مرجع مجاهد زندهیاد آیتالله العظمی حاجسیدحسین طباطبایی قمی، از اعلام نامآور دوران معاصر است، که عمدتاً او را به اعتراض به تغییر لباس رضاخانی میشناسند، که نهایتاً به فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، منتهی شد. همین مکانت باعث شده است که متولیان مجموعه وزین «شخصیتهای مانا» در انتشارات سورهمهر، وی را در زمره شخصیتهای مورد پژوهش خویش قرار دهند. رضا مختاری اصفهانی نویسنده مجلد مربوط به آن بزرگ، در دیباچه آن و تبیین ضرورتهای پژوهش درباره زندگی و زمانه عالمان دین، چنین آورده است:
«افراد در بستر زمان و شرایط مربوط به دوران خاص، پرورش مییابند. در واقع انسانها فرزند زمانه خویشند. تجربیات فردی از محیط و آدمها نکته مهمی است، که علاوه بر پایگاه طبقاتی و خاستگاه اجتماعی، میتواند در شناخت یک شخصیت چارهساز باشد. بر این مبنا در شرح حال نگاری، باید چنین نگاهی به آدمها و وقایع مؤثر در زندگی فرد مورد نظر داشت. بر این اساس فرد در گذر زمان، صیقل میخورد و آب دیده میشود. آن گاه است که چهره تحول یافتهاش را، چون به نظاره مینشینیم، گویی با فرد دیگری روبهروییم. زندگینامهنویس باید با شخصیت مورد مطالعه به دل این وقایع برود، تا اندکی از آن تجربیات و تحولات را دریابد. البته جز دقت و ظرافتی که محقق باید به کار برد، گاهی محدودیت منابع او را از آنچه بایست، بازمیدارد. محدودیتی که درباره برخی از اشخاص و طبقات اجتماع، بیش از دیگران است به طوری که درباره عالمان دینی، محدودیتهای منابع خودنمایی بسیار دارد. احتراز از بیان خاطرات به جهت پرهیز از شائبه خودستایی و خودخواهی، یکی از مسائلی است که نه تنها در گذشته که امروزه نیز، با وجود بیان خاطرات بسیاری از روحانیان، هنوز در نزد برخی عالمان درجه اول رعایت میشود. خاطرات نزدیکان و شاگردان نیز، بیشتر در توصیف محامد اخلاقی و کمتر در شرح رفتار و سلوک سیاسی و اجتماعی آن فرد است. در صورت توجه به این نکته هم، گذر از برخی ویژگیها و حوادث، از آنجا که به زعم راوی به جهت نگاه زمانه نقطه ضعف است، مغفول میافتد. اما مکاتبات شخصی از جمله منابعی است، که میتواند محقق را از برخی زوایای زندگی عالمان دینی آگاه سازد. سنت نامهنگاری یکی از سنتهای دیرپا و حسنهای است، که هنوز در میان علما وجود دارد. در این نامهها از مباحثات علمی و فقهی، احوالات شخصی تا نظریات سیاسی و اجتماعی را میتوان یافت. شوربختانه این مکاتبات کمتر در دسترس عموم قرار دارد و مراکز آرشیوی، بیشتر مکاتبات عمومی و دولتی علما را در اختیار دارند. در حالی که مکاتبات خصوصی، محققان را با گفتمان حاکم بر حوزههای دینی، در دورهای خاص آشنا میسازد. اگر نبود متونی، چون تنبیهالامه و تنزیهالمله علامه محمدحسین نایینی یا لوایح حاج شیخ فضلالله نوری و مکتوبات و رسائل علمای هر دو طیف مشروطهخواه و مشروعهخواه، لاجرم از آگاهی درباره مبانی فقهی و اندیشگی حاکم بر دو سو، محروم بودیم. این مکتوبات که در جهت تبیین اندیشه عالمان دینی در باب مبانی مشروعیت حکومت برای جامعه است، در تحقیقات تاریخی کارگشا است و به نوعی یک تبادل اندیشه در بین دو طیف از علما است. اما چنین تجربهای در دوره رضاشاه تکرار نشد و مکاتبات خصوصی علما هم چندان در دسترس نیست، تا تصویری به روشنی دوره مشروطه در اختیار باشد. آنچه از این دوره درباره عالمان و مراجع دینی در دسترس است، بیشتر مکاتبات رسمی آنان با مقامات حکومتی، یا گزارش کارگزاران دولت درباره مواضع و رویکردهای آنان است. ناگفته پیداست این مکاتبات و این گزارشها، نمیتوانند آیینه تمامنمایی از مواضع و اندیشههای عالمان، نسبت به زمانه و حاکمان باشند...».