از یک سال قبل امریکا به نحوی سازماندهی کرده بود تا از طریق یک ائتلاف کردی- سنی و نیروهای آموزشدیده جوکری، تظاهرکنندگان و معترضان گردونه قدرت را از دست ائتلافهای شیعی خارج و معادله قدرت جاری در عراق را به نفع خود یکسرهسازی کنند. این محاسبات، برنامهریزیها و اقدامات امریکا با وجود اینکه هزینههای بالای مالی با مشارکت امارت و عربستان را متحمل شد، به شکست کشیده شد و لذا امریکاییها تأخیر و تعویق اجرای انتخابات را پیگیری کردند که حاصل آن بینتیجه بود؛ لذا برای محتوای انتخابات و مرحله پس از آن طراحیهای خود را تکمیل کردند و در دستور قرار دادند. فرسوده شدن بنیههای راهبردی امریکا در مقابل مقاومت عراقی، آنها را در مرز اخراج از عراق قرار داد و ناچار شدند تا پایان سال ۲۰۲۱ خروج و تغییر وضعیت حضور نظامی در این کشور را اعلام کنند. در واقع امریکا بدون اینکه قصد خروج واقعی نهایی از عراق را داشته باشد، راهبرد تغییر آرایش حضور پایگاهی خود در عراق و سوریه را مدنظر قرار داده و از مدتی قبل و با کمترین انتشار خبری، در منطقه دهوک در شمال اقلیم کردستان عراق در حال ساخت پایگاهی بزرگ است تا با تخلیه عین الاسد و پایگاه الحریر به این پایگاه منتقل شود و تحولات عراق و سوریه را مدیریت کند. ماهیت این راهبرد بر تجزیه شمال عراق و بخشهایی از سوریه در شرق فرات متمرکز است که واکنش ترکیه را برانگیخته است ولی امریکا با این پروژه قادر به کاهش نیروهای خود نیز خواهد بود و به لحاظ سرزمینی و جغرافیایی، اتصال و پیوند عراق با سوریه را به شکل جدی در شرایط مسدود یا غیرقابل بهرهبرداری قرار خواهد داد.
دستکاری گسترده انتخابات برای ماندن کاظمی
برنامهریزی کاملاً آشکار سیستم ثبت آرای انتخاباتی از طریق نظام بایومتریک که مرکزیت و مدیریت آن در امارات قرار گرفته و از ماهها قبل تمامی اطلاعات فردی و سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و حتی بسیاری از شهروندان عراقی با بهانههای نظاممند کردن سیستم پرداختهای مالی که قرارداد آن را حکومت کاظمی با امارات منعقد کرده بود به امارات منتقل کردند. با اینکه شخصیتها و گروههای مختلفی این سیستم را معیوب و قابل تردید دانستند و برخی تلاشها را برای بهینه کردن و سلامت انتخابات به اجرا درآورند ولی عزم و اراده قطعی امریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و دستیاری امارات و سعودی بر این قرار گرفت که یک انتخابات روان و سالم در عراق، تأمین کننده منافع آنها نخواهد بود و باید در یک دستکاری تعجببرانگیز و نه سطحی، نتایج و فضای انتخاباتی عراق را به طور کامل در دست بگیرند؛ لذا مقتدیصدر که تا دوماه قبل از انتخابات و به دلیل رسوایی وزرا و منصوبان جریان سائرون موجب نارضایتی گسترده اقتصادی، بهداشتی و پزشکی در عراق شده و خود را از مشارکت در انتخابات کنار گذاشته بود، یکباره به میدان بازگشت و حتی تأکید کرد که نخستوزیر آینده از جریان سائرون خواهد بود و این مسئله به هر قیمتی انجام خواهد شد. اگرچه از مدتی قبل گروههای شیعه با همه اختلافسلیقهها یا دلخوریها از یکدیگر در قالب یک جمع به نام «چارچوب هماهنگی» در کنار یکدیگر قرار گرفتند و میثاقی برای انتخابات را در همگرایی و ائتلاف دنبال کردند، خروجی نتایج انتخابات برای همگان آنچنان شگفتانگیز و غیر قابل باور بود که تقریباً به جز مقتدیصدر، صدای همه گروهها در اعتراض به تقلب و تخلفات گسترده و سازمانیافته و با مشارکت حکومت کاظمی، کمیساریای عالی انتخابات، خانم پلاسخارت، نماینده سازمان ملل در عراق و دستهای پنهان و آشکار امریکا، انگلیس و امارات بلند شد. اگر دستکاری و تقلب در سطحی محدود اتفاق میافتاد، شاید اعتراض زیادی را موجب نمیشد ولی یک دستکاری محدود در نتایج انتخابات، اهداف مرحلهای امریکا را محقق نمیکرد لذا با وجود تمام رسواییهای علنی در امتداد بسیاری از تخلفات و تقلب صورت گرفته، هزینه رسوایی را پذیرفتند و به اجرا گذاشتند. دستکاری در نتایج انتخابات به نحوی انجام شده تا مقتدی صدر با همراهی حلبوس و مسعود بارزانی امکان تشکیل حکومت را پیدا کنند و جریان اصلی شیعه و مقاومت را به طور کامل کنار بگذارند و گامهای تکمیلی در برنامه امریکا برای انحلال حشدالشعبی و انزوای مقاومت را عملی کنند و به حضور ایران در عراق پایان دهند و عراق به طور کامل در گردونه مدیریت کامل امریکا قرار گیرد و در پیوند با کشورهای عربی یاد شده به ابزار کامل امریکا در سیاستهای منطقهای آنها تبدیل شود.
در ترکیب ائتلافی و مطلوب امریکا هدف آنست که کاظمی در قدرت باقی بماند ولی بهره قدرت سایه و منافع مالی و رانتهای گوناگون آن به مقتدیصدر برسد و امکان شکاف بزرگ و دوگانهسازی در پیکره جریان شیعه در یک فضای تخریبی شکل بگیرد و استمرار یابد. در این فضا، امریکا فرصت و امکان خواهد داشت مسئله اخراج از عراق را به جابهجایی و آرایش جدید تبدیل کند و به موازات تنش در فضای شیعی، مسئله تجزیه عراق و استقلال اقلیم کردی را با خیال راحت و با کمترین هزینه و با همکاری کاظمی به اجرا بگذارد. بخشی از تنش مناسبات اردوغان با امریکا که شرایط مالی و اقتصادی ترکیه را در ماههای اخیر به نقطه بحران نزدیک کرده است، مرتبط با برنامههای امریکا در شمال عراق و سوریه است و البته با بهانههای فرعی در رسانهها دنبال میشود. از نگاه امریکا و در اولویتهای این کشور، با اینکه امریکا باید حضور پرتعداد پایگاهی خود را در منطقه کاهش دهد ولی نیازمند ابزارهای کنترلی و یک منطقه پرآشوب است که بخشی از دستاوردهای آن باید به کاهش نفوذ منطقهای ایران و ناکارآمدکردن یا فرسایش مقاومت در منطقه منتهی شود.
حلقه تکمیلی این پروژه امریکایی – اسرائیلی و انگلیسی برای فرسایش پتانسیل منطقهای ایران یا مشغولسازی ایران، در پرونده افغانستان و قفقاز دنبال میشود و تلاش مأیوسانه نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفر به مسکو و دیدار با پوتین که با دست خالی بازگشت، با هدف کاستن از ظرفیتهای ایران در سوریه یا کسب مجوز از روسیه برای استمرار حملات به نقاط استقرار مقاومت و ایران در این کشور و در یک آرزوی بلندپروازانه به دنبال بیطرف کردن یا غیر فعال کردن روسیه در قبال طرح امریکا برای عراق و سوریه انجام شد. این کار به صهیونیستها سپرده شده بود تا امریکا مجبور نباشد در مناسبات با روسیه و دنبال کردن سیاست مهار روسیه در مناطق گوناگون ناچار به دادن امتیاز جدید به روسیه باشد.
گرفتاری مسکو در بازی واشنگتن
متأسفانه روسها هم در قفقاز و تحولات جاری در آن و هم در پرونده افغانستان در بازی امریکا گرفتار و تا حدودی دچار غفلت یا خطا در تعیین اولویتهای راهبردی خود و همپیمانان منطقهای خود شدهاند و در قبال برنامه امریکا در عراق و سوریه، در قامت راهبردی شایسته ظاهر نشدهاند و به امتیازی که در جنوب سوریه کسب شد یا وعدهای که در استان ادلب سوریه از امریکا دریافت کردهاند، سرگرم شدهاند. روسها از یک مسئله مهم غافل هستند که عزم امریکا و بخش مهمی از متحدان غربی و اروپایی آنها در یک رویکرد فعال و فزاینده تقابل با روسیه قرار گرفته است و با دامگستری به دنبال تضعیف پیوندهای روسیه با متحدان آسیاییشان هستند. این روند روسیه را در شرایط آسیب پذیری راهبردی قرار خواهد داد که باید به سرعت آن را اصلاح کنند. منافع راهبردی و بلندمدت روسیه و تحکیم موازنه قدرت روسیه در حوزههای خارج نزدیک و فراتر از آن در غرب آسیا و شبهقاره ایجاب میکند که روسها به روشها و رویکردهای منتهی به اخراج از منطقه اولویت و حساسیت ایجابی نشان دهند و با آن همراه باشند. سیاستهای روسیه در قبال ترکیه به نوعی بختآزمایی پرریسک شبیه است و در آرزوی جدا کردن ترکیه از ناتو و غرب هستند که نشانههای امروز ترکیه، سطح شکنندگی و آسیب پذیری قدرت در ترکیه را میتوانند ارزیابی کنند و ترکیه اردوغان برای حفظ خود در دامن روسیه قرار نمیگیرد بلکه از آنها بهعنوان ابزار چانهزنی بهره جسته ولی در نهایت با امریکا و در بخشهایی از خواستههای امریکا و غرب به توافق میرسند؛ لذا اولویتهای امریکا در این مرحله حساس و در جغرافیای عراق و سوریه و افغانستان به هدفگذاریهای مرحلهای و شکل و ماهیت حضور و نفوذ امریکا در این مناطق به تدابیر چند لایه متکی است. فتنه و آشوب در محیطهای هدف، مشغولسازی یا بیطرفی یا شکاف در جبهه رقیب و دشمن، برنامهریزی برای حفظ اهرمهای حداقلی و کمترین هزینه در سیطره و کنترل در این مناطق حساس و راهبردی و فرسایش و کاستن از پتانسیل و کارکرد ابزارهای قدرت و مانور بازیگران رقیب و یارگیری از درون جبهه رقیب و دشمن، از جمله اولویتهای امریکا در عراق و سپس سوریه و منطقه است که پیامدهای پرتهدیدی بر جای خواهد گذاشت.
بازی اصلی امریکا در عراق تنها از طریق جذب پرهزینه مقتدیصدر به شکست منتهی میشود که باید به موازات فشار و پیگیری جدی برای بازشماری آرا در کل عراق به نتیجه اصلاح نتایج اعلام شده منجر شود و این مطالبه قانونی، شرایط همگرایی و وحدت در شیعه و جذب مقتدی صدر را آسانتر میکند.