کد خبر: 1066869
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۰
هادی محمدی

اینکه امریکایی‌‌‌ها از استراتژی‌های دو دهه اخیر نتیجه مطلوب نگرفته‌اند و شکست خورده‌اند یا دچار غفلت‌های راهبردی در عرصه رقابت جهانی با چین و تاحدودی روسیه شده‌اند، کاملاً درست است و خودشان هم اعتراف می‌کنند ولی راهبرد جبرانی آنها، سیاه و سفید نیست که به‌سادگی میدان را خالی کنند یا صرفاً به غفلت‌های جهانی بپردازند. ویژگی و مزیت‌های ژئوپلتیکی و ثروت‌های منطقه غرب آسیا و شبه‌قاره، آنچنان در استراتژی‌‌‌ها و موفقیت و توانمندی‌های امریکا سهیم هستند که نمی‌‌توانند از آن چشم‌پوشی کنند. خاصیت بحران‌های منطقه برای امریکا، حالت باتلاقی پیدا کرده و شاید به دستاوردی کوچک دست یابند ولی نهایتاً آن را چاه انرژی و قابلیت‌های خود خواهند دید. با این حال تلاش می‌کنند تا شرایط خود را متوازن کرده و هزینه آسیب‌های‌شان را کاهش دهند و از مجموعه کارت‌های باخته هم برای خودشان فرصت‌سازی کنند. افغانستان را از دست دادند و مجبور شدند در مقابل طالبان در دوحه و باتلاق امپراتوری‌‌‌ها در افغانستان تسلیم شوند ولی صحنه افغانستان برای امریکا دارای ویژگی‌‌‌هایی است که برای سرگرم کردن راهبردی و رقابت‌سازی بازیگران موجود در پیرامون، دارای ظرفیت است.
طیف غیرمنسجم ترکیب داخلی طالبان از حنفی تا وهابی و هزاران مشکل لاینحل، مقدمه‌ای است تا امریکا با تقویت و ارسال داعش و القاعده، یک نمایش بحران را در دیدگاه بازیگران موجود اجرا کند. صحنه‌ اصلی استراتژی امریکا در افغانستان نیست و این محیط برای مشغول‌سازی و غافل کردن بازیگران غرب آسیاست ولی میدان اصلی و محوری، در عراق است که به محیط امنیتی-سیاسی سوریه و شامات تا رژیم صهیونیستی دارای پیوندی با اولویت برای امریکاست.
دلیل آن است که شکست در افغانستان، شکست در منافع راهبردی است ولی شکست در غرب آسیا، یک تهدید موجودیتی برای صهیونیست‌‌‌ها و دیگر متحدان امریکا است که در حاشیه آن منافع و ثروت ژئوپلتیک هم مدنظر است. فشارهای اخیر به اردوغان در ترکیه، برای دعوای نمایشی اس400 و یا اف35 نیست، بلکه برای این است که ترکیه در مقابل پروژه تجزیه عراق و سوریه در مناطق کردی واکنش منفی نداشته باشد که اخیراً در ساختار دولت مرکزی، وعده‌‌‌هایی دریافت کرده‌اند، به طوری که در جریان سنی رقیب در الانبار، اعلام همگرایی نموده‌اند و مسعود بارزانی هم وعده‌های آرام‌کننده به اردوغان داده است. از سوی دیگر اردوغان حمایت امریکا و غرب در قفقاز را کسب کرده تا زمین بحران‌سازی که خسارت راهبری آن متوجه روسیه و سپس ایران است، را فعال نماید و پرونده اصلی امریکا در عراق به پیش رود. اگرچه پایه‌های راهبردی امریکا در عراق سست است و به مقتدی صدر به عنوان آرزو و امید امریکایی نگاه می‌کند تا آنچه را در قریب 20 سال نتوانست با اشغال مستقیم به دست آورد، کسب نماید و شیعه انقلابی و جریان‌های اصیل را از قدرت کنار بزند و پایگاه‌های نظامی خود را به شمال اقلیم کردستان در دهوک منتقل و پروژه تجزیه مناطق کردی را محقق نماید. اردوغان با تسلیم شدن در مقابل فشارهای اقتصادی و با دریافت امتیازات کوچک ترکیه را نیز به سمت تجزیه کردی به پیش می‌برد تا اسرائیل ثانی شکل گیرد. این استراتژی امریکا برای آن است تا ساختارهای نیابتی و سرزمین‌های نیابتی و تنش‌ساز در منطقه را در غیاب حضور خود سامان داده و هم از تهدیدات موجودیتی صهیونیست‌‌‌ها و متحدان فارغ شود و هم از مزیت‌‌‌ها و ظرفیت‌های منطقه غرب آسیا محروم نماند و تسلط برای غارت ثروت‌های منطقه را استمرار بخشد. به همین دلیل رسوایی یک تقلب بزرگ و مداخله‌گری آشکار را به جان خریده و برای حفظ آن از همه اهرم‌های داخلی و خارجی بهره می‌گیرد. این بازی بزرگ منطقه‌ای امریکا نیز در زمینی باتلاقی بنا شده که محکوم به شکست است و دیگر بازیگران منطقه‌ای و محلی در مقابل این آرزوی امریکایی – صهیونیستی و ارتجاع عرب خواهند ایستاد که حاصل آن هزینه بیشتر برای امریکا است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار