همانگونه که در جنگ 33روزه رژیم صهیونیستی با حزبالله در لبنان، پسلرزههای شکست راهبردی اسرائیل به تدریج خودنمایی کرد و یک کمیته حقوقی و هزاران ساعت بررسی و مصاحبه با تمامی ارکان نظامی و سیاسی و امنیتی، آسیبشناسی از روند جنگ و پیامدها و بایستههای اضطراری را در گزارشی مفصل تهیه و بخشی از آن را منتشر کردند، جنگ 12روزه این رژیم در غزه نیز که رخدادی بزرگ در تحولات منطقه بود و پیامد و آثار آن بهجای خواهد ماند، مسئله روز دستگاههای مسئول در این رژیم است. قدرت پاسخ راهبردی مقاومت، هوشمندی و بانک اطلاعات و اهداف اثرگذار، مدیریت میدانی و عملیاتی در قبال رفتار احتمالی رژیم صهیونیستی و ناتوان نمودن ابزارهای نظامی و دفاعی صهیونیستها و در نهایت خسارتهای جدی در ابعاد مختلف، جامعه و حاکمیت صهیونیستی را در شرایط ویژه قرار داده است.
جامعه صهیونیستی که قرار بود چتر امنیت ارتش صهیونیستی باشد و کشورهای غربی، برتری راهبردی آن را تضمین کنند و همواره مقاومت و کشورهای مقابل را در ضعیفترین وضعیت مدیریت کنند، امروز فلسفه خود را از دست داده و ارتش صهیونیستی هم به لحاظ ابزار و هم به لحاظ اشراف اطلاعاتی و برنامه عملیاتی ناتوان است و غرب نیز نمیتواند با فوریت، کاری برای صهیونیستها انجام دهد. لذا جامعه صهیونیستی با موج بیاعتمادی به وعدههای این رژیم، در مسیر مهاجرت معکوس قرار گرفته است و دستگاههای حکومتی 14 کارگروه بررسی دلایل شکست و ناتوانی خود و قدرت و پایداری مقاومت اثرگذار را در بخشهای مختلف شروع کردهاند.
با اینکه بایدن ششبار در تماس با نتانیاهو هشدار داده بود که پیامدهای این جنگ فراتر از دامنه جغرافیایی غزه و فلسطین اشغالی است ولی اصرار نتانیاهو و خشکسری وی برای کسب کمترین دستاورد، شرایط و نتایج را برای آنها پیچیدهتر کرده است. شرایط بهگونهای است که اسرائیل ریسک ورود به یک جنگ جدید و فوری با غزه را تحمل نمیکند و اولویتهای منطقهای امریکا نیز، ماجراجویی نظامی را نمیپذیرند. لذا سفر مقامات غربی و امریکایی به غزه برای دلگرمی و اعلام حمایت و به موازات آن یک فریب و دسیسه امریکایی در جریان است تا با تأکید بر ضرورت شکلگیری طرح دو دولت در فلسطین، فرصت و تنفسی برای این رژیم تولید کرده و از پیامدهای آن در محیط فلسطینی و عربی که نوعی اختلاف را دامن خواهد زد، بهرهمند شوند. یعنی فضای نظامی و درگیری جنگ را به فضای نرم و مباحث بیپایان و بیفایده تشکیل دو دولت هدایت کرده و ابومازن و جریان سازشکار که به حاشیه رفته بودند را به میدان آورده و جان دهند و از ابزار فشار کشورهای عربی روی مقاومت، بالاترین استفاده را ببرند و به رژیم صهیونیستی فرصت بازبینی و بهینه سازی اوضاع خود را بدهند.
حال آنکه در دهه 90 میلادی که کلینتون دموکرات رئیسجمهور بود و نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، نمایش و تئاتر طرح دو دولت در فلسطین را نتانیاهو بر زمین زد و فضای عمومی جامعه صهیونیستی را به سمت افراطیگری و تقویت ایده یک دولت یهودی تابهحال دنبال کرده است. امروز نیز نتانیاهوی برکنار شده به حاشیه رفته و ظرفیتهای راستگرای صهیونیستی، هیچ ظرفیتی به مانور و نمایش بایدن برای طرح دو دولت نخواهند داد و تنفس مصنوعی برای صهیونیستها یا جریان سازش در فلسطین و منطقه را نمیتوانند، جان چندانی ببخشند. اقدامات ایذایی نتانیاهو در شدت دستگیری و سرکوب و درگیری در قدس و اراضی 48 و 67، میتواند مقاومت غزه را مجدداً وارد میدان کند.