سرخ، آبی، زرد یا سبز، سفید یا سیاه، تفاوتی نمیکند ظاهراً همه برای «سرگرم» کردن مردم درست شدهاند. اتفاقی که سالهای سال از آن میگذرد و امروز که برای سرپا نگه داشتن این رنگها به اسم شاد کردن دل مردم دست به جیب مردم میبرند بیشتر از هر زمان دیگر میتوان متوجه شد که چرا فوتبال را «افیون» تودهها مینامند.
سرگرم باشید به قرمز، دلخوش باشید به آبی، اصلاً گرسنه باشید، اما خوشحال باشید از اینکه تیمهایتان سرپا هستند. این را آنهایی میگویند که به اسم شاد کردن دل مردم و رضایت هواداران فوتبال دست به جیب مردم و همان هواداران میبرند و هزینههای فوتبال را از جیب آنها میپردازند. اعتراض هم بکنید بلافاصله پای منافع ملی و موضوعات امنیتی را وسط میکشند که اگر این کار نمیشد، چه میشد و چه و چه ضرباتی که نمیخوردیم. تازه این صغری و کبری چیدنها در شرایطی است که حرف بزنند و بخواهند موضوع را در حد کریخوانیهای هواداران دو تیم پایین بیاورند، والا اصلاً یا جواب نمیدهند یا اظهار بیاطلاعی میکنند بابت ماجرایی که صدای افتادن تشت رسوایی آن در کل جهان پیچیده است.
از بیتالمال به اسم شاد کردن دل مردم پول برمیدارند و بعد هم با سروصدا مقابل انتقادها، همان مردم و هواداران را جلو میاندازند که ببینید ما برای شادی دل شماست که چوب حراج میزنیم به بیتالمال و این سادهترین کار برای فرار از پاسخگویی است. اینکه موضوع را بکشانید به سمت دوقطبی سرخ و آبی تا هواداران بمانند و منتقدانی که حرفشان منفعتی است که نامدیران فوتبال کشور از این داستان میکنند. کسانی که خسارتها و هزینههای بالا آمده برای فوتبال حاصل سوءمدیریت آنهاست، ولی خیالشان راحت است که تا انواع و اقسام صندوقها و مؤسسههای مالی و اعتباری وابسته به بیتالمال وجود دارد، کسی سراغی از آنها بابت تخلفاتشان نمیگیرد. پول بیتالمال و مردم هست و برداشت از آن هم که آزاد، به کسی هم پاسخگو نیستند. پس خیالی نیست برداشت میکنند، صدای انتقاد هم که بلند میشود، بلافاصله به هوادار میگویند نگاه کنید ما برای شما این کار را کردیم، اما عدهای نمیخواهند شادیتان را ببینند.
هوادار آبی و سرخ «سرگرم» است، این را در این چند روزه خوب نشان دادند. وقتی به جای مطالبه درست رفتند در وادی رنگها و اینکه چرا به فلانی پول دادند و به آن دیگری نه، نشان دادند که چقدر راحت بازی میخورند و این درست همان چیزی بود که آقایان دنبالش بودند. حالا راحتتر از قبل میتوانند برای هزینههای دیگر و تیمهای دیگر بروند سراغ یک صندوق دیگر. هوادار هم راضی است، چون بازی خورده و نمیداند که این هزینهها را باید از جیب متخلفان و مدیران فاسد بردارند، نه از جیب مردم، هواداران و بیتالمال، ولی خب هوادار طوری بازی خورده که فقط فریاد شادی سر میدهد از اینکه بدهی تیمش پرداخت شده و حذف نمیشود و فقط میرود در آسیا و افتضاح به بار میآورد و اشک همین هوادار هم درمی آید. ولی فعلاً مهم این است که پول پرداخت شود و هوادار داغ تیم متوجه نشود که چرا و چگونه از جیبش پول میرود. همان هواداری که شاید این روزها و در این وانفسای اقتصادی، حتی پول تهیه بلیت ورزشگاه را هم نداشته باشد، اما شاد است از اینکه از جیبش پول دادهاند تا تیمش بماند.
هوادار؛ بههوش باش بازی نخوری. قصه، قصه سرخ و آبی نیست. قصه، قصه بیتالمال و منافع ملی است که به بازی گرفته شده تا عدهای به مطامع سیاسی و دنیایی خود برسند و سر هوادار بیکلاه بماند و بیتالمال به تاراج برود.