مرد خیاط که به اتهام قتل همسرش در بازداشت به سر میبرد در حالی پای میز محاکمه ایستاد که دخترش از او اعلام گذشت کرد.
به گزارش جوان، ۳۰آذرسال۹۸، مردی مأموران کلانتری۱۶۰ خزانه را از ناپدید شدن ناگهانی همسرش به نام اعظم باخبر کرد و گفت: «امروز صبح همسرم برای انجام کار بانکی خانه را ترک کرد، اما هرچه منتظرش شدیم بازنگشت. چند بار با تلفن همراهش نیز تماس گرفتیم، اما خاموش بود. نگرانم اتفاق بدی افتاده باشد به همین خاطر از پلیس درخواست کمک دارم.»
کشف جسد
با اعلام خبر تحقیقات برای یافتن زن جوان ادامه داشت تا اینکه فردای آن روز جسد زن جوان در حالی که لای پتو پیچیده شدهبود در حاشیه خیابان دستواره حوالی بزرگراه آزادگان کشف شد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل و تلاش پلیس برای یافتن عامل یا عاملان قتل آغاز شد. پلیس در اولین گام از تحقیقات شوهر مقتول به نام بهرام را مورد تحقیق قرار داد. او در توضیح گفت: «من و همسرم سالهاست با هم زندگی میکنیم و صاحب یک فرزند دختر هستیم که دانشجوی دانشگاهی در شهر مشهد است. من و اعظم با هم اختلافی نداشتیم و زندگی خوبی داشتیم. من در پشت بام خانهمان کارگاه خیاطی دارم و کار تعمیرات لباس انجام میدهم و روزها هم در خیابان جمهوری در یک لباس فروشی کار میکنم. آن روز همسرم برای خرید داروهایش و کار بانکی از خانه بیرون رفت و قبل از رفتنش گفت بعد از انجام کارهایش به خانه خواهرم میرود، اما وقتی خواهرم با من تماس گرفت گفت اعظم به خانهشان نرفته است. ساعتی بعد هم خواهرزنم تماس گرفت و گفت گوشی موبایل اعظم خاموش است. این شد که نگرانش شدم و هرجا سراغش را گرفتم خبری نبود تا اینکه به اداره پلیس رفتیم و مأموران یک روز بعد جسدش را در حالی که داخل کانال آبی افتادهبود پیدا کردند. باور کنید از قتل او اطلاعی ندارم و نمیدانم چه کسی و با چه انگیزهای مرتکب قتل شده و او را کشته است.»
دستگیری شوهر مقتول
بعد از این توضیحات، تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه بنا به نظریه پزشکی قانونی که کارشناسان آن اعلام کردهبودند علت فوت اصابت جسم سخت به سر بوده و احتمالاً این جسم سخت قیچی خیاطی بوده است، همچنین مطابقت تکه پارچههایی که دور جسد پیچیده شده بود با تکه پارچههای کشف شده در کارگاه خیاطی بهرام، مرد میانسال به عنوان اولین مظنون بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
شوهر مقتول با توجه به شواهد زیادی که علیه او وجود داشت و گواهی همسایهها مبنی بر اختلاف این زوج، اما بار دیگر جرمش را انکار کرد و گفت در قتل نقشی نداشته است.
با انکارهای متهم، وی بنا به شواهد و قرائن موجود وی راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
جلسه محاکمه و انکار جرم
اولین جلسه محاکمه در شعبه دوم دادگاه به ریاست قاضی زالی برگزار شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد. سپس اولیایدم درخواست قصاص کردند، اما تنها فرزند مقتول اعلام گذشت کرد.
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و بار دیگر جرمش را انکار کرد و گفت: «از همان ابتدای تحقیقات قتل را انکار کردم و نمیدانم قاتل چه کسی است.» او در توضیح بیشتر گفت: «من و همسرم دخترخاله و پسرخاله بودیم. سالها قبل خالهام فوت کرد و شوهرش با زن جوانی ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. او تفاوت سنی زیادی با همسر دومش داشت و همین باعث اختلاف ما شد به همین خاطر با هم رفت و آمدی نداشتیم و همسرم نیز از پدرش ناراحت بود. این موضوع باعث شده است آنها علیه من شکایت کنند و مرا قاتل دخترشان معرفی کنند.»
او در ادامه گفت: «خانواده همسرم حتی دخترم را تحت فشار قرار دادهبودند تا به مأموران بگوید که من با مادرش اختلاف داشتم و او را کتک میزدم. باور کنید همه این حرفها و ادعاها دروغ است و من قاتل نیستم.» بعد از توضیحات متهم، ریاست دادگاه با توجه به اوراق پرونده، مواردی که نشان میداد او متهم به قتل همسرش هست را یک به یک از متهم سؤال کرد، اما او به هریک از آنها پاسخهای ضد نقیضی داد.
سؤالات هیئت قضایی از متهم
قاضی: هنگام کشف جسد تکههای پارچه که دور آن پیچیده شده بود در آزمایشگاه پلیس بررسی شد تا اینکه مشخص شد رنگ و تارو پود آن دقیقاً با رنگ و تار و پود تکه پارچههای در کارگاه خانهتان مطابقت دارد. در این باره چه حرفی داری؟
متهم: اطراف خانه ما کارگاه خیاطی زیاد است. شاید متعلق به دیگر کارگاهها باشد!
قاضی: در اظهاراتتان مدعی بودی همسرت هنگام خروج از خانه تلفن همراهش را با خودش بردهبود، اما در روند تحقیقات مشخص شد زمان حادثه، تلفن همراه تو و مقتول در دسترس نبود و خارج از خانه هم آنتندهی نداشت تا اینکه طبق شواهد مشخص شد تلفن همراه هر دوی شما زمان قتل داخل خانه بوده است. در این باره چه توضیحی داری؟
متهم: زمانیکه همسرم میخواست از خانه خارج شود از او ساعت پرسیدم که از روی گوشی تلفن همراهش گفت ساعت۱۱ هست. سپس آن را با خودش برد. گوشی خودم نیز اندروید نیست و ساده است شاید به همین خاطر آنتندهی نداشته است!
قاضی: درباره لکههای خونی که روی صندل شما در جاکفشی خانه دیده شده است چه جوابی داری؟
متهم: من در آن موقع از فصل سال که آذرماه بود صندل استفاده نمیکردم و چند ماهی بود که آنها در جاکفشی خانه قرار داشت.
قاضی: وقتی به پزشکی قانونی معرفی شدی کارشناسان چند جراحت، خراش و کبودی روی دستها و زیر گلویتان را تأیید کردند. علت آنها چه بود؟
متهم: مدتی قبل از حادثه تعمیرات منزل انجام میدادیم. چند روز قبل از ماشین چند تکه آهن از ماشین پیاده کردم که علت خراشهای روی دستم به همین خاطر بود. خراش زیر گلویم نیز به خاطر کار با ماشین ریش تراش بود.
قاضی: شما گفته بودی که همسرت برای خرید دارو از خانه خارج شدهبود، ولی در بررسیهای انجام گرفته مشخص شد او به تازگی دارو خریده بود به همین خاطر نیازی به تهیه دوباره آنها نبوده است؟
متهم: [ سکوت متهم]قاضی: علت اینکه شما بعد از اعلام مفقودی در کمال خونسردی شروع به شستن حیاط کردی چه بود؟
متهم: قرار بود خانواده همسرم از شهرستان به خانهمان بیایند و جشن تولد فرزند باجناقمان را جشن بگیریم به همین خاطر حیاط خانه را که به خاطر بنایی خیلی خاک و آشغال داشت مرتب و تمیز کردم.
قاضی: آیا همسرت با لباس خانه بیرون میرفت؟
متهم: خیر
قاضی: ولی هنگام کشف جسد او لباس خانه به تن داشت؟!
متهم: به خاطر سرمای هوا او زیر مانتو و چادرش لباس خانه میپوشید تا گرم باشد.
در آخر هیئت قضایی بعد از پاسخهای ضدنقیض متهم به دیگر سؤالات ریاست دادگاه جهت صدور رأی وارد شور شد.