشان زبانزد بود. خیلی از کارشناسان نظامی کشور در یک رشته تخصص دارند. مثلاً میگویند این فرد تخصصش موشک، تانک یا توپخانه است، ولی شهید زینالدین به ریز جزئیات مسائل نظامی اشراف داشت. ایشان در تمام زمینههای نظامی اطلاعات جامع و کاملی داشت که نمونهاش کم پیدا میشد. مثلاً درباره تانک صحبت میکردیم تمام اطلاعات تانکها را بلد بود یا درباره قایقها صحبت میکردیم خیلی ریز نظر میداد.