کد خبر: 1050910
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۰
مجرم سابقه‌دار که متهم است ۱۶‌سال قبل یکی از مأموران پلیس را با شلیک گلوله به شهادت رسانده با درخواست قصاص از سوی اولیای‌دم مواجه شد.

مجرم سابقه‌دار که متهم است ۱۶‌سال قبل یکی از مأموران پلیس را با شلیک گلوله به شهادت رسانده با درخواست قصاص از سوی اولیای‌دم مواجه شد.
به گزارش جوان، ۵‌اردیبهشت‌سال‌۸۴، مأموران پلیس پایتخت از شهادت یکی از مأموران پلیس در جاده شهریار به ملارد باخبر شدند.
در بررسی‌های اولیه مشخص شد استوار دوم سیروس فولادوند به همراه یکی از همکارانش هنگام گشت‌زنی و انجام مأموریت به یک دستگاه خودروی سمند مشکوک شدند به همین خاطر به راننده و دو سرنشین آن دستور ایست دادند. بعد از دستور ایست راننده خودرو را متوقف کرد، سپس مأموران مدارک ماشین را از او خواستند، اما هنگام بازرسی بدنی، راننده جوان یکباره دست به اسلحه شد و به سینه استوار دوم سیروس فولادوند شلیک کرد. بعد از این شلیک راننده و دو همدستش بلافاصله سوار خودرو شدند و گریختند.
فرار قاتل
با به‌دست آمدن این اطلاعات، سه متهم فراری تحت تعقیب قرار گرفتند تا اینکه بعد از گذشت چند ماه از حادثه مأموران توانستند دو نفر از آن‌ها به نام‌های منصور و سعید را شناسایی کنند، اما عامل شهادت مأمور پلیس که مهدی نام داشت به مکان نامعلومی گریخته‌بود و ردی از وی به دست نیامد.
بازداشت متهم پس از ۱۴‌سال
با دستگیری دو نفر از متهمان، تلاش‌ها برای دستگیری سومین متهم همچنان ادامه داشت تا اینکه بعد از گذشت ۱۴‌سال از آن حادثه مرگبار مأموران پلیس دریافتند متهم در شهرستان بناب در استان آذربایجان شرقی زندگی مخفیانه‌ای دارد. با بدست آمدن این اطلاعات و شناسایی متهم سرانجام در دی‌سال‌۹۷ آن مرد در یک عملیات ویژه در مخفیگاهش بازداشت شد.
اقرار به قتل
مرد ۴۳‌ساله با اعتراف به قتل مأمور پلیس تحت بازجویی قرار گرفت و در اظهاراتش گفت: «آن روز همراه دو نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم برای ملاقات مردی به باغی در شهریار برویم. به جاده ملارد که رسیدیم ماشین پلیس را دیدیم که دو مأمور در آن به ما دستور ایست دادند. خودرو را متوقف کردم و یکی از مأموران از من مدارک ماشین را خواست. مدارک را به آن‌ها دادم سپس آن دو مأمور شروع به بازرسی بدنی کردند. من همراهم اسلحه داشتم و زمانی که شهید فولادوند اسلحه را دید از من سؤال کرد که به دروغ گفتم نظامی هستم به همین خاطر اسلحه همراه دارم. او می‌خواست اسلحه را بگیرد که به ناچار یک تیر به او شلیک کردم. وقتی او خونین روی زمین افتاد از ترس همراه دوستانم داخل ماشین نشستیم و فرار کردیم.»
با اقرار‌های متهم، وی به اتهام مباشرت در قتل عمد و حمل سلاح گرم راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
پرونده بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
درخواست قصاص
ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد. در ادامه وکیل اولیای‌دم در غیاب آن‌ها در جایگاه ایستاد و گفت: «استوار دوم سیروس فولادوند زمانی که به شهادت رسید پسر سه ماهه داشت. فرزند او حالا ۱۶‌سال و شش‌ماه سن دارد. او بعد از شهادت پدرش با سرپرستی عمو و مادربزرگش بزرگ شد. این حادثه باعث شد خانواده او در معرض آسیب روحی شدیدی قرار بگیرند و روز‌های سختی را بگذرانند. از طرف آن‌ها درخواست قصاص دارم.»
در ادامه نماینده ناجا که در دادگاه حضور داشت، گفت: «بعد از بررسی‌های انجام گرفته از سوی کارشناسان ناجا مشخص شد تیراندازی از فاصله نزدیک انجام گرفته و متهم تیر را به صورت مستقیم به سینه همکارمان شلیک کرده است. بنابراین شلیک عمدی بوده‌است به همین خاطر از دادگاه برای متهم تقاضای قصاص دارم.»
دفاع متهم
بعد از اعلام درخواست قصاص از سوی وکیل اولیای‌دم و نماینده ناجا، متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت. او که چند فقره سابقه کیفری در پرونده‌اش داشت خلاف اظهاراتش مدعی شد قتل عمدی نبوده است. او در دفاع از خود گفت: «آن روز همراه منصور و سعید تصمیم گرفتیم به ملاقات مردی که در یکی از باغ‌های شهریار زندگی می‌کرد، برویم. آن مرد مدعی بود دستگاه زیرخاکی دارد. ما او را خیلی نمی‌شناختیم به همین خاطر از ترس یک اسلحه راکه متعلق به یکی از دوستانم بود، امانت گرفتم تا زمان ملاقات آن مرد همراهم باشد.»
متهم ادامه داد: «برای رفتن به باغ به پارکینگی در شهریار رفتیم و یک خودروی سمند راکه برای دوستم بود، برداشتم و همراه دوستانم به آدرس باغی که در ملارد شهریار بود، رفتیم. در مسیر مأموران به ما مشکوک شدند و دستور ایست دادند. بعد از توقف خودرو مدارک را تحویل دادم تا اینکه حین بازرسی بدنی به شهید فولادوند به دروغ گفتم نظامی هستم و اسلحه همراه دارم.
آن مأمور اصرار داشت اسلحه را از من تحویل بگیرد، اما من مقاومت کردم به همین خاطر ناخواسته یک تیر از اسلحه شلیک شد. شوکه شده بودم به همین خاطر از ترس همراه دوستانم فرار کردم. باور کنید قصد قتل نداشتم و نمی‌دانستم اسلحه مسلح است.»
او درباره فرار ۱۴ ساله‌اش گفت: «بعد از اینکه متوجه شدم آن مأمور پلیس به شهادت رسیده‌است از تهران به شهر‌های مختلفی فرار کردم. این چند سال آخر را در شهرستان بناب زندگی مخفیانه‌ای داشتم که دستگیر شدم.»
بعد از این دفاعیات، دومین متهم ۴۲‌ساله که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام معاونت در قتل به جایگاه رفت و با انکار جرمش گفت: «اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم. آن روز من اسلحه نداشتم. اسلحه متعلق به یکی از دوستانمان بود که آن را به مهدی امانت داده بود. از قبل هم هیچ انگیزه‌ای برای قتل نداشتیم. زمان حادثه در یک لحظه مهدی به آن مأمور شلیک کرد و اصلاً متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد. فقط وقتی صدای شلیک گلوله را شنیدم، از شیشه عقب ماشین دیدم مأمور پلیس روی زمین افتاد. همان لحظه هم مهدی سوار شد و با سرعت از محل حادثه فرار کرد.»
سومین متهم نیز که با قرار وثیقه آزاد بود، اما در جلسه محاکمه حاضر نشد تا از خودش دفاع کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار