سرویس بینالملل جوان آنلاین: پایگاه هوایی بگرام واقع در شمال کابل از ابتدای تهاجم نیروهای امریکایی و متحدانش به افغانستان مهمترین محل استقرار این نیروها بود و مقامهای ارشد امریکا از جمله رؤسای جمهور، وزرای دفاع و خارجه هنگام سفر به افغانستان طی دو دهه گذشته به این پایگاه میرفتند و در آنجا مستقر میشدند چراکه در آنجا بیشتر از دیگر مناطق افغانستان و حتی سفارت امریکا در کابل احساس امنیت میکردند. به عبارت دیگر، پایگاه بگرام سمبل و نماد حضور نظامی امریکا در افغانستان طی این مدت بود و به این جهت است که میتوان گفت حضور نیروهای امریکایی در این پایگاه وجه سمبلیک و نمادین قابل توجهی داشته است. حالا خروج آخرین سرباز امریکایی از این پایگاه در روز جمعه دوم جولای، به معنای پایان عمر این نماد است و روشنترین نشانه از خروج آخرین نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان چند ماه قبل از ۱۱ سپتامبر است. این تاریخ از سوی جو بایدن رئیسجمهور امریکا به عنوان زمان تکمیل خروج نیروهای امریکایی تعیین شد، اما خروج این نیروها سریعتر از جدول زمانبندی پیش میرود و این نحو خروج شتابزده باعث شده تا پرسشهایی در مورد آینده افغانستان پیش بیاید.
رها کردن افغانستان
نیشناک موتوانی کارشناس مسائل افغانستان مستقر در استرالیا در مورد خروج نیروهای امریکایی از بگرام به خبرگزاری فرانسه میگوید: «خروج نیروهای خارجی از بگرام نماد این واقعیت است که افغانستان تنهاست، رها شده است و مجبور به دفاع از خود در برابر هجوم طالبان است.» او بدون تردید با شک و بدبینی نسبت به این اتفاق نظر داده، زیرا معتقد است امریکاییها و دیگر نیروهای خارجی بعد خروج از افغانستان و زمان بازگشت به خانههای خود خواهند دید «آنچه که برای ساختنش به سختی جنگیدهاند به خاکستر تبدیل میشود، زیرا متوجه میشوند زنان و مردان افغان که همراه آنها جنگیدهاند، همه چیز را از دست میدهند.» آیا حقیقت امر نیز از همین قرار است و خروج نیروهای امریکا از کابل همانند خروج این نیروها از ویتنام خواهد بود. سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی، بعد خروج نیروهای امریکایی از ویتنام در ۳۰ آوریل به دست رزمندگان ویتکنگ سقوط کرد و حالا برخی این تصور را دارند که تاریخ بار دیگر تکرار میشود و با پایان حضور نظامی امریکا در افغانستان، کابل نیز به دست طالبان سقوط میکند. این تصور با پیشرویهای اخیر طالبان و تصرف چندین شهر به دست طالبان و به خصوص تصرف ۱۴۳ شهرستان تنها طی دو ماه گذشته تقویت شده تا جایی که حتی بایدن هم در کنفرانس مطبوعاتی سوم جولای ۲۰۲۱ از خبرنگاران خواست «دیگر از افغانستان نپرسید، میخواهم در مورد چیزهای شاد صحبت کنم!» این حرف نشان میدهد که رئیسجمهور امریکا به خوبی از اوضاع فعلی افغانستان مطلع است، اما با این وجود تردیدی در خروج نیروهایش از این کشور و رها کردن آن در این اوضاع و شرایط سخت ندارد.
جابهجایی استراتژیک
نکته اساسی در مورد خروج نیروهای امریکایی از افغانستان این است که موضوع مربوط به دولت جو بایدن نمیشود بلکه این موضوع در چارچوب استراتژی کلی امریکا قرار دارد و این که واشنگتن دریافته جنگ افغانستان به عنوان طولانیترین جنگ تاریخ امریکا نمیتواند با پیروزی قاطع و همهجانبه نظامی به پایان برسد. در واقع، امریکا طی ۲۰ سال گذشته از هر وسیلهای برای رسیدن به این هدف و نابودی کامل طالبان استفاده کرد و حتی قدرتمندترین سلاح خود به نام جیبییو-۴۳/بی مشهور به مادر بمبها، MOAB، را برای نخستین بار در ۱۳ آوریل ۲۰۱۷ در شهرستان اچین از ولایت ننگرهار افغانستان پرتاب کرد هرچند که این کار نیز همانند دیگر اقدامات امریکا بینتیجه بود تا جایی که ران پل، نماینده سابق کنگره، هم این موضوع را تأیید کرد و گفت پرتاب این بمب بیفایده بود. رقم هنگفت قریب به ۳ تریلیون دلاری این جنگ تنها یکی از دلایل بینتیجه بودن آن است که با وجود چنین هزینه سنگینی، امریکا نهتنها نتوانست با پیروزی، این جنگ را به پایان برساند بلکه آمار و ارقام ارائه شده از سوی نهادهای امریکایی نشان میدهد که طالبان همچنان بر بخش قابل توجهی از افغانستان مسلط است و البته پیشرویهای اخیر نیز مؤید این موضوع بود. علاوه بر این، تغییر در اولویتهای استراتژیک دولت امریکا و به ویژه تمرکز ویژه بر خاور دور برای مقابله با چین در اقیانوس آرام، در تناقض با جنگ طولانیمدتش در افغانستان بود و همان گونه که بسیاری از تحلیلگران امریکایی بر این موضوع اتفاق نظر داشتند، ادامه جنگ در افغانستان باعث میشود امریکا امکانات و تجهیزات خود را صرف جنگی بیپایان و بینتیجه کند در حالی که لازم است از این تجهیزات برای رویارویی با چین استفاده کند. بنابر این، جابهجایی اولویتهای استراتژیک امریکا دولت بایدن را ناگزیر ساخته به توافق صلحی که در دولت قبل امریکا با طالبان به دست آمد پایبند باشد و حتی خروج نیروهایش از افغانستان را سرعت ببخشد به نحوی که گفته میشود این نیروها قبل از تاریخ تعیین شده در ۱۱ سپتامبر به طور کامل از افغانستان خارج خواهند شد. با این حال، با وجود شتابی که دولت بایدن برای خروج از افغانستان دارد، معلوم نیست خروجش منجر به جابهجایی استراتژیک بشود و تأثیری در تقویت موقعیت امریکا در اقیانوس آرام داشته باشد.
استراتژی اوباما
به نظر میرسد کاری که دولت بایدن در حال حاضر انجام میدهد در ادامه استراتژی تدوین شده در دوره رئیسجمهور پیشین امریکا باراک اوباما است. سند راهبردی دولت اوباما در ۲۰۱۲ به نام «تداوم رهبری جهانی امریکا؛ اولویتهای دفاعی در قرن ۲۱» برای نخستین بار چرخش استراتژیک به آسیا را مطرح کرد و در آن قید شد: «منافع اقتصادی و امنیتی ایالات متحده در قرن جدید به منطقهای گسترده از پاسیفیک غربی گرفته تا آسیای شرقی و جنوبی گره خورده است. از این رو، امریکا برای حفظ رهبری جهانی باید با در نظر گرفتن اهمیت منطقه آسیا-پاسیفیک، به موازنه جدید نیروها همت گمارد.» دولت دونالد ترامپ باعث بروز وقفهای در این چرخش شد، زیرا ترامپ تصور جاهطلبانهای داشت که میتوان با مشت آهنین کار افغانستان را تمام کرد؛ تصوری که با پرتاب مادر بمبها متبلور شد. حالا بایدن باز رو به سند راهبردی اوباما آورده و میخواهد با خروج نیروهای امریکا از افغانستان، تمرکز خود را وقف تحقق اهداف این سند بکند. با این حال، به نظر نمیرسد او کار آسانی در پیش داشته باشد. ریچارد فونتین و ونس سرچوک از پژوهشگران ارشد اندیشکده مرکز امنیت نوین امریکا هستند و در ۲۵ ژوئن مقاله تحلیلی با عنوان «هزینه خروج امریکا از افغانستان در مصاف با چین» را در نشریه منتشر کردند. این دو در مقاله خود نوشتهاند که خروج امریکا به سه دلیل نمیتواند اهداف مورد نظر دولت بایدن برای تقویت رویارویی با چین را تأمین کند. دلیل اول، نظامی است و این که خروج تعداد سربازانی کمتر از یک تیپ «عملاً هیچ کاری برای تغییر توازن قدرتهای جهانی نخواهد کرد.» از سوی دیگر، امریکا در حالی از افغانستان خارج میشود که نه جنگ در این کشور به پایان رسیده و نه این که حضور القاعده در خاک این کشور پایان یافته است. بنابر این، دولت بایدن مجبور است دستکم عملیاتهای هوایی خود را در افغانستان از طریق پایگاههایش در قطر و امارات متحده عربی یا ناو هواپیمابرش انجام دهد که این یعنی هزینههای سنگین سوخت، تعمیر و مراقبت بدون داشتن دستاوردی مشخص. دلیل دوم مشکلات بروکراتیک و دیپلماتیکی است که دولت بایدن با خروج از افغانستان با آنها مواجه میشود و در حال حاضر، مسئله مترجمان افغانی ارتش امریکا مبدل به معضلی برای این کشور شده و معلوم نیست سرنوشت آنها چه خواهد شد. دلیل سوم از جهت اقتصادی این است که خروج نیروهای امریکایی باعث صرفهجویی در هزینه ارتش امریکا میشود. به نظر این دو تحلیلگر، شاید در وهله نخست چنین استدلالی موجه به نظر میرسد، اما با توجه به استقرار نیروهای امریکا در منطقه برای حمایت از دولت کابل و هزینههای عملیاتی و نگهداری هواپیماهای لازم برای این حمایت، به نظر نمیرسد که صرفهجویی اتفاق بیفتد و «چنین هدفی بیش از آن که واقعی باشد، موهوم است». بنابراین، برنامه بایدن برای بازگشت به چرخش استراتژیک اوباما با واقعیتهای موجود در منطقه و میراث امریکا در افغانستان همخوانی ندارد و شاید او بتواند سربازان خود را از این کشور خارج کند، اما نمیتواند پرونده افغانستان را برای همیشه ببندد تا این که با فراغ خاطر رو به شرق آسیا و پرونده تقابلش با چین در آن منطقه بیاورد.