آیا تاکنون به شخص بیانضباط برخوردهاید که موفق باشد؟ یعنی ممکن است یک آدم بینظم در اوج بیانضباطی موفق باشد؟ معمولاً آب بینظمی و موفقیت به یک جوی نمیرود. از دید شما مردم یک کشور قانونمدار و منظم، موفقترند یا مردم جامعهای که گرفتار بینظمی و بیقانونی هستند؟ زمانی که کارهایمان را با نظم و ترتیب انجام میدهیم، بازدهی مطلوبتری داریم یا زمانی که که بدون برنامه هدفمند و به صورت تصادفی به انجام کارهایمان میپردازیم؟ با جواب دادن به این سؤالها متوجه میشویم، همه ما تقریباً با این اصل که یکی از قواعد موفقیت در زندگی، تحصیل، کار و دیگر فعالیتهای انسان نظم است، اتفاق نظر داریم. بیتوجهی به این امر مهم، اوقات ارزشمند و برگشتناپذیر و بسیاری از فرصتهایی را که در جهت ایجاد یک زندگی ثمربخش و سعادتمند هستند، تلف میکند.
نظم و انضباط، پذیرش مجموعهای از ارزشها، نمادها و باورهاست. نظم اجتماعی اینطور نیست که از روی نفع یا ترس و اجبار پذیرفته شود، بلکه با علاقه و از روی میل و رغبت از سوی افراد جامعه قبول میشود. نظمهای مبتنی بر تهدید، ترس یا نفع و سود، ذاتاً ناپایدار و شکنندهاند؛ چراکه هیچ زمانی قادر به کنترل کامل رفتارها بر اساس جلب رضایت افراد نیستند، از این جهت، نظامهای مبتنی بر چنین نظمهایی هر روز باید بر حجم قوانین کنترلی و نیز نیروها و فشار کنترلی خود بیفزایند. اگر نظم و انضباط اجتماعی در فرهنگ ریشهدار و شناسنامهدار شود در چنین حالتی اعضای جامعه با مشارکت و توأم با علاقه و رضایت نظم و انضباط را رعایت میکنند.
رعایت «نظم» و «انضباط اجتماعی»، یکی از مهمترین عوامل ایجاد ثبات و پایداری هر نظام و جامعهای است. اگر انضباط در مجموعهای وجود نداشته باشد و تکلیف و وظیفه هر کدام از اعضای مشخص نباشد یا به آن عمل نکنند، به هیچ عنوان نمیتوان انتظار داشت که آن مجموعه، به اهداف مشخص شده خود برسند و ثابت و پایدار باقی بمانند.
باید نظم اجتماعی حس وظیفهشناسی فرد نسبت به جامعه باشد. اگر نظم و امنیت در سطح خرد که نهادهای پایه مانند خانواده، مدرسه، محله و... هستند، ایجاد و در ساختارهای کلان نهادینه شود، در حقیقت بنیادهای انسجام و انتظام کارآمد و پایدار شده و امنیت برقرار میشود. نظم اجتماعی و رعایت حقوق سایرین باید به شیوههای درست و مناسب به افراد آموخته شود. انضباط اجتماعی و رعایت قوانین باید در ابتدا توسط پدر و مادر الگوسازی و آموزش داده شود همچنین علاوه بر حرف در عمل نیز اجرا شود.
از خصوصیات سیستم اجتماعی تعادل و نظم است. اعضا باید برای بقا و پایداری سیستم مشارکت کنند، یک به یک افراد به نوبه خود ملزم به اجرای قانون و نظم اجتماعی هستند تا این امر ممکن و نهادینه شود. انضباط اجتماعی هم وسیله و هم هدف گردش اجتماعی است و در غیاب نظم اجتماعی، انسان نه تنها به آزادی نمیرسد بلکه گرفتار بیهنجاری میشود.
فرد و جامعه به طور طبیعی و ذاتی گرایش به تازه شدن دارند. هر نو شدنی، وضعیت نو را ایجاد میکند که سابقه ندارد، بنابراین، روابط آن با محیط هنوز مشخص نیست. این اصل در جوامع در حال رشد و تعالی که رویه نوگرایی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی، ممکن است اتفاق افتد، بیشتر خود را نشان میدهد، لذا چالشهای آن نیز به دلیل ضرورت ارائه راهکارهای مختلف بومی و داخلی، نیاز به مدت زمان بیشتری دارد.
فرد منضبط در مراحل مختلف زندگی خود منطقی رفتار و با بررسی و تدبیر، اعمال و رفتار خود را مدیریت میکند، قادر است عواطف و احساسات خود را کنترل کند، هنجارهای صحیح اخلاقی را بپذیرد و به علاوه در زندگی جمعی احساس مسئولیت میکند، به وظایف خود آگاه است و برنامه زندگی فردی خود را از لحاظ جنبههای مختلفی همچون عادات استراحت، غذایی، شغلی، تفریحی، تحصیلی و... درست تنظیم میکند. البته نیاز به استمرار دارد و نمیشود به نحو مقطعی رعایت کرد، زیرا اینگونه رفتار نتایج سودمند و کارآمدی به دنبال ندارد.
بیتوجهی و زیرپا گذاشتن قوانین و انضباط، موجب آزار دیگران و حتی خود شخص خواهد شد. رواج و گسترش بی نظمی اجتماعی سبب هرج و مرج اجتماعی و فروپاشی اعتماد اجتماعی و منجر به این میشود که هر شخصی تنها به فکر منافع فردی خویش به جای منافع اجتماعی و عمومی باشد. رعایت نکردن حقوق شهروندی، تنشها و ناملایمات اجتماعی زیادی را دامن میزند. افراد در داخل منزل خود نیز باید رعایت حال همسایگان را داشته باشند و به حقوق آنها احترام بگذارند. رد کردن چراغ قرمز، بوق زدن بیمورد، ریختن زباله در معابر و خیابان ها، صحبت کردن با صدای بلند در اتوبوس و مترو و بیتوجهی به حق تقدم دیگران در موارد متعدد و متنوع، فقط نمونههایی از رفتارهای غیراجتماعی است که مدام در زندگی خود با آنها روبهرو میشویم.
فرد منضبط و منظم در زندگی سریعتر به هدف خود میرسد، از شادی و تحرک بیشتری برخوردار است، برنامهریزی کارآمدتری دارد و روند کار خود را بهتر درک میکند، آیندهنگر و عاقبتاندیش است و با داشتن چنین شخصیتی میتواند الگویی مناسب برای سایرین باشد.
انسانی که منظم باشد، کارهایش را به نحوی انجام میدهد که ثابت و پایدار باشد. چنین فردی از کاهلی و سهلانگاری در کارهایش دوری میگزیند. باید توجه داشت که فرصتها به سرعت میگذرند و آن کسی که از این فرصتها به صورت درست و هدفمند استفاده نمیکند جز پشیمانی و افسوس ثمرهای نخواهد داشت. باید هر کاری را در زمان معین انجام داد و فرصتهای مناسب را باید غنیمت شمرد؛ چراکه فرصتها همچون باد درگذرند و نمیتوان منتظر زمان ماند.
استفاده بهینه از موقعیت و فرصتها خود نیازمند نظم و انضباط آدمی میباشد. از کارهای بیهوده باید دوری جست و از نعمت عمر و وقت خود به درستی و شایستگی استفاده کرد تا دچار حسرت و پشیمانی نشویم و اوقات خود را طوری تنظیم کنیم که به همه امور در زندگی رسیدگی شود و از تمام وقت خود بهره ببریم.
انضباط، شرط لازم برای موفقیت در فعالیتهای گروهی و جمعی است. اعضای هر گروه برای موفیقت فعالیتهای گروهشان، لازم است که میل و خواستههای شخصی خود را به نفع جمع، محدود سازند. به عبارت دیگر اعضا باید خود را به صورت منطقی با کدهای رفتاری مدون توسط جامعه تطبیق دهند و از این مسیر با اهداف جامعه همسو و همراستا شوند. وجود نظم و انضباط اجتماعی در جامعه، شرط ابتدایی و پیشنیاز رسیدن به امنیت، آسایش، رشد و بالندگی است. دولت، قوانین و نهادهای اجتماعی و... همه ابزارهایی برای تحقق نظم و انضباط اجتماعی هستند.