انتشار مجموعه کتب شخصیتهای مانا، از سوی انتشارات سوره مهر برای علاقهمندان به شناخت مفاخر علمی، فرهنگی و سیاسی این مرز و بوم، خبری نیک است. گروهی که در این نشر، تولید این مجموعه را بر عهده گرفته است، در مقدمه مشترکی بر تمامی مجلدات آن چنین آوردهاند: «در نگارش هر یک از این آثار، ابتدا پروندههای موجود در بایگانی فرهنگ ناموران معاصر ایران، در اختیار نویسندگانی قرار گرفت که پیشینهای در زندگی نامهنویسی داشتند. آنان علاوه بر بهرهگیری از پروندههای پیش گفته، از منابع کتابخانهها و مراکز اسنادی نیز استفاده کردند. همچنین در صورت نیاز با خانواده و نزدیکان صاحب ترجمه، مصاحبههایی انجام دادند. حاصل کار که بر اساس منابع اصلی و به شیوه روشمند به نگارش درآمده، پس از کارشناسی توسط اعضای گروه (یحیی آریا بخشایش، اکبر خوشزاد، محمد قبادی، جواد کامور بخشایش، جعفر گلشن روغنی) به دست چاپ سپرده شده است...».
اما اثری که در این مجال به حضورتان معرفی میشود، یکی از مجلدات این مجموعه است که حالات و مقامات زندهیاد دکتر سید جعفر شهیدی را باز میگوید. اکبر خوشزاد مؤلف این کتاب، در دیباچه خویش بر آن، در باب موضوع و ساحتهای این پژوهش چنین آورده است: «محدوده زمانی این اثر، از دوران کودکی وی، یعنی از ابتدای قرن حاضر، تا زمان فوت او در سال ۱۳۸۶ است. او در زندگی پربارش، شاهد حوادث و رویدادهای مهمی در ایران بود. ویژگی مهم زندگی شهیدی، فعالیت خستگیناپذیر او در راه کسب علم و پرورش شاگردانی بنام است. شهیدی تحصیلکرده حوزه و دانشگاه بود و در هر دو به اوج رسید. او با تحمل سختیهای بسیار، به تحصیل علوم دینی در حوزه علمیه نجف پرداخت و با کسب درجه اجتهاد به ایران بازگشت. او ابتدا در دبیرستانی در تهران شروع به تدریس کرد. همزمان تحصیلات دانشگاهی را هم پی گرفت. شهیدی در دو رشته معقول و منقول (الهیات) و زبان و ادبیات فارسی، مدرک لیسانس دریافت کرد. سپس دکتری زبان و ادبیات فارسی را از استادان صاحبنام دانشگاه تهران دریافت کرد و بلافاصله عضو هیئت علمی دانشگاه شد. او در آنجا بسیاری از متون دشوار ادبیات فارسی و عربی را تدریس کرد. تدریس برای او یک شغل نبود، او به این کار عشق میورزید. خاطرات دانشجویانش که هر یک اکنون از استادان بنام ادبیات فارسی هستند، گواه این امر است. او برای تدریس، زمان و مکانی قائل نبود. در خارج از دانشگاه و حتی در منزل شخصی خود نیز پذیرای دانشجویان بود. دوران تدریس و فعالیت او در دانشگاه تهران، دوران طلایی دانشکده ادبیات بود. در دهه ۱۳۵۰ شهیدی و استادان جوان دانشکده، محیط آنجا را به یک آکادمی علمی تبدیل کردند، چنانکه بسیاری از دانشمندان و دانشجویان خارجی، به ایران روی آوردند و حتی عدهای از دانشجویان ایرانی، از رشتههای دیگر تغییر رشته دادند و ادبیات فارسی را برگزیدند! دورانی که دیگر تکرار نشد! او همزمان با تدریس در دانشگاه، در مؤسسه لغتنامه دهخدا با علیاکبر دهخدا و دکتر محمد معین همکاری داشت و پس از بیماری و فوت دکتر معین، ریاست این مؤسسه را بر عهده گرفت. با تلاش او بود که لغتنامه به سرانجام رسید. شهیدی در بسیاری از کنفرانسهای علمی و مذهبی، حضور فعالی داشت. از آنجا که او تحصیلکرده هر دو روش حوزوی و دانشگاهی بود و بر هر دو زمینه تسلط داشت، پیشنهادهایی برای اصلاح نظام تحصیلی در ایران ارائه کرد که در بخش «آرا و دیدگاهها» مفصل در این باره پرداختهام...»