«کاک شاهمحمد» برای کندن چاه به پایگاه سپاه رفته بود که ضدانقلاب او را به جرم جاسوسی به اسارت میگیرد. همسرش به امید آزاد کردن او راهی مقر گروهک دموکرات میشود، اما کسانی که شعار دفاع از خلق کُرد را میدادند، نه تنها پدر خانواده را آزاد نکردند بلکه مادر را هم به اسارت گرفتند. حکایت فاطمه اسدی و ماجرای شهادت و مفقودی او و درگذشت مظلومانه فرزند در گهوارهاش حکایتی است غمبار.
فاطمه ملکی
«کاک شاهمحمد» برای کندن چاه به پایگاه سپاه رفته بود که ضدانقلاب او را به جرم جاسوسی به اسارت میگیرد. همسرش به امید آزاد کردن او راهی مقر گروهک دموکرات میشود، اما کسانی که شعار دفاع از خلق کُرد را میدادند، نه تنها پدر خانواده را آزاد نکردند بلکه مادر را هم به اسارت گرفتند. حکایت فاطمه اسدی و ماجرای شهادت و مفقودی او و درگذشت مظلومانه فرزند در گهوارهاش حکایتی است غمبار.
همسر مقنی
فاطمه اسدی که اکنون نخستین بانوی شهیده مفقودالاثر لقب گرفته است و پیکر مطهرش روز ۱۲ آبان بعد از ۳۷ سال تفحص شد، مادر دو فرزند بود؛ یک دختر سه ساله و یک پسر شیرخواره. همسرش «کاک شاهمحمد» با حفر چاه برای مردم روزگار میگذراند. در جریان حضور نیروهای سپاه در غرب کشور برای ایجاد امنیت مردم منطقه، پایگاه سپاه حسینآباد دیواندره از کاک شاهمحمد میخواهد تا برای این پایگاه چاه حفر کند. وی دو روز در محل حاضر میشود تا چاه بکند. اما ضدانقلاب با سرکردگی مصطفی هجری دبیرکل فعلی حزب منحوس و منحله دموکرات، کاک شاهمحمد را به اسارت میبرد.
اسارت فاطمه
وقتی فاطمه از اسارت همسرش مطلع میشود، برای آزادی همسرش نزد ضد انقلاب میرود. اما ضد انقلاب از او میخواهد مبلغ ۲۰۰ هزار تومان بیاورد تا همسرش را آزاد کنند. این بانوی شهیده به روستای باقرآباد برمیگردد و با فروش گوسفند و وسایل منزل میتواند این مبلغ را که در دهه ۶۰ مبلغ زیادی بود، تهیه کند. وقتی همسر کاک شاهمحمد پول را برای اعضای گروهک دموکرات میبرد، کسانی که شعار دفاع از خلق کرد را میدادند، نه تنها پدر خانواده را آزاد نمیکنند بلکه مادر را هم زندانی میکنند؛ مادری که طفل شیرخواره داشت و آن را به کودک سه ساله سپرده بود.
طفل شیرخواره
ساعاتی از رفتن مادر به مقر ضدانقلاب میگذشت که کمکم طفل شیرخواره گرسنه میشود. دختر سه ساله هر کاری از دستش برمیآید، انجام میدهد تا برادرش را آرام کند، گاهی برادرش را با دستان کوچکش در آغوش میگیرد، گاهی پستانک در دهانش میگذارد و گاهی او را روی گهواره تکان میدهد، اما طفل معصوم آرام نمیگیرد، ساعتها گریه میکند و کسی نبود به فریاد این طفل و کودک سه ساله برسد. چشمان این دختر سه ساله به در بود تا پدر و مادر به منزل بازگردند. اما خبری از پدر و مادر نبود. طفل شیرخواره آنقدر گریه میکند تا از نفس میافتد و دختر سه ساله که دیگر رمقی نداشت، به صورت اتفاقی توسط همسایهها نجات پیدا میکند.
شهادت مادر
و، اما مادر! او در زندان میماند و علاوه بر دلواپسی برای همسرش، نگران طفل شیرخواره و دختر سه سالهاش بود. لحظهشماری میکند برای آزادی، اما بعد از یک ماه، دموکراتها این مادر را پس از شکنجههای وحشیانه به شهادت میرسانند. همزمان با به شهادت رساندن این شهیده در خون خفته، یک بسیجی را نیز به شهادت میرسانند و پیکر مطهرشان را مخفیانه در ارتفاعات ۲۶۰۰ متری بهاروند منطقه چهل چشمه دیواندره به خاک میسپارند.
شاه محمد برمیگردد
کاک شاهمحمد که از همه جا بیخبر بود بعد از ماهها از زندان ضدانقلاب آزاد میشود، اما در خانه کسی در انتظارش نبود! او بعد از جستوجو فقط دخترش را پیدا میکند و مطلع میشود که اعضای دموکرات همسر وفادارش را به شهادت رساندهاند و بدون اینکه پیکر او را تحویل خانوادهاش بدهند، آن را جایی دفن کردهاند.
تفحص پیکر شهید
امروز بعد از گذشت ۳۷ سال، صدای مظلومیت بانوی شهیده مفقودالاثر «فاطمه اسدی» شنیده شد؛ بعد از گذشت ۳۷ سال پیکر این بانوی شهید به عنوان نخستین زن شهیده مفقودالاثر تفحص شد و به آغوش تنها بازمانده خانواده که دخترش است بازگشت. کاک شاهمحمد هم که یکی از کارمندان بیمارستان سنندج بود، ماه گذشته بر اثر ابتلا به بیماری کرونا به شهادت میرسد.
سردار سیدمحمد باقرزاده در این خصوص میگوید: در زمستان ۱۳۹۹ درصدد برآمدیم یکی از شهدای منطقه را پیدا کنیم. در مسیر جستوجو با راهنمایی و کمک نیروهای مردمی، توانستیم یک تفحص میدانی وسیع یک هکتاری انجام بدهیم که در جریان این عملیات ۱۲ آبان ماه، پیکر طیبه شهیده فاطمه اسدی و یک بسیجی را تفحص کردیم. این اولین بار است که زن شهیدی را تفحص کردهایم.