تکبر از مورد صفاتی است که تخلق بشر به آنها ناپسند و مذموم است و اتصاف باری تعالی به آن صفت شایسته و ممدوح میباشد. قرآن کریم از طرفی این خلق را برای انسانها از سیئات اخلاقی شناخته و خاطر نشان نموده است که خداوند بر دل هر متکبر جبار مُهر بدبختی و شقاوت میزند و از طرف دیگر حضرت باری تعالی را جبار و متکبر خوانده و ذات اقدسش را به این دو صفت توصیف فرموده است. به راستی چرا اتصاف پروردگار به این صفت ممدوح است و اتصاف بشر به آن مذموم؟
در اوایل دوران نوجوانی علاقه زیادی به ورزش کردن داشتم خصوصاً ورزش کشتی. مسابقه فینال کشتی انتخابی استان بود.
برادرانم از روی سکو نظارهگر مسابقه من بودند، من به برد در این مسابقه نیاز شدیدی داشتم؛ چراکه در صورت باختن آبرویم میرفت و از جایزه مسابقه که برای تأمین هزینه سفر اربعین کربلا نیاز داشتم محروم میشدم.
در اوج آمادگی بدنی بودم و یک سروگردن از حریفم بالاتر بودم، به نحوی که همه همباشگاهیها و تماشاگران من را پیروز میدان میدانستند.
احساس غرور میکردم که میتوانم به راحتی برنده میدان باشم. همین شد که حریفم را دست کم گرفتم و باعث شد در مهمترین مسابقه ضربه فنی شوم و جوایز مسابقه را دو دستی تقدیم حریفم کنم و شکست سختی را متحمل شوم. خیلی ناراحت شدم و دیگر حتی روی سر بلند کردن مقابل مربی، دوستان و برادرانم را نداشتم. آری، بهترین کشتیگیر هم باشی باید مراقب باشی که رکب نخوری آن هم رکب با طعم کبر و غرور.
اصلیترین حریف و دشمن انسان نفس اوست که در اسلام با نام نفس اماره معرفی شده است و یکی از لشکریان نفس اماره کبر و غرور است.
کبر و غرور یعنی اینکه خودت را با دیگران مقایسه کنی و در نهایت حکم به برتری خودت بدهی. این رذیله اخلاقی تفاوت جزئی با صفت عجب دارد و آن این است که در کبر خود را با دیگران مقایسه میکنی، ولی در عجب اینگونه نیست. یعنی شخص دچار نوعی خودشیفتگی میشود، بدون اینکه خود را با دیگران مقایسه کند.
حضرت امام خمینی (ره) در معنای کبر میفرماید: کبر عبارت است از یک حالت نفسانیه که انسان ترفع کند و بزرگی کند و بزرگی بفروشد بر غیر. (شرح ۴۰ حدیث ص۷۹)
تکبر از مورد صفاتی هست که تخلّق بشر به آنها ناپسند و مذموم است، اما اتصاف باری تعالی به آن صفت شایسته و ممدوح میباشد. قرآن کریم از طرفی این خُلق را برای انسانها از سیئات اخلاقی شناخته و خاطر نشان نموده است که خداوند بر دل هر متکبر جبار مُهر بدبختی و شقاوت میزند؛ و از طرف دیگر حضرت باری تعالی را جبار و متکبر خوانده و ذات اقدسش را به این دو صفت توصیف فرموده است. به راستی چرا اتصاف پروردگار به این صفت ممدوح است و اتصاف بشر به آن مذموم؟
سرّ این امر نهفته در منشأ تکبر و جباریت در انسان و خداوند است؛ چراکه منشأ جباریت و تکبر در مورد خداوند علم، قدرت و حکمت اوست، ولی منشأ جباریت بشر، حقارت، نادانی و ضعف اراده است. کسی که از یک یا چند جهت اساسی احساس حقارت میکند، برای آنکه نقص خود را بپوشاند، مقامی را ادعا میکند که فاقد آن است و، چون میبیند مردم ادعای او را نمیپذیرند، طغیان میکند و بر اثر جهل و ضعف اراده به تعدی و تجاوز دست میزند، تا بدین وسیله خود را بر مردم تحمیل و آنان را به قبول گفته خویش وادار کند.
یکی از مهمترین راهکارهایی که در نهایت منجر به جلوگیری از کبر و غرور میشود، این است که انسان خود را مالک چیزهایی که در اختیار دارد (اعم از اموال و غیراموال) نداند و توجه ویژهای به مسئله معاد داشته باشد. در لسان روایات هم میبینیم که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به نحو بسیار زیبا و لطیف به مطلب فوق اشاره دارند و میفرمایند (عَجِبتُ لِلمُتَکَبِّرِ الَّذى کانَ بِالمسِ نُطفَهً وَیَکونُ غَدا جیفَهً)
در شگفتم از شخص متکبّر که دیروز نطفهاى بوده و فردا لاشهاى است (نهجالبلاغه (صبحی صالح)، ص۴۹۱، حکمت ۱۲۶)
اولین کسی که در عالم این رذیله اخلاقی را از خود به نمایش گذاشت، ابلیس بود چراکه غرور او را فراگرفت و کبر ورزید و بر انسان سجده نکرد.
این صفت آنچنان در منظر الهی منفور میباشد که شیطان را با آن همه سابقه عبادت از رحمت الهی راند.
علمای اخلاق و عرفان اولین دستورالعملی که به سالکان مسیر معرفت میدهند، این است که کبر را در خود از بین ببرند و بعد پا در عرصه سیر وسلوک بگذارند، چون با وجود کبر هرچه خداوند را عبادت کنی در نهایت دچار عاقبت شیطان و از رحمت الهی رانده میشوی.
امروزه متأسفانه در جامعه شاهد این هستیم که انسانها در انجام امور از یکدیگر مشورت نمیگیرند و به صورت خود رأی عمل میکنند که اکثراً در نهایت هم به شکست برمیخورند و گاهی علاوه بر شکست ظاهری آسیبهای جدی روانی مثل ناامیدی هم به دنبال خواهد داشت.
به ضرسقاطع میتوان گفت که علت اصلی مشورت نگرفتن افراد از یکدیگر، کبر و غرور میباشد؛ چراکه انسان متکبر و مغرور همیشه خود را از دیگران بهتر و بالاتر میبیند و با این دیدگاه هرگز به خود اجازه نمیدهد که با دیگران مشورت کند لذا نظر خود را بهترین نظر میپندارد و به زعم خود صحیحترین کار را انجام میدهد و حال آنکه در واقع اینگونه نیست.
دین مبین اسلام در قالب آیات و روایات فراوانی به موضوع کبر و غرور پرداخته است و با الفاظ و انحای مختلفی ما را از داشتن چنین صفتی بر حذر میدارد. خداوند تبارک و تعالی در سوره نمل بیان میفرماید که محبتش شامل حال افراد متکبر نمیشود (سوره نمل آیه ۲۲) یا اینکه پیغمبر اکرم (ص) در روایت تکاندهندهای میفرمایند:
(أَلا اُخبِرُکُم بِأَهلِ النّارِ؟ کُلُّ عُتُلٍّ جَوّاظٍ مُستَکبِرٍ)
آیا شما را از اهل دوزخ آگاه نکنم؟ هر درشتخوىِ خشنِ متکبّر (کتاب العین، ج۶، ص۱۷۰)
لذا تا جایی که در توان داریم باید از این رذیله اخلاقی دوری بجوییم و در این مسیر از خداوند و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) استعانت بجوییم چراکه مبارزه کردن با نفس اماره و لشکریانش بدون کمک پروردگار امری غیر قابل وقوع هست و خداوند به این مطلب در آیه شریفه ۵۳ سوره یوسف اشاره میفرماید «انّ النّفس لامّاره بسوء إلّا مارحم ربّی»
و این را در ذهن داشته باشیم اگر بخواهیم کشتیگیر خوبی با نفسمان باشیم باید مراقب رکب خوردن از کبر و غرورمان باشیم.