ادعای توقیف فیلمهای سینمایی به حربهای تبلیغاتی در دست فیلمسازان تبدیل شده است تا فروش فیلم را بالا ببرند.
محمدرضا عباسیان، فیلمساز و دبیر اسبق جشنواره فیلم فجر، با بیان این مطلب به موضوع ادعای توقیف فیلمهای سینمایی اشاره کرد و به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: عوامل متعددی در فروش بالای فیلم تاثیرگذار است. امروز مد شده است انگ سانسور شدن و توقیف شدن را به فیلمشان میزنند. بیشتر این کارها جنبه تبلیغاتی به خود گرفته تا مردم حتماً این فیلم را تماشا کنند. یک بخش از سینمای ما نگاهش صرفاً به جشنوارههای خارجی است و طبعاً باید تصویر سیاهی از کشور را نشان دهد تا جامعه غربی به سمت آن متمایل شود. عباسیان درباره چالشی به نام «محتوا» در فیلمها و سریالهای ایرانی، بیان داشت: به غیر از سرمایه گذاری بخش خصوصی، سرمایه گذار بخش دولتی هم دچار چالشهای جدی در انتقال محتواست، به جای آنکه فیلم ما اسطوره را مقدستر نشان دهد جایگاه وی را نیز متزلزل میکند. در همه آثار خیانت به یکی از جذابترین موضوعات تبدیل شده و این فرهنگی است که از سریالهای ترکیهای وارد شده است. در سینما و سریالهای تلویزیونی و نمایش خانگی موضوع خیانت به وفور دیده میشود. به تصویر کشیدن این موضوعات آیا کمکی به برطرف شدن آن و سادهانگاریاش میکند؟ انتقال این موضوع به کل جامعه چه بار روانیای را منتقل میکند؟ تنها اتفاقی که میافتد این است که شک منجر به جدایی و تلخی خانواده تشدید یا حتی منجر به سادهانگاری میشود.
وی افزود: همان طور که درباره محصولات غذایی کیفیت سنجی میکنند، باید در زمینه تولید محصولات فرهنگی نیز نظارت زیادی بکنند. الان ممیزیهای فرهنگی ما به کمرنگ شدن آرایش خانمها بسنده میکنند و با لایههای پنهان اثر آشنا نیستند و درک نمیکنند که در بلندمدت چه تاثیری روی روان مخاطب میگذارد. مجموعه کلان فرهنگی باید سیاستگذاری بلند مدت داشته باشد. امروزه حتی بایکوت کردن حضور یک فیلم در جشنواره فیلم فجر یک اتفاق مهم و مثبت برای هنرمندنماها ارزیابی میشود. دبیر اسبق جشنواره فیلم فجر در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: مشکل تولید محتوای بصری در کشورمان این است که این بخش رسالت اصلی خودش را که فرهنگسازی و انتقال مفاهیم درست به مخاطب است، فراموش کرده است؛ امکان آموزشی که تولید محتوا مانند فیلمهای سینمایی و مستند برای نسلهای مختلف ما به خصوص نسل جوان دارد، هیچ یک از آموزشهای دیگر این امکان را ندارد. قطعاً نیاز به ژانر سرگرم کننده داریم و نمیتوانیم آن را مغفول بگذاریم، اما تولیدکنندگان ژانر سرگرم کننده نیز باید دغدغه انتقال حداقلی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی داشته باشند، زیرا ممکن است روی مخاطب تاثیرگذار باشد.