«سرآغاز شعر مدرن فارسی، شعر «ققنوس» است. نیما در بنیان گذاشتن شعر نو کاملاً موفق و با برنامه عمل کرده و یک شبه تصمیم به تغییر این بنای هزار ساله نگرفته است.»
محمد آزرم، شاعر و منتقد ادبی در آستانه صدوبیستوچهارمین زادروز نیمایوشیج با بیان این مطلب در رابطه با تولد و شکلگیری شعر نو یا همان شعر نیمایی به ایبنا میگوید: افسانه سرآغاز شعر مدرن فارسی نیست، آخرین رمقهای شعر کلاسیک فارسی است. نیما در این شعر هنوز با سپیدهدم شعر مدرن فاصله دارد. زبان شعر و جهانبینی راویان این شعر نسبت به شعر کلاسیک فارسی در حال تغییر است. سرآغاز شعر مدرن فارسی، شعر «ققنوس» است که زمان نوشتن آن ۱۳۱۶ است. نام نمادین این شعر نام مناسبی برای شعر نیماست؛ شعری که هم قوانین سنتی شعر فارسی را نادیده میگیرد و هم قانون خودش را جایگزین آن قوانین میکند تا از گرما و روشنای آن شعرهای بعدی نیما و همه پیروانش پدید آید.
این منتقد ادبی با تأکید بر اینکه «ققنوس» بهترین شعر نیما نیست، اما ۱۶سال تلاش و تنهایی را با خود از شاخهای به شاخه دیگر برده و آغازی برای آغازهای تا همچنان شعر امروز شده است، میافزاید: «ققنوس» نماد نوخواهی و نوآوری نیما در شعر فارسی است. اولین آجر در بنای خیالی نیما که با کاخهای موزون شعر سنتی برابری میکند و از ترکیب نالههای گمشده شعر و صدای صدها شاعر دور مانده از حافظه ادبی ساخته شده و در افقی همیشه ابری به کار رفته است: «او نالههای گمشده ترکیب میکند/ از رشتههای پاره صدها صدای دور/ در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه/ دیوار یک بنای خیالی/ میسازد».
آزرم عنوان میکند: نیما موقعیت شعربودن را در ۳۸ سال تغییر داد، آن هم درست در زمانهای که جامعه ایرانی از بستر سنت در حال جداشدن بود و هوای نوخواهی و نوطلبی به سرش زده بود. حرکت انقلابی او برای اصلاح ساختارهای فرسوده شده تخیل در شعر و همگامی با شعر جدید جهان صورت گرفت. نیما در بنیان گذاشتن شعر نو کاملاً موفق و با برنامه عمل کرده و یک شبه تصمیم به تغییر این بنای هزار ساله نگرفته است. نیما میخواست نظام شعری خودش را جایگزین نظام شعر کلاسیک کند، باید این کار را میکرد چراکه برای حرکت آوانگارد خودش نیازمند تثبیت موقعیت شعر نیمایی بود. اینها نشان میدهد که هوش و خلاقیت نیما و استمرارش در ساختن یک نظام جدید برای شعر، باعث باز شدن راهی جدید در شعر فارسی شده است.