کد خبر: 1062829
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۵
سیری در اندیشه سیاسی، اجتماعی و انقلابی آیت الله سیدمحمود طالقانی
یکی از چهره‌های درخشان دین و سیاست در سده اخیر آیت الله سیدمحمود طالقانی است.
قاسم تبریزی

سرویس تاریخ جوان آنلاین: یکی از چهره های درخشان دین و سیاست در سده اخیر آیت الله سیدمحمود طالقانی است. ایشان روحانی برجسته مجاهدی بودندکه در طول عمر پر برکتشان همواره در پی عدالت خواهی،آزادی خواهی، وحدت اسلامی و پیروزی امت اسلام بوده وبا استبداد و استعمار صهیونیسم و کمونیسم مبارزه کرده اند. پدر بزرگوارشان آیت الله حاج سیدابوالحسن طالقانی از علمای برجسته و مبارز دوران خود و از دوستان نزدیک شهید آیت الله سیدحسن مدرس بود. آیت الله طالقانی تحصیلات اولیه را در زادگاه خود به پایان برده وسپس برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت می کنند. ایشان در درس اساتید، حضرات آیات سیدمحمد تقی خوانساری و حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاضر و فلسفه را نیز نزد آیت الله میرزاخلیل کمره ای گذرانده بودند. سیدمحمود طالقانی نهایتاً در سال 1317 به درجه اجتهاد نائل آمد. آیت الله طالقانی پس از درگذشت پدرشان، به دعوت جمعی ازشاگردان به تهران عزیمت کرده و در مدرسه سپه سالار به تدریس می پردازند. ایشان علاوه بر این امام جماعت مسجد را نیز می پذیرند. آیت الله طالقانی نخستین بار در سال 1318 توسط ماموران رژیم پهلوی، دستگیر و راهی زندان شدند.آیت الله طالقانی با سقوط دیکتاتوری رضاخان کانون اسلام را تأسیس کرده و چندی بعد عضو هیئت علمیه علمای تهران شدند. ایشان در کارنامه مبارزاتی خود همکاری با اتحادیه مسلمین، همکاری با انجمن تبلیغات اسلامی، همراهی با فدائیان اسلام و حضور فعال در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزه مستمر علیه استعمار غرب و صهیونیسم را داشتند. اما همواره جایگاه و شخصیت ایشان بالاتر از احزاب و جمعیت ها و سازمان ها و گروه ها بود. لذا هر جا که احساس می کردند با اصول و مبانی شان وفق دارد، حضور می یافتند. با آغاز نهضت امام خمینی در سال 1341، مبارزات آیت الله طالقانی ابعاد وسیعتر و عمیق تری بخود گرفت، تا آنجا که ساواک چه از زندانی بودن ایشان و چه آزاد بودنشان،احساس خطر می کرد.یکی از مهمترین کانون های مبارزاتی آیت الله طالقانی مسجد هدایت بود. ایشان آنجا را از سال 1327تا سال 1357 به مرکزی برای جذب و رشد جوانان و افراد مبارز مبدل کرده بودند. آیت الله طالقانی در طول دوران حکومت پهلوی دوم بارها به زندان افتادند اما آخرین زندان ایشان مربوط به سال 1354 می شود، که به 10 سال زندان محکوم شدند. هرچند که با گسترش انقلاب اسلامی و فراگیری آن در متن جامعه، رژیم ناچار شد به خواست مردم مبارز، ایشان را در آبان ماه 1357، از زندان آزاد نماید.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس مجلس خبرگان قانون اساسی،آیت الله طالقانی به نمایندگی مردم تهران، انتخاب  و در این مجلس حضور یافتند. در همین دوران از سوی حضرت امام،به عنوان نخستین امام جمعه تهران نیز برگزیده شدند.ایشان در خطبه های نماز جمعه، همواره همراه، همسو و هماهنگ با رهبری انقلاب گام بر می داشتند.پس از پیروزی انقلاب آیت الله طالقانی کمتر از 8 ماه در قید حیات بودند. اما در همین دوران کوتاه هم علیرغم توطئه ها و جوسازی های گروه های چپ، نفاق، ملی گرا و غربگرایان برکات بسیاری برای جامعه اسلامی داشتند. نهایتاً خبر درگذشت ایشان در نوزدهم شهریورماه 1358 جامعه را هاله ای از غم و اندوه فرو برد.آیت الله طالقانی گرچه در طول عمر، چندان فرصت نوشتن پیدا نکردند، اما آثار باقی مانده از ایشان نشانگر بینش و شناخت خوبشان از جامعه است. از ایشان آثار بسیاری بجای مانده از جمله: کتاب پرتوی از قرآن در 6 جلد، ترجمه امام علی عبدالفتاح عبدالمقصود، شرح نهج البلاغه در 2جلد، اقتصاد در اسلام، توحید، سفرنامه حج،آینده بشریت از نظر مکتب ما، مقدمه و حاشیه ای بر کتاب تنبیه المله و تنزیه الامه میرزا محمدحسین غروی نائینی.

آشنایی و ارتباط با حضرت امام(ره)

آشنایی آیت الله طالقانی با امام خمینی(ره)به دوران تحصیل ایشان در قم باز می گردد. ایشان از همان زمان رابطه نزدیکی با امام خمینی(ره) داشتند. این ارتباط حتی در دوران آغازین نهضت حضرت امام هم ادامه داشته است. آیت الله طالقانی به قدری به شخصیت، قاطعیتو رهبری حضرت امام ایمان داشتند که معتقد بودند کمتر رهبری مثل آیت الله خمینی را می توانبرای هدایت مردم پیدا کرد. آیت الله طالقانی در سخنرانی روز قدس سال 1358، با اشاره به آشنایی دیرینه شان با حضرت امام، در توصیف رهبری ایشان می فرمایند:

«خوب یادم هستآقای خمینی در همین مدرسه فیضیه،یکی از فضلا بود مثل همه فضلا. چطور شد که امروز رهبری شده با این قدرت؟ سِرش چیست؟ برای این که مبین دردها، رنج ها، خواسته های توده مردم است. نه یک صنفی، نه یک طبقه ای. چرا؟برای این که انگشت روی دردی گذاشت. چرا؟ برای این که حرف اول و آخرش یکی بود. و الا چه قدرتی دارد که بعضی ها می گویند: استبداد دینی؟با مال بوده؟ قدرت نظامی داشته؟ یک انسانی یک لاقبا این قدرت از کجا آمده؟ از جداسازی وجدان های هشیار مردم. مردم رنج کشیده. همین مردمند که باید حاکم باشند، ولاغیر».

آیت الله طالقانی در ادامه همین سخنرانی به ارتباط قلبی که میان ایشان و حضرت امام است، اشاره کرده می فرمایند: «بعضی خیال می کنند من گاهی که به قم مسافرت می کنم، فقط برای یک مسئله مهم سیاسی است. روزنامه ها با خط های درشت جنجال و سرو صدا می کنند. بله. تبادل نظر هست ولی مهمتر از این من هر وقت احساس ضعف می کنم، یا گاهی که یأس برایم پیش می آید، از قاطعیت، توکل، ایمان و خلوص چنین رهبری الهام می گیرم. اگر قدردانی نکنید، خداوند در اثر این کفران نعمت، باز همان طور که از رهبری های گذشته قدردانی نکردند، خداوند ما را به عذاب مبتلا خواهد کرد.»

اهداف انقلاب از نظر آیت الله طالقانی

گاهی سوال می شود که چرا انقلاب کردیم؟شاید رفورم بهتر بود! شاید رژیم پهلوی قابل اصلاح بود وما می بایست روش اصلاح طلبیو مبارزات پارلمانی را در پیش می گرفتیم! بدون تردید از این دست سوالات و شبهات، کم و بیش در سطح جامعه، فضای مجازی و گاهی حتی در کلاس درس دانشگاه مطرح می شود. ورود به این بحث و تحلیل چرائی و چیستی انقلاب، نیاز به فرصت بسیاری دارد. اما با توجه به دو مشخصه انکارناپذیری که رژیم پهلوی داشت، می توان به اختصار به این شبهات پاسخ داد:

1-رژیم پهلوی ماهیتی شاه محور، استبدادی و ضدقانون داشت. علاوه بر اینکه در تصمیمات این رژیم مردم هیچ نقشینداشتند.

2- رژیم پهلوی استعماری و وابسته به غرب، خاصه آمریکا بود. بطوری که مستشاران امریکایی که افزون بر 3500 نفر بودند، کشور را اداره می کردند.البته علاوه بر این سازمان های اطلاعاتی چون سیا و موساد(اینتلیجنت سرویس)نیز ایران رامیدان کارزار خود در منطقه و آسیای دور کرده بودند. موساد در واقع به این طریق حصاری در برابر 2500 کیلومتر مرز شوروی بوجود آورده بود.

لذا حاکمیت پهلوی صرفا یک حاکمیت مستبد نبود. بلکه حاکمیتی وابسته و برکشیده استعمار بود. مضافاً بر اینکه دولت مردانش هم از نظامیان گرفته تا سیاسیون،همگی وابسته به غرب بودند. طبق اسناد ساواک لژهای فراماسونری، مدیران سیاسی و نظامی مملکت را انتخاب و هدایت می کردند. با توجه به چنین وضعیتی آیت الله طالقانی که تجربه مبارزه در دوران رضاخان و دورانپهلوی دوم را داشتند،در سخنرانی که پس از پیروزی انقلاب در کاخ سعدآباد انجام دادند، می فرمایند:

«ما خون دادیم. خونی که از مکتب ما می جوشید. یعنی مکتب علی(ع). مکتب اسلام. و ما با این خون ها اجازه نخواهیم داد که مردی فرصت طلبِ خودخواه و وابسته به دیگران و خارج از مرزها بخواهند، مسیر انقلاب ما را منحرف کنند.».

در واقع یکی از آرمان های آیت الله طالقانی در دوران مبارزاتش تحقق انقلاب با ماهیت، اهداف و رهبری اسلامی بود. بر همین اساس ایشان در یک مصاحبه رادیوئی شان می فرمایند:«در تاریخ انقلاب های دنیا کدام انقلاب بود که از همان صبح انقلاب درها بروی همه مردم دنیا باز باشد. رفت و آمدها آزاد و گروه هائی که همه در انزوا بودند، بیرون بیایند و اظهار وجود کنند و کشتار دسته جمعی نشود.»ایشان در ادامه همین مصاحبه با اشاره به ماهیت انقلاب می فرمایند: «انقلاب، انقلاب محرومین است. انقلاب، انقلاب توده مسلمان است. انقلاب، انقلاب پیروزی قرآن است. انقلاب، انقلاب پیروزی توحید است.»

ناگفته نماند که آیت الله طالقانی همواره از حضور نفوذی ها و فرصت طلب ها در درون انقلاب و نظام ابراز نگرانی می کردند.لذا ایشان در خطبه های نماز جمعه با بیان عاقبت حزب دمکرات، خطاب به گروهک ها و جریان های وابسته ای که سعی می کردند امنیت جامعه را مختل کرده، زمینه بازگشت  دوباره استعمار و استبداد را فراهم سازند، می فرمایند:«چقدر این نام دمکرات همیشه برای این کشور، خاطرات بدی به همراه داشته. بعد از جنگ بین الملل اول یک عده دمکرات پیدا شدند، که سرنخشان معلوم نبود به کی می رسد و همه چیز را بهم ریختند و ترور کردند. بعد از این هم که قدرت متمرکز شد، آن وقت یک عده بیچاره و مستضعف فریب خورده را بجای گذاشتند و فرار کردند.»

 آیت الله طالقانی بمناسبت سالروز درگذشت دکترعلی شریعتی نیز با اشاره به شیوه اغفال احزاب و جریان ها در دنیا، مجدداَ در سخنرانی می فرمایند:«حزاب و افرادی که می خواهند بر مردم مسلط شوند، اول از راه وعده و شکم وارد می شوند. یعنی انسان را آن قدر تنزل می دهند و پائین می آورند. فقط شکم، فقط شهوت. همانطور که احزاب چپ دنیا را می بینیم تنها تمرکزشان روی وعده شکم است. بعد چی؟بعد حکومت طبقه کارگر. یعنی اول دیکتاتوری. اول بدبختی بشر و بعد دیکتاتوری. اشتباه می کنند. بشر تنها زندگی نیست.»

ایشان همچنین به مناسبت شهادت شهیدآیت الله مرتضی مطهری  نیز در سخنانی فرمودند: «برادران ما، فرزندان ما که گرایش مکتب چپی دارند، چشمشان را باز کنند. این ملت آزادی می خواهد. مکتب چپ تکیه اش به اقتصاد است.»

از آنجا که آیتالله طالقانی به مسئله نفوذو انحراف مسیر انقلاب بسیار اهمیت می دادند، بار دیگر در سخنرانی که در مسجد هدایت انجام دادند به نقد نگرش، مواضع و عملکرد گروهک ها و احزاب پرداخته، هشدار می دهند: «مواظب باشید در بین این چپ گرایی و راست گرایی بازهم دچار عوامل استعمار، استبداد و اسرائیل و جاسوس های این ها نشویم.»

نفوذ استعمار غرب در درون انقلاب

آیت الله طالقانی با توجه به شناخت عمیقی که از جهان اسلام و آگاهی که از ماهیت و اهداف غربداشتند،از همان اوائل دهه 1320 مشکل جهان اسلام را نفوذ، حضور و سلطه استعمار می دانستند. بر همین اساس در خطبه های نماز جمعه سال 1358 خطاب به گروه ها و جریان ها هشدار داده، می گویند:«استعمار جلو بیاید. قوتش را جلو بیاورد... آشکارا بیاید، یا همه ما باید بمیریم یا استعمار را در دنیا تمام خواهیم کرد. اگر بجای خود ننشیند، من پیرمرد، من ضعیف، من مریض، مسلسل دست می گیرم و پشت تانک می نشینم. امام خمینی هم پشت تانک می نشیند.»

در خصوص مسئله نفوذ،آیتالله طالقانی 30 تیر 1358 نیز با هشدار به همه اقوام ایرانی می فرمایند: «برادر کرد، برادر عرب، برادر بلوچ، مگر غیر از آزادی، غیر از آبادی، غیر از قسط، مطلوب دیگری دارید؟ اگر در سایه اسلام و قرآن تأمین نشود، از کجا می توانی تأمین کنی؟به چه صورتی می توانی تأمین کنی؟ در سایه کدام کشور می خواهی قسط و عدالت را تأمین کنی؟!»

آیت الله طالقانی همچنین در حمایت از نیروهای مردمی که در قالب نیروهای کمیته های انقلاب یا پاسداران انقلاب در جهت تأمین نظم و حفظ امنیت جامعه با اشرار و گروهک ها که توسط غرب اجیر شده بوده، مبارزه می کردند در پیامی می فرمایند:«همین کمیته ها، همین پاسداران بودند. همین هائی که شب و نصف شب من خودم از خیابان ها عبور می کردم، می دیدم که این جوان هائی که سراسر ایمان، سراسر عشق به انقلاب دارند و چه بسا زن و بچه دارند، روزها و بلکه هفته ها بسراغ زن و بچه هایشان نمی رفتند و به اندک غذائی اکتفا می کردند.شب و روز چند ساعتی بیشتر نمی خوابیدند، برای این که حافظ انقلاب باشند، برای اینکه انقلاب به ثمر برسد، آن ها که به طور دربست به پاسدارها و کمیته ها اعتراض دارند و انتقاد می کنند، این ها به نظر من درست نیست.»

هشدار به نفوذ ایادی استعمار پس از انقلاب

آیت الله طالقانی در خصوص شیوه های استعمار برای نفوذ در میان مسلمان و جذب ایشان، در برنامه تلویزیونی با قرآن در صحنه که سال 1358 ظبط شده، می فرمایند:« در قرن اخیر که استعمار سربلند کرد و به حرکت درآمد، احساس کرد که مهمترین مانع پیشرفت مقاصد و نفوذ آن ها در میان مسلمانان، قرآن است که در بین آنها باقی است و به انواع وسائل متوسل شدند تا قرآن را از مسلمانان و مسلمانان را از قرآن بگیرند. چه این که قرآن را به تدریج به وسیله عوامل و ایادی مسلمان نما از بحث، دقت، تفکر و توجه به قرآن باز داشتند، چه عواملی برانگیختند برای این که معارضه با قرآن کنند و این مسئله هنوز زنده است.

ایشان همچنین در این ویژه برنامه تلویزونی به نقش بیدارگر نهضت های صدسال اخیر ایران، و سیدجمال الدین اسدآبادی اشاره کرده، می فرمایند:«[سیدجمال الدین اسدآبادی] قیام کرد برای این که مردم را به متن قرآن و اصل قرآن برگرداند. لذا همین اهداف و حرکت سید، باعث حرکت و جنبش جدیدی شد. ایشان برای این که قرآن را زنده کند و مسلمان ها را علیه استعمار رهنمود کند و بوسیله قرآن دسائس آن ها را از میان ببرد، حرکت و موجی ایجاد کرد. در اینجا بود که استعمار درصدد برآمد که مسلمان ها را از قرآن جدا کند و به رویاروئی هم وادار کند.ادیان و مذاهب جعلی درست کردند و در میان مسلمانان اشاعه دادند برای انحراف از قرآن...»

 آیت الله طالقانی در واقع راه تحول، رشد، استقلال و پیروزی امت اسلام و بخصوص ملت ایران را بازگشت به قرآن و سیره و سنن اهل بیت می دانستند و برهمین اساس بیش از 40 سال در جهت آموزش تفسیر قرآن و نهج البلاغه و سیره اهل بیت همت گماردند. در پایان یادآور می شوم که پیروامون شخصیت، اندیشه و جایگاه معنوی و سیاسی آیت الله طالقانی سخن بسیار است و امروز فقدان برگزاری جلساتی برای پرداختن و شناختن این شخصیتبیش از پیش احساس می شود. امید انکه اهل قلم و تحقیق و پژوهش در این عرصه گام های مثبتی بردارند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار